نویسنده: مهاجر عزیزی

ساینتولوژی؛ ریشه‌ها و باورها

بخش بیست‌وسوم

ج: نقد و ابطال «باور تأثیرگذاری انگرام‌ها» از دیدگاه اسلام (ادامه)
در ادامه باورهای مربوط به إنگرام و ذهن را ذکر نموده و آن را از دیدگاه اسلام در دایرۀ نقد و بررسی قرار می‌دهیم:
نخست: ساینتولوژیست‌ها تمامی مشکلات و آلام انسانی را وابسته به آلودگی به إنگرام‌ها می‌دانند؛ در نتیجه از دیدگاه آنان انسان گناه‌کار نمی‌شود، و اصلاح اخلاق و رفتار هم به پاک کردن إنگرام‌ها برمی‌گردد نه با توبه و بازگشت به‌‌سوی خدا.
اما از نظر اسلام در ذهن انسان چیزی به‌نام إنگرام (درد و ناپاکی ثبت شده در ذهن) وجود ندارد و ذهن قابل بخش‌بندی و تقسیم‌ هم نیست -چنان‌که هابارد آن را به بخش‌های مختلف تقسیم‌بندی می‌کند- این نظریه و پردازش خود هابارد است و از نظر دانشمندان هم این نظریه تأیید نشده، بلکه به شدت با موجی ردیه و انتقادها روبرو شده است.
این دیدگاه ساینتولوژی که می‌گوید: «انسان گناه نمی‌کند؛ فقط آلوده به‌ انگرام‌هاست.» کاملاً باطل است؛ زیرا اسلام گناه را عملی اختیاری می‌داند که فرد با اراده‌اش انجام می‌دهد و خود مسئول آن است. خداوند متعال می‌فرماید: کُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ”[1] ترجمه: «هر کس در گرو عملکرد خویش است.»
این آیه نشان می‌دهد که هر انسان در گرو اعمال خود است، اگر گناه کند، سرنوشت خود را بد و اگر خوبی کند سرنوشتش را نیک رقم می‌زند. معلوم شد که انسان گناه انجام می‌داده است و سرنوشت انسان نوعی وابسته به عملکرد او بوده است نه به انگرام‌ها.
از طرف دیگر، در این آیه «کسب» به معنی عمل ارادی است؛ نه واکنشی روانی به یک اثر ناخودآگاه. اگر گناه تنها یک مشکل ذهنی باشد، این آیه بی‌معنی می‌شود؛ زیرا دیگر کسی مسئول کار خود نیست، هر آنچه می‌شود، مقصر إنگرام‌ها است.
در آیه‌های متعددی از قرآن پیامدهای منفی و زشت گناه در زندگی فردی و اجتماعی انسان‌ها ذکر شده است، خداوند متعال می‌فرماید: “ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ”[2] ترجمه: «به سبب کارهایی که مردم انجام داده‌اند، در دریا و خشکی، فساد و تباهی پدیدار گشته است تا (پروردگار) سزای بخشی از اعمال‌شان را به آنان بچشاند؛ باشد که به سوی حق بازگردند.»
این آیه دلالت دارد براین‌که گناه باعث تباهی و خرابی در دریا و خشکی می‌شود و در سرنوشت انسان‌ها وملت‌ها نیز اثر منفی دارد. بر خلاف ساینتولوژی که سرنوشت نیک یا بد و همچنان مشکلات جسمی و روحی انسان‌ها را وابسته به إنگرام‌ها می‌داند.
خداوند متعال در آیۀ دیگر می‌فرماید: “وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى”[3] ترجمه: «و هرکس از یاد من رویگردان شود، زندگی تنگ خواهد داشت و روز قیامت او را نابینا برانگیزیم.»
یعنی انسان وقتی به گناهان آغشته شده و از یاد الهی و عمل به قرآن به‌دور شود، با سختی‌ها و مشکلات جسمی و روحی مبتلا می‌شود و این آیه آشکارا دلالت می‌کند که گناهان و دوری از یاد الهی رابطۀ مستقیم با سرنوشت انسان دارد، بر خلاف ساینتولوژی که همۀ آلام و دردهای زندگی بشر را ناشی از إنگرام‌ها می‌داند و تأثیر گناهان و اعمال بشر را کاملا نادیده می‌گیرد.
پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم نیز گناهان را پدیدۀ شوم دانسته و أثرگذاری آن را در جسم و روح انسان تأیید می‌کند، چنان‌که فرموده‌اند: “إنَّ العبدَ إذا أخطأ خطيئة، نُكِتَتْ في قلبه نُكْتةٌ سوداء، فإذا هو نَزعَ واستغفر وتاب سُقِلَ قلبُه، وإن عاد زِيْدَ فيها، حتى تعلو قلبَه، وهو الرَّانُ الذي ذَكَر الله: «كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ” [4]  ترجمه: «هنگامی که بنده‌ای گناهی مرتکب می‌شود، نقطۀ سیاهی در دلش نقش می‌بندد. پس اگر (از گناه) دست بکشد، استغفار کند و توبه نماید، قلبش صیقل می‌یابد؛ اما اگر بازگردد (و دوباره گناه کند)، آن سیاهی افزوده می‌شود تا آن‌گاه که تمام قلبش را فراگیرد. و این همان زنگار (ران) است که خداوند در قرآن فرموده است:  «چنین نیست، بلکه آنچه انجام می‌دادند زنگاری بر دل‌های‌شان نهاده است.»
علماء و اندیشمندان اسلامی نیز از پیامد شوم گناه سخن به‌میان آورده‌اند، و باورمند شده‌اند که گناه در سرنوشت، جسم و روان و حتی در خانواده و محیط انسان اثر دارد. ابن قیم رحمه‌الله در این‌باره فرموده است: «گناه، نوعی تاریکی در قلب می‌آورد، سیاهی در چهره نمایان می‌سازد، کسالت در بدن ایجاد می‌کند، رزق را کاهش می‌دهد و کینه‌ای در دل مردم می‌کارد.»
حتی اثر گناه در خانواده (برخورد فرزندان و همسر) و رفتار مرکب انسان نیز مشاهده می‌شود. از یکی از سلف صالح نقل شده است: «وقتی از الله نافرمانی کنم، اثر آن را در رفتار مرکب و خانواده‌ام می‌بینم.» [5]
پس دانسته شد که از دیدگاه اسلام گناه و عوامل دیگر در سرنوشت و زندگی انسان اثر دارد، چیزی به‌نام إنگرام وجود ندارد و تأثیرگذاری آن در روند و سرنوشت خوب و بد انسان کاملاً یک ادعای باطل و خیالی است و همچنان، هیچ نظریۀ علمی و تجربی آن را تایید نمی‌کند.
دوماً: ساینتولوژی هیچ نقشی به نفس اماره، وسوسه‌های شیطانی و مجاهدۀ نفس و ارادۀ اخلاقی قایل نیست و تأثیر آن‌ها را در سرنوشت انسان نادیده می‌گیرد.
اما در اسلام همین عوامل سرچشمه‌های اصلی و اساسی لغزش‌ها و خطاها معرفی می‌شوند. خداوند متعال در مورد نفس اماره می‌فرماید: إنَّ النَفسَ لأمَّارة بالسُّوءِ”[6] ترجمه: «همانا نفس انسان، پیوسته به کارهای بد و ناپسند فرمان می‌دهد». یعنی نفس انسان از جمله عوامل مهم برای لغزش انسان و ترغیب او به‌سوی گناهان و بدی‌هاست.
خداوند متعال در مورد وسوسۀ شیطان فرموده است: “الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشَاءِ”[7] ترجمه: «شیطان، شما را از فقر و تنگدستی می‌ترساند و شمارا به کارهای زشت و ناپسند می‌کشاند.»
بناءً نفس و شیطان نقش مهم و اساسی را در سرنوشت انسان بازی می‌کند، چنان‌که انسان‌ها به‌سبب همین دو پدیده به گناهان و بدی‌ها دست می‌زنند و سرنوشت خود را به بدی و زشتی رقم می‌زنند. برخلاف ساینتولوژی که فقط إنگرام‌ها را عامل بدبختی و مشکلات انسان‌ها می‌داند.
سوماً: در ساینتولوژی در زمینۀ هدایت و اصلاح، نقش خداوند به‌طور کلی انکار می‌شود و آنان معتقدند که اصلاح و هدایت انسان با بکارگیری دیانتیکس و با روش «اودیتینگ» و تکنیک‌های ذهنی انجام می‌شود.
اما از دیدگاه اسلام هدایت از جانب خداست “وَاللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ”[8] ترجمه: «و خداوند هر کس را که بخواهد به راه راست هدایت می‌کند.»
صفای ذهن و قلب انسان وابسته به استغفار و ذکر الهی است؛ “أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ”[9] ترجمه: «بدانید، دل‌ها به‌نام خدا آرام می‌گیرند» این آیه نیز نشان می‌دهد که دل‌ها و اندیشه‌ها فقط با یاد الهی به آرامش می‌رسند و از دردها و دغدغه‌ها بدور می‌شوند، نه با روش‌های مطرح کردۀ ساینتولوژی.
“فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا (۱۰) يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارًا (11) وَيُمْدِدْكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَيَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَيَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهَارًا” [10] ترجمه: «و گفتم: از پروردگارتان آمرزش بخواهید که به راستی او، آمرزنده است. تا باران آسمان را پیاپی به شما فرو ریزد. و با اموال و فرزندان، کمک‌تان کند و باغ‌ها و جویبارهایی را به شما پدید آورد.» یعنی استغفار سبب وسعت و گشایش در زندگی انسان می‌شود و اگر انسان استغفار نماید خداوند متعال اموال و فرزندان وی را زیاد می‌گرداند و باعث صفا و اطمینان قلب و ذهن انسان می‌گردد، برخلاف ساینتولوژی که آنان معتقدند صفای ذهن و آرامش زندگی در گرو پاک‌سازی انگرام‌ها از ذهن است و این کار با دوره‌های مخصوص و به تدریج با استفاده از روش‌درمانی دیانتیکس صورت می‌گیرد.
همچنان از دیدگاه اسلام پاکی با عبادت، تقوا و پرهیزگاری انجام‌ می‌شود “قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا (9) وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا” [11] ترجمه: «کسی‌که آن (نفس خود) را پاک داشت، رستگار شد. و کسی‌که آن را (باشرک و معصیت بیالاید) زیان‌کار است.» یعنی فرد کامیاب کسی است که نفس خود را با انجام عبادت و به‌کارگیری تقوا و پرهیزگاری در زندگی، پاک و تزکیه نماید. اما فرد زیان‌کار کسی است که با کنارگذاشتن عبادت و تقوا به شرک و معصیت رو آورد. اما ساینتولوژي به این مفاهیم باور ندارد و چیزی را به‌نام عبادت و تقوا نمی‌شناسد. کامیابی و زیان‌کاری فرد نزد آن‌ها فقط به انگرام‌ها وابسته است، اگر انگرام‌ها از ذهن زدوده شد، فرد کامیاب و اگر باقی ماند، زیانکار خواهد بود. این چنان باور شگفت‌آور است که با هیچ منطق و عقل سالمی برابر نمی‌آید.
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی

[1]. المدثر: ۳۸.

[2]. الروم: ۴۱.

[3]. طه: ۱۲۴.

[4]. سنن الترمذی، ش ۳۳۳۴.

[5]. الجواب الکافي، ص ۱۰۵.

[6]. یوسف: ۵۳.

[7]. البقرة: ۲۶۸.

[8]. النور: ۴۶.

[9]. الرعد: ۲۸.

[10] . نوح: ۱۰-۱۲.

[11]. الشمس: ۹-۱۰.

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version