در ادامۀ مباحث قبلی، پس از آنکه در بخش گذشته به موضوع روح، چگونگی پیدایش آن و اینکه آیا پیش از بدن خلق شده یا پس از آن شکل گرفته است پرداخته شد، و نیز باورِ ازلیبودن روح در آیین ساینتولوژی از منظر اسلام نقد گردید؛ این بخش بر آن است تا حلقۀ بعدی این بحث را پیگیرد.
اکنون که جایگاه روح و حقیقت آن از دیدگاه اسلام و ساینتولوژی روشن شد، نوبت به بررسی یکی از بنیادیترین باورهای این مکتب میرسد؛ باوری که ساینتولوژی بسیاری از مشکلات اخلاقی، روانی و جسمی انسان را بر آن استوار میسازد. این بخش از تحقیق میکوشد موضوع «انگرامها» و نقش آنها در دستگاه فکری ساینتولوژی را معرفی بکند، سپس این ادعا را با معیارهای روشن آموزههای اسلامی بسنجد و ناسازگاری آن را با حقیقت انسان و ساختار مسئولیت اخلاقی آشکار و واضح بسازد.
۶. باور به تأثیرگذاری «إنگرامها»
مکتب ساینتولوژی دیدگاه عجیب و شگفتآوری در رابطه به چگونگی بروز مشکلات اخلاقی، روانی وجسمی بر وجود انسان دارد. این باور، چنان است که در هیچ یکی از ادیان و مکتبهای فکری و فلسفی شبیه و مثال ندارد. آیین ساینتولوژی معتقد است که منشأ تمامی مشکلات فکری، روانی، اخلاقی و حتی جسمی انسان بهسبب «إنگرامها» بوده است.
انگرام (Engram) بهمعنای اثر یا نقشۀ ذهنی از یک تجربۀ دردناک و ناخوشایند گذشته است که به باور این مکتب، در «ذهن ناخودآگاه» ثبت میشود و بعداز اینکه در قسمتی از ذهن ثبت گردید، بهتدریج و در مراحل مختلف زندگی باعث ناراحتیهای روانی، اضطراب، ناکامی و حتی بیماریهای جسمی میشود.[1]
بهعبارت ساده اگر گفته شود، ساینتولوژیستها معتقد هستند، هرگاه انسان در حال بیهوشی، ترس یا رنج شدید قرار بگیرد، تمام گفتهها، صداها و احساسات آن لحظه بهصورت انگرام (درد و ناپاکی) در ذهنش ضبط میشود؛ سپس همین انگرامها در آینده، رفتار و احساس او را بدون آگاهیاش تحت کنترول میگیرد و به روح و جسمش اثرات منفی میگذارد.
نظر بههمین، این مکتب غیر از انگرامها، عوامل دیگر مثل گناه، نفس، شیطان، طبیعت و… را برای روح و جسم انسان موثر نمیداند؛ بلکه باورمندند تمامی مشکلات انسان در همین انگرامها پنهان است. تا زمانیکه انگرامها از همان هستۀ ذهن پاک نگردد، انسان همیشه با مشکلات، درد و آلام دستوپنجه نرم میکند.
بهمنظور یادآوری و خودآگاهسازی انسان نسبت به انگرامها و مقابلۀ با آن، یعنی درمان و زدودن آنها، هابارد روش «بازبینی» را توسعه بخشید؛ روشی که در آن «مسؤول بازپرسی» به شخص تحت عمل ساینتولوژی کمک میکند که بر انگرامها فایق آید.
شاهکلید این فرایند، بهکارگیری دستگاه «ایمتر» است؛ به گفته ساینتولوژیستها، «ایمتر» وسیلهای است که قدرت جریان الکتریکی جاری در بدن شخص را، اندازهگیری میکند.[2]
دستگاه «ایمتر» کمک میکند تا إنگرامهای موجود در ذهن شناخته شوند، اما به گفتۀ آنان، این دستگاه نمیتواند برای زدودن إنگرامها نقش ایفاء نماید، بلکه فقط قوۀ تشخیص و اندازهگیری را داراست. برای زدودن إنگرامها (دردها و ناپاکیهای ذهن) از روشدرمانی دیانتیکس -علم ذهن انسان- کار گرفته میشود. وقتی شخصِ تحت درمان با این فرایند به هدف اصلی نایل شد، در واقع به مرحلۀ پاکی و صافی دست یافته و کاملا از إنگرامها نجات مییابد.
چون هدف دیانتیکس، این است که ذهن از این «انگرامها؛ engrams» از طریق فرایندی بنام «آدیتینگ؛ Auditing» پاکسازی شود و تا فرد به مرحلهای بنام «clear» برسد؛ یعنی فرد از ذهن واکنشیاش آزاد شده و به ذهن تحلیلی زندگی بکند؛ چون دیانتیکس ذهن را به دو بخش تقسیم میکند:
۱. ذهن تحلیلی: یعنی ذهن آگاه، منطقی، سالم، تصمیمگیرنده و هوشمندانه؛
۲. ذهن واکنشی: یعنی ذهن ناسالم، ناخودآگاه و منشأ احساسات منفی و دردهای روانی.
پس هدف از رواندرمانی دیانتیکس، صافی و پاکی است که همۀ بشر را به شرط داشتن سیستم عصبی سالم، تا آن سطح برساند که نتیجۀ آن رضایت و امیدواری است.[3]
در ادامه بعداز تعریف ذهن، تقسیمبندی ذهن را تذکر داده و این دیدگاه ساینتولوژیستها را از نظر اسلام به بررسی و نقد میگیریم:
الف: تعریف و مفهوم ذهن
«ذِهن» در لغت به معانی گوناگون بهکار میرود. فیروزآبادی گفته است: «ذهن بهمعنای فهم، عقل، نگهداشتِ مطالب در دل، تیزهوشی، آمادگی و نیرو؛ و نیز به معنای چربی و شحم آمده است.»[4]
شیخ ایوب الکفوی دررابطه به معنای ذهن میگوید: «ذهن در اصل به معنای توانایی، فهم و ادراک است. گاهی این واژه بهکار میرود و مقصود از آن قوّۀ ادراکی انسان است؛ و این همان معنای مشهور و رایج آن میباشد. گاه نیز «ذهن» را به معنای قوّۀ ادراککننده، بهصورت مطلق بهکار میبرند؛ خواه این قوّه همان نفس ناطقۀ انسانی باشد، یا یکی از ابزارهای ادراک او، یا امری غیر از آنها. این معنای دوم همان است که در اصطلاح وجود ذهنی اراده میشود.»[5]
اما ذهن در اصطلاح فلسفه و روانشناسی، مجموعۀ تواناییهای درونی انسان است که ادراک، اندیشه، تخیّل، حافظه، فهم، تحلیل، تصمیمگیری و آگاهی در آن تحقق مییابد. بهبیان دیگر، ذهن همان دستگاه ادراکی و شناختی انسان است که دادههای حسی را قبول میکند، آنها را پردازش مینماید و سپس بهصورت معرفت، تصویرذهنی، مفهوم و فکر خارج میسازد.
امام رازی رحمهالله در رابطه به مفهوم و تعریف ذهن در شرح الإشارات آورده است: آمادگی نفس برای دریافت دانشها را ذهن مینامند و نیرومندی و تیزی این آمادگی را فطانت میگویند.[6]