نویسنده: محمدعاصم اسماعیلزهی
اومانیزم «انسانگرایی»
بخش چهارم
پیشگامان اومانیزم
چین باستان
فلسفۀ کنفوسیوس[1] (فیلسوف چینی) (۵۵۱–۴۷۹ پیش از میلاد) که نهایتاً پایۀ ایدئولوژی موفقیت خاندانهای پادشاهان چینی و سیاستمداران نزدیک به آنها در آسیای شرقی شد؛ که این ایدئولوژی شامل چندین نشانۀ انسانگرایی مانند ارج دادن به انسان و زندگی بشر و نادیده گرفتن عرفان و خرافات بود. این خرافات شامل تفکر و تعمق دربارۀ ارواح و زندگی پس از مرگ بود. در فلسفۀ کنفوسیوس از این ارزشها به وضوح حمایت میشود و این ارزشها را در مکتبهای فلسفی خود، به دانش آموزانشان منتقل میکردند.
یونان باستان
قرن ششم قبل از میلاد، فیلسوفان قبل از سقراط همانند ثالس از میلتوس و زنوفانس از کولوفون اولین افراد در آن نواحی بودند که تلاش کردند که جهان را از لحاظ دین انسانی به جای اسطوره و سنت توضیح دهند، بنابراین میتوان گفت که نخستین انسانشناسان یونانی بهشمار میروند.
محققان ریشههای فکر اومانیزم را در یونان باستان میجویند. پروتاگوراس ۴۵۰ سال قبل از میلاد مسیح برخی از ایدههای بنیادی اومانیزم را مطرح کرد. سقراط از «نیاز به شناخت خود» صحبت کرد. اندیشههای سقراط تمرکز فلسفۀ زمان خودش را از طبیعت به انسان گرداند. اپیکور فلسفۀ اثرگذاری را مطرح کرد که بنای آن بر «یودای مونیا» بود. این کلمه را به «خوشحالی، یا رفاه یا روح شاد» ترجمه کردند. خوشبختی انسان، خوب زیستن، دوستی و پرهیز از افراط و تفریط، عناصر کلیدی فلسفۀ اپیکوری بود که در جهان پس از هلنی و بعد از آن به شکوفایی رسید. محققان زیادی تأیید میکنند که ویژگیهای انسانگرایانه اندیشۀ یونان باستان ریشه اومانیزمی است که دو هزار سال بعد مطرح و به فعلیت رسید.[2]
اسلام قرون وسطی
بسیاری از متفکران مسلمان قرون وسطایی در جستوجوی دانش، معنا و ارزشها، گفتمان انسانی، عقلانی و علمی بودند. طیف گستردهای از نوشتههای اسلامی در مورد عشق، شعر، تاریخ و الهیات فلسفی نشان میدهد که تفکر اسلامی قرون وسطایی برای ایدههای انسانی فردگرایی، سکولاریزم[3]، مذهب شکاکیون و لیبرالیزم[4] بیآلایش بود. ترجمههای عربی ادبیات یونان باستان در دوران خلافت عباسی در قرون هشتم و نهم بر فیلسوفان اسلام تأثیر گذاشت. بسیاری از متفکران مسلمان قرون وسطایی در جستجوی دانش، معنا و ارزشها به دنبال گفتمان انسانگرایانه، عقلانی و علمی بودند. مدارسی در بغداد، بصره و اصفهان تأسیس شد که آموزههای ترکیبی از اسلام و انسانگرایی را آموزش میداد. نمونههای بارز آن خیام، زکریای رازی و ابن راوندی هستند.[5]
رنسانس
رنسانس دورهای بود که از قرن ۱۴ شروع شد و تا قرن ۱۷ ادامه داشت. رنسانس در یک کلمه یعنی تولد مجدد فرهنگ، اقتصاد، سیاست و هنر در اروپا. چرا تولد مجدد؟ چون همۀ این عناصر به شکلی در یونان باستان نمود داشته است و حالا بشر در دوران رنسانس سعی میکند همان عناصر را باز احیا کند.
در رنسانس یا عصر تاریکی (قرون وسطی) روح آزادی و خودمختاری (خودانگیختگی) انسان از دست رفته بود، پایهگذاران اومانیزم به دنبال بازگرداندن این آزادی بودند و راهش را از طریق ادبیات کلاسیک یافتند. آزادی مطرح در اندیشۀ اومانیستی در تقابل با تفکر پذیرفتهشدۀ قرون وسطا بود که بر اساس آن، امپراتوری، کلیسا و اصول فئودالیته، نگهبانان نظم حاکم بر جهان تلقی میشدند و انسان مجبور به پذیرش صرف بود.
کلیسای قرون وسطا القاکنندۀ این تفکر بود که تمامی امور اعم از مادی و روحانی که مورد نیاز بشر است (از نان روزانه گرفته تا حقیقت روحانی) برگرفته از نظمی است که انسان متعلق به آن است و سران روحانی، مفسران و نگهبانان آن نظم حاکم بر جهان هستند. از پترارک (قرن ۱۴ میلادی) بهعنوان پدر اومانیزم یاد میشود. او بخاطر علاقه به شناسایی نوشتههای کلاسیک فهرستی از آثار و تقسیم آنها به چهار رشتۀ اصلی علم بلاغت، فلسفه اخلاق، شعر و دستور زبان تهیه کرد. این آثار به پایۀ مطالعات انسانگرایانه تبدیل شدند. راه پترارک توسط افراد دیگری ابتدا در ایتالیا و فرانسه و بعدها در شمال اروپا بویژه در هلند توسط اراسموس ادامه یافت. فلسفۀ شکاکیت، نگاه نو به مقولۀ دین، ریاضیات و علوم دیگر با نگاههای اومانیستی ترکیب شدند.[6]
روشنگری
روشنگری جنبش فلسفی در قرن ۱۸ است که طی آن باورهای اجتماعی، سیاسی و دینی جای خود را به عقلگرایی دادند. در این دوره اومانیزم پای خود را از مقولۀ دین و ادبیات فراتر گذاشت. علم، عقل و روشنفکری پیشرفت کرد و ذهن بهعنوان وسیلهای برای درک جهان جایگزین خدا شد. الهیات دیگر به اخلاق انسانی دیکته نمیکرد و ارزشهای انسانگرایانه (مانند مدارا و مخالفت با بردهداری) شروع به شکلگیری کردند. اکتشافات تکنالوژیکی که زندگی را تغییر داده بود به مردم عادی این امکان را داد که با اخلاقیات جدید و اعتماد بیشتر نسبت به نوع بشر و تواناییهای آن با دین روبرو شوند. ایدههای جدید فلسفی، اجتماعی و سیاسی ظاهر شد. برخی از متفکران، خداباوری را کاملاً رد کردند و جریانهای مختلفی شکل گرفتند: الحاد[7]، دئیزم و دشمنی با دین سازمان یافته.
در این دوره بود که اسپینوزا گفت «خدا یعنی کلیت طبیعت». طبیعتگرایی (ناتورالیزم) در این دوره رشد و توسعه یافت.
بارون گفت که «دین برپایۀ ترس بنا نهاده شده است و در طول تاریخ به ظالمان خدمت کرده است». مفهوم انتزاعی «انسان» شکل گرفت. به این معنی که تا آن زمان در ادبیات و دین صحبت از «انسانها» بود، صحبت از اربابان، بردهها، پادشاهان، جنگسالاران، سربازان، زنان. اما به تنهایی صحبت از «انسان» (شکل انتزاعی انسان) نمیشد. اینجا بود که کلمۀ انسان به جای انسانها وارد متون ادبی و رسمی شد که در «قرارداد اجتماعی» روسو مشهود است «انسان آزاد به دنیا میآید، اما همه جا در زنجیر است. «Man is born free but everywhere is in chains.» توماس پِین کتاب «حقوق بشر» The Rights of Man را نوشت و در این کتاب کلمۀ انسان را به شکل مفرد به کار برد و برداشت جهانی از واژۀ انسان را رونمایی کرد. با کمک نوشتههای دیگر، راه برای ماتریالیزم توماس هابز باز شد. هدف این بود که به جای گرفتن موضع منفعلانه در برابر طبیعت (تقدیر)، طبیعت و تاریخ را قلمرو حکومت خود سازند، یعنی سرشتشان را خودشان رقم بزنند و قوانین طبیعت را در خدمت خود بگیرند (علمگرایی).[8]
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی
[1]. جهت آشنایی و شناخت بهتر عقاید و باورهای کنفوسیوس، به بخش ادیان سایت ادارۀ علمی و تحقیقاتی کلمات مراجعه نمایید.
[2]. میر احمدی، منصور، آزادی در فلسفۀ سیاسی اسلام، ص۱۳۸و ۱۳۹، بوستان کتاب، سال چاپ: ۱۳۸۱هـ، قم.
[3]. جهت آشنایی و شناخت بهتر عقاید و باورهای سکولاریزم، به بخش نظریات و مکاتب فکری سایت ادارۀ علمی و تحقیقاتی کلمات مراجعه نمایید.
[4]. جهت آشنایی و شناخت بهتر عقاید و باورهای لیبرالیزم، به بخش نظریات و مکاتب فکری سایت ادارۀ علمی و تحقیقاتی کلمات مراجعه نمایید.
[5]. میر احمدی، منصور، آزادی در فلسفۀ سیاسی اسلام، ص۱۳۸و ۱۳۹، بوستان کتاب،سال چاپ: ۱۳۸۱هـ، قم.
[6]. دیویس، تونی، اومانیسم، ص ۴۹ ، مترجم: مخبر، عباس، انتشارات: نشر مرکز، سال ۱۳۷۸هـ، تهران.
[7]. جهت آشنایی و شناخت بهتر عقاید و باورهای الحادی، به بخش نظریات و مکاتب فکری سایت ادارۀ علمی و تحقیقاتی کلمات مراجعه نمایید.
[8]. دیویس، تونی، اومانیسم، ص ۴۹ ، مترجم: مخبر، عباس، انتشارات: نشر مرکز، سال ۱۳۷۸هـ، تهران.
