نویسنده: ابوعائشه
آیین شینتو
بخش هجدهم
سیر تاریخی آیین شینتو
آیین شینتو به عنوان آیین بومی جاپانیها برای قرنها نقش مهمی در صورتبندی چشمانداز فرهنگی، اجتماعی، سیاسی این کشور ایفا کردهاست.[1]
پیرامون دورههای جومون و یایویی که تاریخ آن را بسیار گوناگون و مختلف ذکر کرده است، مختصر شرحی به میان آمد. دورۀ کوفون «۳۰۰ تا ۷۱۰ میلادی» دورهای بود که به پیدایش جاپان به مثابۀ یک ملت انجامید. در این دوره بود که اولین و مهمترین ایزدکدههای سنت اصلی شینتو یعنی ایزدکدۀ «ایسه» و ایزدکدۀ «ایزومو» پدید آمدند.
به رسمیت شناختن آیین بودا در حدود ۵۳۸ و سپس توسعۀ سریع آن باعث نظاممندی شینتو شد. هرچند که آیین بودا و شینتو کما پیش با یکدیگر تلفیق یافتند؛ اما بسیاری بر آن شدند تا باورهای کهن را از آیینهای وارد شده به جاپان مجزا سازند. ازاینرو، آیین شینتو به عنوان یک باور و نماد کهن، شکل نظاممندتری به خود گرفت. از سوی دیگر نموی آیین کنفوسیوس که پیشتر از آیین بودا به جاپان راه یافته بود. عنصر خارجی دیگری بود که باید مورد کنترل قرار میگرفت. در طی دورههای نارا (۷۱۰ تا ۷۹۴م) و هیآن (۷۹۴ تا ۱۱۸۵میلادی) نظام شینتو متبلور شد و از آن پس با دیگر نظامهای دینی و فلسفی آسیا برهمکش مداوم و پویا داشت.[2]
بعد از آنکه مداخلۀ حکومت در امور دین شینتو مرتفع شد آن دستگاه، صورت دینی و مذهبی خالص به خود گرفته و غالب مردم از روی عقیده و ایمان علاقهمند آن شدند. در هرخانه و خاندان برای آن کانون مرکزی به وجود آمد که آن را «کامیدانا» Kami- dama مینامند. در آن محل که غرفۀ مخصوصی است الواح یادگاری از چوب یا کاغذ که بر روی آن اسامی اجداد و نیاکان صاحب خانه یا نام خدایان آن قریه و محل را نوشتهاند نصب میکنند، گاهی هم علامت خدای شمس «آماتراسو» و یا خدای مریخ «ایناری» Inari را بالای آنها رسم مینمایند غالباً آیینۀ مقدسی در آن مرکز دیده میشود و بر روی تابلوی دیگر عبارات و ادعیۀ مقدس دینی با طلسمها و علایم عجله مزین است.
همین که افکار و آرای اروپاییان به جاپان نفوذ و سرایت کرد. اول از همه سرنوشت مذهب شینتو در معرض تأثیر آن قرار گرفت و مردم مدتی از معابد مجاز که دولت برپا کرده بود، اندک روگردان شدند. مساعی پیروان مؤمنین مذهب بودا در حفظ دیانت خود، همچنین کوشش مجدد مسیحیان برای احیای آن مذهب نیممرده در میان مردم احساسات و افکار دینی خاصی ایجاد کرد که [احتمال] میرفت معتقدات شینتو را به کلی در خطر اندازد. این جنبش در میان جوانان مخصوصا آنان که علوم جدید غربی را در پوهنتونها میآموختند، بیشتر تحریک میشد و آنان عقاید مذهبی اجداد را مورد انتقاد و اعتراض قرار میدادند. الحاد، بیدینی و شک در معتقدات قدیمی روزبهروز در جاپان توسعه مییافت، به طوری که در اوائل قرن بیستم احصائیهای که از عقاید دانشجویان در انیورسیته توکیو برداشته شد نشان میداد که از مجموع ۴۶۰۰ نفر محصل ۲۹۸۰ نفر خود را طرفدار عرفان «گنوستیک» Gnostic و ۱۵۱۱ نفر خود را به کلی منکر و بیدین و ۱۱۸ نفر خود را مسیحی و بودایی و شینتوتی اعلام کردند و این ارقام به خوبی معلوم میکرد که چگونه روح زندقه و الحاد و بیایمانی در جوانان آن دیار قوت گرفته است.[3]
تا پایان جنگ جهانی اول شینتوی معابد رسمی، آیین حکومت جاپان بود. محور اصلی این فرقه، حکومت الهی امپراتوران است و بنا به اعتقاد آنان امپراتور (میکادوتینو) جانشین الهۀ بزرگ آماتراسو است و بر هر جاپانی واجب است که در برابر ارادۀ مقدس او سر فرود آورد. قصر امپراتور جای مقدسی است و آرامگاه امپراتور متوفی به زیارتگاهی مبدل میشود.
نفی قطعی شینتو به مثابۀ یک کیش رسمی حکومت در مادۀ ۲۰ قانون اساسی جاپان که در سوم نوامبر ۱۹۴۸ انتشار یافت به این شکل آمده است: «آزادی دین برای همه تضمین میشود. هیچ سازمان دینی نه از دولت امتیازاتی میگیرد و نه هیچگونه اقتدار سیاسی اعمال میکند. هیچ شخصی به شرکت در اقدام دینی، مراسم، آداب یا کاری مجبور نخواهد شد. دولت و ارگانهایش از تعلیم دینی یا از هر فعالیت دینی دیگر خودداری خواهند کرد.»[4]
در دسامبر ۱۹۴۵ فرمان شینتو صادر شد که دین و دولت را از یکدیگر جدا و آزادی مذهبی را در جاپان تضمین کرد. در روز آغاز سال ۱۹۴۶ امپراتور«هیروهیتو» با صدور بیانیهای موسوم به اعلامیۀ بشریت، این افسانه را که او یک کامی زنده است، تکذیب کرد. در دوم فوریه ۱۹۴۶ «اسکاپ» هیئت شینتو را منحل کرد و عمر شینتوی دولتی را پس از هشتاد سال پایان داد. آزادی مذهبی ایجاد شده پس از این رویداد انبوهی از جنبشهای دینی را پدید آورد. این افزایش فرقههای جدید، در دورهای که نامش را «ساعت ازدحام خدایان» گذاشتهاند تا دهۀ ۱۹۵۰ ادامه یافت. در سال ۱۹۵۶ هشتاد هزار ایزدکده از حدود یکصد و ده هزار ایزدکدۀ شینتو، ائتلافی به نام اتحادیۀ معابد شینتو را به ریاست معبد ایسه تشکیل دادند تا شینتو پابرجا بماند. با ورود و استقرار مسیحیت، باورهای شینتویی کمرنگتر شد. تحولات اقتصادی و پیشروی جاپان به سوی تکنالوژی جهانی، باورهای مذهبی را دگرگون ساخت؛ اما ریشههای باور جاپانی هنوز از میان نرفته است.[5]
یادآوری:
گرچه آیین شینتو در یکی از مراحل خود با حمایت سران حکومتی خیلی رونق گرفته بود و طرفدارانش گسترش یافته بودند؛ قوانین در مدارس تدریس میشدند، مردم مکلف بودند آموزههای آن را فرا بگیرند، کودکان باید با این آیین از همان خردسالی آشنا میشدند تا تعالیمش در اذهانشان برای همیشه ماندگار شود؛ اما این آیین به مرور زمان جایگاهاش را از دست داد و تبدیل به یک فرقه شد؛ این واقعه زمانی رخ داد که سیاستمدارانِ وقت احساس کردند که احتمال دارد این آیین در آینده بتواند برای سیاستهایشان محدودیت ایجاد کند؛ زیرا دولت امپراتوری برخاسته از انقلاب میجی در سال ۱۸۶۸ میلادی، آیین شینتو را در قالب ایدئولوژی سیاسی برای مشروعیتبخشی به دولت امپراتوری به کار برد. با تسلیم جاپان در ۱۹۴۵ میلادی و از بین رفتن نظام امپراتوری، حاکمیت ایدئولوژی سیاسی شینتو به پایان رسید و بار دیگر به حاشیه رانده شد. با این حال، شینتو همچون مجموعهای از باورهای عامیانه تا حدی در میان مردم جاپان زنده است.
امروزه بیشتر مردم جاپان بالخصوص قشر تحصیل کردۀشان اعتقاد و باوری به دین ندارند. تحقیقات نشان میدهد که این مردم پایبند به هیچ دینی نیستند و بیشترشان سکولار و بیدین هستند.
در گذشته، دین به شدت در زندگی عادی جاپانیها به چشم میخورد، به طوریکه هم شینتو و هم بودیزم هر کدام در مقاطع مختلف تاریخ به عنوان دین رسمی جاپان شناخته میشدند. با این حال از زمان قانون اساسی جاپان (۱۹۴۷) سکولاریزم به عنوان یکی از جنبههای برجستۀ جامعۀ جاپان در نظر گرفته شد. در حال حاضر هیچ دین واحدی در این کشور غالب نیست و مردم جاپان، ترکیبی از اعمال سنتهای مذهبی متعدد را دنبال میکنند.[6]
در تحقیقی که معهد بینالمللی گالوب در سال ۲۰۱۵ میلادی انجام داده است، جاپان بعد از چین دومین کشوری است که در صدر جدول بیدینها قرار دارد. این اطلاعات نشان میدهد که ۳۱ درصد مردم جاپان ملحد و بیدین هستند و ۵۷ درصد آنان به هیچ دینی منسوب نیستند.[7]
جالب است بدانید آمار بررسی کاراکتر ملی جاپان هر پنج سال یک بار توسط مؤسسۀ ریاضیات آماری جاپان منتشر میشود، یکی از سؤالاتی که از پاسخ دهندگان میپرسد این است که آیا آنها ایمان یا اعتقادی دارند یا خیر. در آخرین نظرسنجی از سال ۲۰۱۸ میلادی، تنها ۲۶ درصد گفتند که مذهب دارند و ۷۶ درصد پاسخ دادند که دین ندارند.[8]
این پایان هر آیینی است که نتواند برای خوشبختی و سعادت پیروان خود طرح و برنامۀ دقیق و منسجمی داشته باشد. آنان به مرور زمان از چنین دینی روگردان میشوند و به شیوههای گوناگون از آن فاصله میگیرند. نکتهای دیگر که اینجا باید در نظر داشت همانطوری که عوامل انحطاط و فروپاشی این دین بیشتر عوامل درونی بودند، اینجا میتوان به عوامل خارجی و بیرونی نیز اشاره کرد که یکی از آن دخالتهای فراوان بیگانگان به ویژه کشورهای استعماری بزرگ غربی بود.
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی
[1] . سلطانی، محمد، واکاوی تأثیر آیین شینتو بر سیاست خارجی ژاپن از چشمانداز سازهانگاری، ۱۴۰۳ هجری شمسی، ص ۲.
[2] . فرحبخش، علی، آیین شینتو: باورهای ملی در جایگاه دین، نشرشدۀ در مجلۀ دانشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سال چهارم، شمارۀ ۳-۴، ۱۳۸۵ هجری شمسی، ص ۶۳.
[3] . جان ناس، تاریخ جامع أدیان، ترجمۀ علی اصغر حکمت، چاپ سوم، ۱۳۵۴ هـ. ش، با همکاری مؤسسۀ انتشارات فرانکلین، ص ۲۸۶- ۲۸۷.
[4] . عنوان مقاله: فرقههای متعدد آیین شینتو، نشر شده در سایت: دائرة المعارف اسلامی طهور.
[5] . فرحبخش، علی، آیین شینتو: باورهای ملی در جایگاه دین، نشرشدۀ در مجلۀ دانشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سال چهارم، شمارۀ ۳-۴، ۱۳۸۵ هجری شمسی، ص ۶۶.
[6] . سایت ساونوی تریب، عنوان مقاله: دین ژاپن، تاریخ ۱۴۰۴ هجری شمسی.
[7] . دعدوش، أحمد، الدیانة الشنتویة… تراث أسطوري یحکی قصة الیابان من نشأتها حتی الاستسلام، نشر المقال فی موقع الجزیرة، تاریخ نشر المقال: ۲۰۲۴/۱۰/۲۰م.
[8] . عجم، د. محمد، عنوان مقاله: جایگاه و اهمیت فرقههای فریبنده و مذهبی در ژاپن، نشر شده در سایت مرکز بینالمللی مطالعات صلح.
