نویسنده: مهاجر عزیزی

تحلیل و نقد مدرنیزم (نوگرایی) در پرتو اسلام

بخش بیست‌وششم

شبهات پیروان مدرنیزم در انکار حجیت سنت
۵. شبهۀ پنجم
منکران حدیث و نوگرایان، بر واسطه‌ها و راویانی که سبب نقل حدیث شده‌اند، بی‌اعتمادی را برچسپ می‌زنند و می‌گویند چون تدوین حدیث در قرن سوم هجری صورت گرفته است، پس نمی‌توانیم اعتماد کنیم که آیا احادیث بر همان صورت اصلی باقی مانده‌اند یا نه؟
پاسخ
این شبهه و نظریۀ آن‌ها کاملاً بی‌پایه و باطل است؛ زیرا حفاظت حدیث و سنت از زمان پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم تا حال فقط به‌وسیلۀ نوشتن صورت نگرفته است، بلکه شیوه‌های قابل اعتماد دیگری نیز برای حفاظت آن وجود داشته است که ذیلاً ذکر می‌نماییم:
۱. حفظ روایت: اولین و بهترین روش برای حفاظت حدیث، حفظ روایات و نقل آن‌ها به دیگران بود. اگر گفته شود، برای حفظ و حافظه هیچ اعتمادی نیست، پس زندگی و معاملات امروزی ما کاملاً بیهوده است، چون حفظ کردن و بازگویی آن به دیگران یک بخش مهم از زندگی اجتماعی و معاملاتی است، از طرف دیگر حفظ حدیث در آن مقطع زمانی روش کاملا مطمئنی به‌شمار می‌رفت؛ چون خداوند متعال به عرب‌ها حافظۀ فوق‌‎‌العاده قوی عطا کرده‌بود.
چنان‌که علامه مفتی محمد تقی عثمانی حفظه‌الله‌تعالی از  قوت حافظۀ عرب‌ها یادآور می‌شود و می‌گوید: «الله متعال به عرب‌ها حافظۀ عالی و قوی عطا کرده‌بود. آن‌ها نه‌تنها انساب خود؛ بلکه نسب اسب‌های‌شان را نیز از حفظ داشته‌اند. برخی از زنان هزاران بیت‌ شعر را حفظ کرده بودند. گاهی فقط سخنی را یک‌بار می‌شنیدند، اما تا سالیان دراز در خاطرشان می‌ماند. در تاریخ نمونه‌های زیادی از حافظۀ قوی این قوم نقل شده است.»[1]
حافظ ابن حجر رحمه‌الله در کتاب الاصابة خود نقل کرده است: «روزی عبدالملک بن مروان در صدد آزمودن حافظۀ حضرت ابوهریرة رضی‌الله‌عنه بر آمد. از او خواست احادیثی را روایت کند. ایشان هم بلا فاصله اقدام به روایت احادیث فراوانی نمودند و کاتبی آن‌ها را می‌نوشت. سپس حضرت ابوهریره رضی‌الله‌عنه محل را ترک گفت. یک سال بعد عبدالملک بن مروان مجدداً از حضرت ابوهریره رضی‌الله‌عنه تقاضا کرد که همۀ احادیث سال گذشته را به همان ترتیب قبلی قرائت نماید. کاتب هم جهت تطبیق روایات، نوشته‌های خود را در دست گرفت. ایشان تمام احادیث را به ترتیب و بدون هیچ‌گونه تقدیم و تأخیر و کوچک‌ترین تغییری به پایان رساندند.!»[2]
از عبدالرحمن بن اسحاق از زهری روایت است که گفت: «هیچ‌گاه درخواستی نکردم که حدیثی دوباره برایم بازگو شود – یعنی هیچ‌وقت تکرار حدیث را نخواستم -؛ زیرا همان بار نخست آن را حفظ می‌کردم. و در هیچ حدیثی دچار تردید نشدم مگر در یک حدیث. پس از همراهم پرسیدم، و همان‌گونه بود که من حفظ کرده بودم.» همچنان می‌گفت: «هرگز چیزی را در قلبم جای ندادم (حفظ نکردم) مگر این‌که هرگز آن را فراموش نکردم.»[3]
همچنان  امام بخاری رحمه‌الله دارای حافظه‌ای نیرومند و سرعتی شگفت در حفظ کردن بود. آگاهان از حال او چیزهایی درباره‌اش نقل کرده‌اند که حتی خردمندان تیزهوش و صاحبان حافظه و دقت، از شنیدنش در تعجب می‌مانند، چه رسد به دیگران. چنان‌که ابوبکر کلذوانی گفته است: «مانند محمد بن اسماعیل ندیده‌ام؛ کتابی از دانش را برمی‌داشت و تنها یک‌بار بر آن نگاهی می‌انداخت، سپس بیشتر احادیث و ابواب آن را از همان یک‌بار به حافظه می‌سپرد.»[4]
از این واقعات ذکر شده معلوم می‌شود که خداوند متعال برای راویان حدیث، حافظۀ فوق‌العاده و غیرعادی جهت حفظ حدیث داده بود. پس معلوم می‌شود که چنین حافظه‌ها برای حفاظت حدیث کمتر از نوشتن نیست.
۲. تعامل: دومین روش حفاظت احادیث که از جانب اصحاب کرام رضی‌الله‌عنهم  برگزیده شد، «تعامل بود». اصحاب کرام به اقوال و افعال پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم عمل می‌نمودند و به این طریق آن‌ها را حفظ می‌نمودند.
معروف است که بسیاری از صحابه رضی‌الله‌عنهم پس از انجام دادن برخی اعمال می‌فرمودند: «هکذا رأیت رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم یفعل» این روش نیز کاملا قابل اعتماد است. چون سخنی که انسان خود بدان عمل کند، «کالنقش علی الحجر» می‌شود.[5]
۳. کتابت: نوشتن و نگهداری احادیث با کتابت از جمله ابزار اساسی برای حفاظت حدیث بود؛ از لحاظ تاریخی کتابت احادیث به چهار مرحله صورت گرفته است:
الف: یادداشت احادیث به‌طور پراگنده؛
ب: یادداشت آن در صحیفه‌های مخصوص و شخصی؛
ج: جمع‌آوری احادیث به‌صورت کتابت بدون تبویب؛
د: گردآوری احادیث به‌صورت کتاب و تبویب.
باید  گفت در عصر رسالت نوشتن دو قسم اول، کاملاً رایج بوده است؛ اما اهل تجدد و منکران حدیث کتابت حدیث در دوران پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم را نمی‌پذیرند و آن‌ها بر این ادعای‌شان، از این حدیث و روایت مسلم استدلال می‌کند که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمودند: «لاتکتبوا عنی و من کتب عنی غیرالقرآن فلیمحه.»[6]
آن‌ها می‌گویند: در اینجا که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم از نوشتن غیر از قرآن را منع کرده‌اند، این دلالت بر این دارد که در عصر آن‌حضرت صلی‌الله‌علیه‌سلم احادیث نگاشته نمی‌شد. اگر حدیث و سنت حجت می‌بود، حتما پیامبرصلی‌الله‌علیه‌وسلم با اهتمام خاص برای اصحاب خود امر به نوشتن می‌نمود.
باید گفت که نهی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم از نوشتن حدیث، یک علت و حکمت خاص داشت که آن عبارت از عدم تشخیص احادیث از آیه‌های قرآن بود. علامه مفتی محمد تقی عثمانی حفظه‌الله‌تعالی حکمت و علت این مورد را بیان می‌کند و می‌فرماید: «واقعیت این است که ممانعت از نگارش حدیث در صدر اسلام بوده است. چون تا آن زمان هنوز هیچ نسخه‌ای از قرآن تدوین نشده بود، و صحابه رضی‌الله‌عنهم با اسلوب و شیوۀ قرآن چندان آشنا نبودند که قرآن را از غیر آن تشخیص دهند. در چنین شرایطی اگر دستور نوشتن احادیث داده می‌شد، این احتمال وجود داشت که حدیث با قرآن مخلوط گردد. با توجه با این خطر، حضرت رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم از نوشتن حدیث منع فرمودند. لیکن هنگامی که صحابه رضی‌الله‌عنهم با اسلوب قرآن کاملاً مأنوس و آشنا شدند، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم اجازۀ نوشتن احادیث را نیز دادند.»[7]
این مطلب نیز در جاهای متعددی از کتب حدیث نقل شده است.
۱. در مستدرک حاکم از حضرت عبدالله بن عمرو رضی‌الله‌عنهما روایت شده است که رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمودند: «قیدوا العلم. قلت: و ما تقییده؟ قال: کتابته.»[8]
۲. حضرت عبدالله بن عمرو بن عاص رضی‌الله‌عنهما روایت کرده‌اند: «كنتُ أكتبُ كلَّ شيءٍ أسمعُه من رسولِ الله صلَّى‌الله‌عليه‌وسلم أُريدُ حفْظَه، فنهتْني قريشٌ، وقالوا: أتكْتبُ كلَّ شيءٍ تَسمَعُه من رسول الله صلَّى‌الله‌عليه‌وسلم، ورسولُ الله صلَّى‌الله‌عليه‌وسلم بَشَرٌ يتكلَّمُ في الغضَبِ والرِّضا؟ فأمسَكتُ عن الكتاب، فذكرتُ ذلك لرسول الله صلَّى‌الله‌عليه‌وسلم، فأومأ بإصبَعِه إلى فيه، فقال: «اكتُبْ، فوالذي نفسي بيدِه، ما يَخرُجُ منه إلا حقٌّ.»[9]
ترجمه: «من هر چه را از رسول الله صلَّى‌الله‌عليه‌وسلم می‌شنیدم به قصد حفظ می‌نوشتم، پس قریشیان مرا از این کار باز داشتند و گفتند: آیا هر آنچه را از رسول الله صلَّى‌الله‌عليه‌وسلم می‌شنوی می‌نویسی در حالی‌که رسول‌اللهصلَّى‌الله‌عليه‌وسلم بشر است و در خشم و خشنودی سخن می‌گوید؟ پس دست از نوشتن کشیدم و آن را برای رسول الله صلَّى‌الله‌عليه‌وسلم بازگو کردم. ایشان با انگشت‌شان به دهان‌شان اشاره کردند و فرمودند: “اكتُبْ، فوالذي نفسي بيدِه، ما يَخرُجُ منه إلا حقٌّ” یعنی: «بنویس؛ قسم به آنکه جانم به دست اوست، جز حق از آن بیرون نمی‌آید».
۳. عن أبي هريرة رضي‌الله‌عنه، قال: «كان رجل من الأنصار يجلس إلى النبي صلَّى‌الله‌عليه‌وسلم فيسمع من النبي الحديث فيعجبه ولا يحفظه، فشكا ذلك إلى النبي صلَّى‌الله‌عليه‌وسلم فقال: يا رسول الله، إني أسمع منك الحديث فيعجبني ولا أحفظه. فقال رسول الله صلَّى‌الله‌عليه‌وسلم: «استعن بيمينك» وأومأ بيده للخط.»[10]
ترجمه: «مردی از انصار بود که در کنار پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم می‌نشست، از‌ آن‌حضرت صلَّى‌الله‌عليه‌وسلم حدیث می‌شنید که آن را پسندیده ولی حفظ نمی‌کرد. این موضوع را به پیامبر صلَّى‌الله‌عليه‌وسلم عرض کرد و گفت: یا رسول الله صلَّى‌الله‌عليه‌وسلم، من از شما حدیث می‌شنوم و پسند می‌کنم، اما حفظ نمی‌کنم. پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمودند: از دست راستت کمک بگیر و با دست اشاره به نوشتن کردند.»
از روایات بالا دانسته می‌شود که اگرچه پیامبر گرامی صلی‌الله‌علیه‌وسلم‌ در صدر اسلام از نوشتن احادیث بنابر علتی منع کردند، اما بعداً به نوشتن آن اجازه داده‌اند. بناءً شبهۀ اهل تجدد که می‌گویند احادیث در عصر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم نوشته نشده بود، پس محفوظ هم نمی‌ماند، کاملاً بی‌جا و باطل است. از طرف دیگر روش‌های دیگر حفاظت حدیث مثل حفظ و تعامل آن نیز مدار اعتبار است که در این باره همۀ علماء و محدثان اجماع و اتفاق دارند.
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی

[1]. محمد تقی عثمانی، حجیت حدیث، ص ۲۴.

[2]. ابن حجر العسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج ۷، ۳۵۳.

[3]. کتاب من اعلام السلف، ج ۶، ص ۶.

.[4] الامام البخاری و کتابه الجامع الصحیح، ص ۳۳.

[5]. محمدتقی عثمانی، حجیت سنت، ص ۲۷.

[6]. صحیح مسلم، ج ۲، ص ۴۱۱

[7]. محمد تقی عثمانی، حجیت حدیث، ص ۲۸.

[8]. مستدرک حاکم، ج ۱، ص ۱۰۶.

[9]. سنن ابوداود، ج ۲، ص ۵۱۳-۵۱۴.

[10]. جامع ترمذی، ج ۲، ص ۱۰۶-۱۰۷.

 

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version