ایمان به بعث در روز آخرت، ستون مهمی از ارکان ایمان پس از ایمان به الله عزوجل است؛ زیرا مؤثریت و کارایی این ایمان بر تمام ارکان دیگر ایمان اثر میگذارد و هر ضعفی در عقیده به بعث، در دیگر باورها نیز تأثیر عملی خود را میگذارد. بعث و ایمان به آخرت وعدهای است که اسلام آن را به انسان نسبت داده تا بر اساس آن بر تمام اعمالش در زمین بازخواست شود؛ و این فقط وابسته به توانایی عقل انسانی برای تشخیص پاداش و کیفر نیست؛ زیرا تحقق آن به امور روحی وابسته است که ما آنها را نمیدانیم و نمیتوانیم راهی برای درک آنها بیابیم؛ اما ما باور داریم که آنها به همان شکلی هستند که از سوی وحی به ما رسیده است؛ لکن تناسخ (انتقال) ارواح، – چنانکه سیکها معتقدند – برخلاف باور اسلامی است؛ چرا که این امر پیروی از خیالات و هواهای نفسانی و تسلیم شدن به وسوسههای شیطان است و چون ایمان به بعث، اساس عقیدۀ اسلامی است، قرآن کریم بهشکلی مشروح و گسترده به توضیح آن پرداخته و جزئیات فراوانی دربارۀ آن، از حساب و پاداش و جزا، و بهشت و درجات آن و جهنم و طبقات آن و توصیف دقیق هر یک از این موارد، ذکر کرده است.[1]
آیات فراوانی وجود دارد که این نظریه و عقیدۀ باطل را رد کرده و زندگی بعد از مرگ را ثابت میکند؛ چنانکه در ذیل آیات مربوطه را با تفسیر و توضیح آن ذکر میکنیم:
۱. آیات قرآن کریم مفاهیم بعث را بر اساس احیای اجساد پس از مرگ استوار کرده و تأکید کرده که خداوند مردم را برای پاسخگویی در برابر اعمالشان بازمیگرداند؛ چنانکه خداوند متعال در این مورد میفرماید:
«وَنُفِخَ فِي ٱلصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِي ٱلسَّمَـٰوَٰتِ وَمَن فِي ٱلْأَرْضِ إِلَّا مَن شَآءَ ٱللَّهُ ۖ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرَىٰ فَإِذَا هُمْ قِيَامٌ يَنظُرُونَ ﴿٦٨﴾ وَأَشْرَقَتِ ٱلْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَوُضِعَ ٱلْكِتَـٰبُ وَجِاىٓءَ بِٱلنَّبِيِّـنَ وَٱلشُّهَدَآءِ وَقُضِىَ بَيْنَهُم بِٱلْحَقِّ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ»؛[2] ترجمه: «و در صور دمیده میشود، پس هر که در آسمانها و زمین است بیهوش میشود، مگر آنکه الله بخواهد؛ سپس بار دیگر در آن دمیده میشود و ناگهان همگی برپا میایستند و نگاه میکنند و زمین با نور پروردگارش روشن میشود و نامههای اعمال نهاده میشود و پیامبران و گواهان آورده میشوند و میان مردم به حق داوری میشود و به آنان ستمی نخواهد شد.»
بله، این پدیده پس از یک رویداد ویرانگر عمومی رخ میدهد که ویژگیهای جهان را دگرگون میکند؛ زمین شکافته میشود، کوهها به حرکت درمیآیند، مردگان برمیخیزند و ثبت نام آغاز میگردد، آسمانها شکافته میشوند، ستارگان پراکنده میگردند، و جهان به کلی دگرگون میشود.
تناسخ با این تصور کاملاً در تضاد است؛ زیرا تناسخ مبتنی بر مفهومی است که انتقال مستمر و بیپایان ارواح را میان اجساد مختلف در این دنیا تصویر میکند، درحالیکه نظام دقیق الهی، پیوسته بر پاداش و جزا در زمین و آخرت استوار است، و نه به بازگشت ارواح و نه به تجسد مجدد آنان باور دارد.[3]
۲. این آیه نیز به صراحت اشاره بر بازگشت پس از مرگ دارد، چنانکه میفرماید: «حَتّىٰٓ إِذَا جَآءَ أَحَدَهُمُ ٱلْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ٱرْجِعُونِ ﴿٩٩﴾ لَعَلِّىٓ أَعْمَلُ صَـٰلِحًا فِيمَا تَرَكْتُ ۚ كَلَّآ ۚ إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَآئِلُهَا ۖ وَمِن وَرَآئِهِم بَرزَخٌ إِلَىٰ يَوْمِ يُبعَثُونَ»؛[4] «تا زمانیکه مرگ یکی از آنان فرا رسد، میگوید: پروردگارا مرا بازگردان، تا کار نیکی انجام دهم که قبلاً نکردهام؛ اما هرگز! این سخنی است که او میگوید و پیش روی آنان برزخی است تا روزی که برانگیخته شوند.»
این آیات کریمه بهوضوح نشان میدهد که قرآن امید بازگشت آرزومندان دنیا را پس از مرگ بهکلی قطع کرده و آن را ناممکن دانسته است. همانگونه که کلمۀ «کلا» (هرگز) در پاسخ به درخواست بازگشت، دلالت بر امری غیرممکن دارد که در اصطلاح قرآن، همان تناسخ است.[5]
ابن کثیر رحمهالله در تفسیر این آیه میگوید: «این آیه حال فرد در حال احتضار را توصیف میکند که از مرگ میترسد و از خداوند درخواست بازگشت میکند تا اعمالش را اصلاح کند، ولی دیگر زمانی برای اصلاح وجود ندارد.»[6]
۴. خداوند متعال در آیۀ ذیل بازگشت پس از مرگ را مردود شمرده و فرموده است: «وَأَنفِقُوا مِن مَّا رَزَقْنَـٰكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِىَ أَحَدَكُمُ ٱلْمَوْتُ فَيَقُولَ رَبِّ لَوْلَآ أَخَّرْتَنِىٓ إِلَىٰٓ أَجَلٍۢ قَرِيبٍ فَأَصَّدَّقَ وَأَكُن مِّنَ ٱلصَّـٰلِحِينَ * وَلَن يُؤَخِّرَ ٱللَّهُ نَفْسًا إِذَا جَآسءَ أَجَلُهَا ۚ»؛[7] ترجمه: «و انفاق کنید از آنچه روزیتان کردیم پیش از آنکه مرگ یکی از شما فرا رسد و بگوید: پروردگارا، چرا مرا اندکی مهلت ندادی تا صدقه دهم و از صالحان باشم و هرگز خداوند مهلت نخواهد داد هیچکس را وقتی اجلش فرا رسد.»
۵. و در جای دیگری میفرماید: «وَلَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ ۚ»[8] ترجمه: «اگر آنان را بازگردانی، دوباره به همان چیزی بازمیگردند که از آن نهی شده بودند.»
۶. از آیۀ زیر نیز (عدم بازگشت به دنیا پس از مرگ) برداشت میشود؛ خداوند متعال میفرماید: «فَلَوْلَا إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ، وَأَنتُمْ حِينَئِذٍ تَنظُرُونَ، وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنكُمْ وَلَٰكِن لَّا تُبْصِرُونَ، فَلَوْلَا إِن كُنتُمْ غَيْرَ مَدِينِينَ، تَرْجِعُونَهَا إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ، فَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ، فَرَوْحٌ وَرَيْحَانٌ وَجَنَّةُ نَعِيمٍ، وَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ أَصْحَابِ الْيَمِينِ، فَسَلَامٌ لَّكَ مِنْ أَصْحَابِ الْيَمِينِ، وَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ الْمُكَذِّبِينَ الضَّالِّينَ، فَنُزُلٌ مِّنْ حَمِيمٍ، وَتَصْلِيَةُ جَحِيمٍ».[9] همچنین در سورۀ یس، که متن آن به وضوح بیان میکند که پس از مرگ، هیچ بازگشتی به زندگی دنیا در هیچ شکلی از تجسد وجود ندارد: «وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّقُوا مَا بَيْنَ أَيْدِيكُمْ وَمَا خَلْفَكُمْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ، وَمَا تَأْتِيهِم مِّنْ آيَةٍ مِّنْ آيَاتِ رَبِّهِمْ إِلَّا كَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِينَ،»[10] همچنان آمده است: «أَفَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ»[11]
در آیات کریمۀ بالا دلیلی بر بطلان این نظریه و تناقض آن با اصول قرآنی که اساس عقیدۀ اسلام هستند، وجود دارد. ما اضافه میکنیم که مسئلۀ بعث از چنان اهمیتی برخوردار است که نمیتواند بر اساس حدس و گمان استوار باشد؛ زیرا یکی از ارکان بزرگ ایمان است. برای اینکه حجت خداوند در آن کامل شود، باید به اندازهای واضح و محکم باشد که هیچ اختلافی در فهم آن در طول زمان وجود نداشته باشد و این امر به طور کامل در استدلال طرفداران تناسخ برای اثبات نظریۀشان مفقود است.[12]
۷. در گفتۀ خداوند متعال «وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ» ثابت شده است که پس از مرگ، زندگی برزخی برای انسان وجود دارد که در آن انسان از نعمتها برخوردار میشود یا عذاب میبیند. این مطلب در آیات دیگر قرآن و همچنین در سنت نبوی و احادیث فراوانی تأیید شده است. احادیث صحیح در مورد زندگی برزخی بیان میکنند که پرسش و عذاب برای روح مؤمن مسلم است؛ زیرا بدون آن، خطاب، نعمت یا عذاب معنا ندارد. روح به صاحب خود مشغول است، یا برای او شفاعت میکند یا بر ضد او گواهی میدهد،[13] همانطور که خداوند متعال فرموده است: «كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ»[14]
دکتر عبدالله السامرایی، ادعای برخی طرفداران تناسخ را که بر صحت تناسخ از عذاب قبر دلیل میگیرند، مورد نقد قرار داده و جواب خیلی منطقی ارایه میکند و میگوید: «ادعای برخی از طرفداران تناسخ که عذاب قبر را دلیلی بر صحت تناسخ میدانند، ادعایی کاملاً باطل است؛ زیرا هیچ ارتباطی بین تصویر اسلام از عذاب قبر و تصویر تناسخ از جزای دنیوی وجود ندارد. اسلام عذاب روح را در زندگیای غیر از زندگی دنیا که آن را «برزخ» نامیده، ثابت میکند، درحالیکه نظریۀ تناسخ ثابت میکند که عذاب روح با بازگشت آن به جسمی دیگر در زندگی دنیا محقق میشود؛ حتی اگر برخی از طرفداران تناسخ بگویند که روح ممکن است مراحل تزکیه را قبل از ورود به جسمی دیگر در زندگی دنیا طی کند، باز هم عذاب قبر انسان را از گناهان بزرگش پاک نمیکند؛ بلکه پس از بعث، دوباره در جهنم عذاب خواهد شد. این تصور کاملاً مخالف با دیدگاه تناسخگران است که به بعث اعتقادی ندارند و جزا را به شکلی که در قرآن کریم آمده است – چه در نعمتهای بهشت یا عذاب دوزخ – نمیپذیرند، درحالیکه جزا در نظریۀ تناسخ، با انتقال روح به بدنهای مختلف محقق میشود.»[15]
دکتر سعید رمضان البوطی بر رد این باور مزخرف (تناسخ) گفتهاند: «ممکن نیست روح از صاحب خود جدا شود و در جسم دیگری ساکن گردد تا در آن رفتاری جدید و وجودی دیگر را تجربه کند. هیچ عاقلی نمیتواند بین ایمان به تناسخ و ایمان به آنچه پس از مرگ از پرسش و عذاب رخ میدهد، جمع کند؛ زیرا این دو به وضوح با هم در تناقض هستند. ایمان به یکی از آنها به معنای انکار دیگری است.»[16]
براساس توضیحاتی که داده شد، تناسخ ارواح یک باوری مبتنی بر خواهشات و عقل است و هیچگونه اساس شرعی و نقلی ندارد. گروههایی که به این عقیده (تناسخ) باور دارند، هیچکدام دلیلی منطقی که حتی عقل قبول کند، ارایه نمیتوانند چه باشد به دلیل شرعی؛ پس بر تناسخ ارواح که سیکها باور دارند، یک باور خرافی و کفری است که از ادیان باطلۀ دیگر تأثر پذیرفتهاند.