پیامبران قبل از حضرت محمد مصطفی ﷺ برای اقوام خاص و در مقاطع زمانی محدود، مبعوث میشدند و به همین دلیل، خداوند متعال آنان را با معجزات محسوس تأیید میفرمود؛ مانند عصای حضرت موسی علیهالسلام یا زندهکردن مردگان توسط حضرت عیسی علیهالسلام. این معجزات تنها برای معاصران آن پیامبران قابل مشاهده بود.
اما وقتی الله متعال نبوت را با بعثت محمد صلیاللهعلیهوسلم خاتمه داد، حفظ دین او را ضمانت کرد و او را با معجزاتی بزرگ تأیید نمود که تا قیامت در دسترس مردم باقی خواهد ماند، چنانکه خداوند متعال میفرماید: “وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَٰذَا ٱلقُرءَانُ لِأُنذِرَكُم بِهِۦ وَمَن بَلَغَۚ” [سوره انعام، آیه ۱۹].
ترجمه: «و اين قرآن به من وحي شده است تا شما و کساني را که اين (قرآن) بدانها مي رسد، بيم دهم.»
در این آیۀ کریمه بیان روشنی از ماهیت معجزۀ علمی نهفته است؛ معجزهای که تا روز قیامت در دسترس مردم خواهد ماند و با هر پیشرفت بشری در عرصههای علومی که با معانی وحی الهی مرتبطاند، شکوفاتر میشود و در هر زمان و مکان قابل درک میباشد و در طول قرون و اعصار تجدید میگردد، همواره درخشش دارداز؛ همینرو، پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم فرمودند: “ما من الأنبياء نبي إلا أعطي ما مثله آمن عليه البشر، وإنما كان الذي أوتيته وحيا أوحاه الله إلي، فأرجو أن أكون أكثرهم تابعا يوم القيامة.” [1]
«هیچ پیامبری نیست؛ مگر آنکه به معجزاتی داده شده است که مردمان بهوسیلۀ آن ایمان آوردند، اما آنچه به من داده شده، وحیای است که خداوند به من فرستاده، پس امیدوارم که در روز قیامت بیشترین پیروان را داشته باشم.»
ابن حجر رحمه الله در شرح این حدیث چنین گفته است: این سخن پیامبر صلیاللهعلیهوسلم بر پایۀ آنچه پیش از آن دربارۀ معجزۀ ماندگار قرآن کریم گفته شد، تنظیم گردیده است؛ زیرا فایدۀ آن بسیار و منفعت آن فراگیر است، چراکه قرآن کریم هم دعوت است و هم حجت و هم اخبار از آنچه خواهد آمد؛ پس منفعت آن شامل حال حاضران، غایبان، موجودات و حتی کسانی میشود که هنوز نیامدهاند نیز میباشد؛ بنابراین، این ترتیب بسیار نیکوست.
در اینباره گفته شده است: منظور آن است که معجزههای پیامبران علیهم السلام با پایانیافتن دورانشان از میان رفتهاند و تنها کسانی آنها را دیدهاند که در زمان وقوع آنها حضور داشتهاند؛ اما معجزۀ قرآن کریم تا روز قیامت پایدار است، این معجزه با شیوۀ بیان بینظیر، فصاحت و بلاغت شگفتانگیز و اخبار از امور غیبی، از چارچوب عادت فراتر رفته است، بهگونهای که هیچ عصری نمیگذرد؛ مگر آنکه بخشی از آنچه قرآن از وقوع آن خبر داده، ظاهر میگردد و درستی پیام پیامبر صلیاللهعلیهوسلم را اثبات میکند. [2]
وعدۀ قرآن دربارۀ کشف حقایق در آینده
قرآن کریم در آیات متعددی وعده میدهد که با گذر زمان، نشانههای الهی در آفاق و انفس آشکار خواهد شد: “سَنُرِيهِمۡ ءَايَٰتِنَا فِي ٱلأٓفَاقِ وَفِيٓ أَنفُسِهِمۡ حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَهُمۡ أَنَّهُ ٱلحَقُّۗ” [فصلت: ۵۳]
ترجمه: «به زودي نشانههاي خود را در کرانههاي عالم و (هم) در نفس خودشان به آنان نشان خواهيم داد تا براي ايشان روشن شود که آن حق است.»
بر اساس این آیه، علم ابزاری برای کشف حقیقت وحی است؛ نه در تعارض با آن، بلکه مکمل آن.
زمانیکه بشر وارد عصر کشفیات علمی گردید، ابزارهای بسیار دقیق تحقیقاتی را در اختیار گرفت و توانست لشکر بزرگی از محققین را در رشتههای گوناگون آماده کند تا اسرار پنهان در آفاق زمین و آسمان و در ابعاد روانی انسان را جستوجو کنند. آنان با جمعآوری مقدمات، مشاهدۀ پدیدهها و تحلیل نتایج، سفری طولانی را در بستر قرون و اعصار آغاز کردند و چون تصویر کاملتر گردید و حقیقت آشکار شد، ناگهان شگفتی بزرگی پدید آمد: پرتوی روشن از نور وحی الهی که بیش از هزار و چهارصد سال پیش بر محمد صلیاللهعلیهوسلم نازل شده بود، در عمق آیهای از قرآن یا بخشی از آن همان حقیقت را بهگونهای معجزهآسا و با بیانی درخشان و دقیق بیان کرده بود.
ماهیت اعجاز علمی قرآن
اصطلاح «اعجاز علمی» در عصر ما رواج یافته است، توصیف «اعجاز» بهعنوان «علمی»، بهسبب نسبت آن به «علم» است؛ یعنی حقیقتی قطعی که با واقعیت مطابقت دارد و برای آن دلیلی وجود دارد؛ پس اگر چیزی قطعی نباشد، یا گمان است، یا شک، یا خیال و اگر با واقعیت مطابقت نداشته باشد، جهل است و اگر بدون دلیل باشد، تقلید است.
تعریف «اعجاز»:
اعجاز، آن است که قرآن کریم، از حقیقتی خبر دهد که علم تجربی آن را بعدها اثبات کرده است و روشن شده که در زمان پیامبر صلیاللهعلیهوسلم با ابزارها و تواناییهای بشری قابل درک نبوده است، این امر صدق گفتار پیامبر صلی الله علیه وسلم را در آنچه از سوی پروردگارش آوردهاند، آشکار و تأیید میکند و معجزۀ علمی قرآن کریم، بهسبب آنچه از حقایق علمی در خود دارد، دلیل روشنی بر جهانیبودن پیام اسلام است. [3]
تعریف «اعجاز علمی»:
اعجاز علمی را میتوان اینگونه تعریف کرد: عبارت از چیزی است که قرآن کریم یا حدیث نبوی از حقیقتی خبر میدهد که بعدها علم تجربی آن را ثابت کرده و روشن گردیده است که در زمان پیامبر صلیاللهعلیهوسلم، شناخت آن حقیقت از طریق وسایل بشری ممکن نبوده است. [4]
تفاوت میان اعجاز علمی و تفسیر علمی
دو مفهوم کلیدی در مواجهه با قرآن کریم در عصر حاضر، «اعجاز علمی» و «تفسیر علمی» هستند که با وجود ارتباط ماهیت، ولی کارکرد متفاوتی دارند، بدین منوال که «اعجاز علمی» به معنای پیشیگرفتن قرآن کریم در بیان یک حقیقت کَونی (جهانی) پیش از کشف آن توسط علم تجربی است. این همان چیزیست که از کلمۀ «اعجاز» مراد میشود.
اما «تفسیر علمی» قرآن کریم، به معنای کشف معانی نوین از آیات قرآن بر پایۀ نظریههایی است که صحت آنها در علوم طبیعی و کونی ترجیح یافته، بدون آنکه در تأویل افراط شود. [5]
بهعبارت دیگر، فرق میان «تفسیر علمی» و «اعجاز علمی» در این است که تفسیر علمی، کشف معانی آیه یا حدیث است بر پایۀ آنچه در علوم طبیعی و کَونی، صحّت آن ترجیح یافته است. [6]
در واقع، اعجاز علمی نوعی انکشاف بعدی از آگاهی الهی نهفته در قرآن کریم است، در حالیکه تفسیر علمی، فهمی بشری است بر اساس دستاوردهای علمی موجود.
ضوابط و اصول تحقیق در اعجاز علمی
علمای اسلامی مجموعهای از ضوابط برای تحقيق در اعجاز علمی قرآن وضع کردهاند، تا این عرصه از آفت تفسیر به «رأی» و «تأویل نادُرُست» مصون بماند:
۱. تفسیر علمی قرآن کریم امری حساس و پُرمخاطره است، از اینرو مفسر باید با احتیاط کامل و با استفاده از علوم دینی و دنیوی وارد این میدان شود؛ زیرا تفسیر کتاب الله، از بزرگترین مسئولیتهای انسانی است.
۲. قرآن کریم کتاب هدایت است، نه کتاب علوم طبیعی، هدف آن رساندن انسان به سعادت و کمال است، نه پرداختن به جزئیات علمی، با این حال، اشارات علمی در قرآن وجود دارد که ایمان اهل یقین را تقویت میکند و شک تردیدکنندگان را از بین میبرد، این اشارات، معجزاتی جاویداند که عقل انسان را به سوی ایمان رهنمون میسازند.
۳. قرآن کریم هیچگاه با حقایق علمی مُسَلَّم در تضاد نیست؛ زیرا قرآن کریم سخن الله جلّ جلاله و طبیعت، فعل او، تعارض میان سخن و فعل الهی ممکن نیست.
۴. حقیقت قرآن کریم برتر از هر علم بشری است. ما قرآن کریم را با علم نمیسنجیم؛ بلکه علم باید خود را با قرآن کریم هماهنگ سازد؛ زیرا گویندۀ قرآن کریم خداوند متعال است، اما علم حاصل تلاش انسان است.
۵. تا زمانیکه قرینۀ روشنی وجود نداشته باشد، نباید معنای اصلی کلمات قرآنی را کنار گذاشته و به معانی مجازی روی آورد. تجربه نشان داده که در تفسیر علمی، در نظر گرفتن معنای اصلی دقیقتر و مؤثرتر است.
۶. تنها حقایق علمی قطعی میتوانند در تفسیر علمی قرآن کریم مورد استفاده قرار گیرند؛ نظریههای علمی که هنوز در مرحلۀ تجربه و امتحان قرار دارند، نباید مبنای تفسیر قرار گیرند.
۷. در فهم کلمات قرآنی، باید به معانیای که در زمان نزول قرآن کریم رایج بوده، توجه کرد و از تأثیرات زبانی دورههای بعدی پرهیز نمود.
۸. تفسیر قرآن کریم باید مطابق با قواعد نحو زبان عربی انجام گیرد؛ زیرا قرآن کریم به زبان عربی روشن نازل شده است.
۹. سبکهای بلاغی و ظرافتهای ادبی قرآن کریم باید بهطور دقیق در نظر گرفته شوند؛ چراکه فهم عمیقتر آیات، وابسته به شناخت این نکات است.
۱۰. عبارات قرآنی در بسیاری موارد چندین معنی داراند و همه آن معانی میتوانند دُرُست باشند؛ بنابراین، محدود کردن یک کلمه به تنها یک معنی، بدون دلیل قانعکننده، مردود است.
۱۱. در تفسیر موضوعات علمی و کایناتی، باید همه آیات مرتبط بررسی شوند، فهم دقیق یک آیه وابسته به درک مجموعهای از آیات مشابه یا مرتبط است.
۱۲. قرآن کریم با نظام خلقت در تعارض نیست، چون هر دو از یک سرچشمهاند: قرآن کریم کتاب مکتوب خداوند متعال است و طبیعت، کتاب مشهود او.
۱۳. آیات قرآن کریم هیچگاه با یکدیگر در تضاد نیستند و هرگونه تصور تعارض، ناشی از ناآگاهی و برداشت نادرست است. [7]
۱۴. در اخیر هم به طور خلاصه این ربط است که در تفسیر علمی باید از منهج سلف صالح و اعتدال بدون تکلف الگوبرداری کرد.
ابعاد موضوعی اعجاز علمی قرآن
قرآن کریم در موارد مختلفی از آفرینش، اشاراتی دارد که با یافتههای علمی مطابقت دارد و قرار ذیل شامل بخشهای مختلفی میشود:
در آسمانها؛
در زمین؛
در کوهها؛
در دریاها؛
در گیاهان؛
در جهان حیوانات؛
در حشرات؛
در پرندگان؛
در افقهای جهان؛
و در درون انسانها (انفس)؛
حتی در مسائل علمی معاصر: مانند شبیهسازی، آلودگی محیط زیست و احتمال حیات در سیارات دیگر، اینها همه نشانهای از اعجاز الهی در قرآن کریم هستند.