عبیدالله نیمروزی

باطلِ خوش‌نما؛ نگاهی عمیق اسلامی به کنفوسیوسیزم

بخش اول

مقدمهٔ تحقیق و پژوهش
 کلیدواژه‌ها، کنفوسیوسیزم، توحید، عقل و وحی، معاد، نقد احناف و ادیان انسانی
 چکیده پژوهش:
در جهانی که تنوع مکاتب فکری و اخلاقی، عرصهٔ حقیقت‌طلبی را با پیچیدگی مواجه ساخته است، تمایز میان باطلِ خوش‌نما و حقِ بی‌ادعا، نیازمند تحلیل عمیق و سنجش معیارمند است، یکی از مکاتبی که ظاهر نمایی در پوشش ادب، انسان‌دوستی و اصلاح اجتماعی، قرن‌هاست در حوزه تمدنی شرق تأثیرگذار بوده،«کنفوسیوسیزم» است؛ مکتبی منسوب به کنفوسیوس، متفکر چینی قرن ششم پیش از میلاد، این تحقیق با رویکردی کلامی و فلسفی، درصدد بررسی مبانی این مکتب از منظر توحید اسلامی، وحی و معاد است.
پژوهش حاضر، برپایه آموزه‌های،  نشان می‌دهد که کنفوسیوسیزم، علی‌رغم جلوه‌های اخلاقی، فاقد محتوای توحیدی است، به وحی آسمانی باور ندارد و مسئلهٔ معاد را نادیده می‌گیرد، این عوامل آن را از چارچوب دین حق خارج ساخته و در ردهٔ ادیان بشری و مکتب‌های باطل قرار می‌دهد، بررسی استفادهٔ سیاسی این مکتب در نظام‌های سکولار معاصر – به‌ویژه جمهوری خلق چین – نیز بخش پایانی این تحقیق را تشکیل می‌دهد.
مقدمه
در سپیده‌دم تاریخ بشر، دو مسیر همواره در اندیشه و عمل انسان‌ها قابل شناسایی بوده است: مسیر هدایت الهی مبتنی بر وحی و مسیر بشری مبتنی بر تجربه و عقل فردی، دستهٔ نخست، مسیر پیامبران و تابعین آنان است که به نور الله راه می‌پیمایند و دستهٔ دوم، مسیر فیلسوفان و اندیشه‌گران بشری است که بدون اتصال به وحی، به دنبال نظم، معنا و اخلاق در زندگی می‌گردند،  از جمله پرآوازه‌ترین کسانی که در زمرهٔ اندیشمندان دسته دوم قرار می‌گیرند، مردی به نام «کنفوسیوس» است که در قرن ششم پیش از میلاد در چین زیست و پایه‌گذار مکتبی گردید که بعدها به «کنفوسیوسیزم» شهرت یافت.
کنفوسیوسیزم، برخلاف بسیاری از ادیان باستان، کمتر رنگ‌وبوی اسطوره یا پرستش آشکار خدایان را دارد؛ بلکه با تأکید بر احترام به والدین، نظم اجتماعی، صداقت، وفاداری، فروتنی و ادب عمومی، صورت‌بندی‌ای از اخلاق عمومی به‌دست می‌دهد که برای بسیاری جذاب و کاربردی به‌نظر می‌رسد؛ اما آنچه این مکتب را از منظر اسلامی نیازمند بررسی و نقد می‌سازد، این است که بر هیچ‌گونه وحی الهی، نبوت آسمانی، یا توحید خالص استوار نیست، اصول بنیادین آن، بر طبیعت‌گرایی، عرف اجتماعی و خرد جمعی مبتنی‌اند و به‌جای خدای یکتا، مفهومی مبهم از «تیان» (天: آسمان) را جایگزین کرده‌اند؛ مفهومی که بیش از آنکه آفرینندهٔ عالم باشد، نمایندهٔ نظم کیهانی یا قانون طبیعت تلقی می‌شود.
اینجاست که ضرورت واکاوی این مکتب، از منظر دین اسلام – دین آخرین پیامبر و کامل‌ترین شریعت – روشن می‌شود. اسلام، بر سه پایهٔ اساسی بنا شده است: توحید، نبوت و معاد، هر مکتبی که یکی از این سه را انکار کند یا نادیده بگیرد، در نگاه قرآنی، خارج از دایرهٔ هدایت الهی قرار دارد: “إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ”  [آل‌عمران: ۱۹] «همانا دین نزد خدا، فقط اسلام است»
“وَمَن يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ…” [آل‌عمران: ۸۵] «هر که دینی غیر از اسلام بجوید، از او پذیرفته نمی‌شود»
از سوی دیگر، علمای بزرگ اهل سنت، به‌ویژه امام ابوحنیفه رحمه‌الله در «الفقه الأکبر»، بر این نکته تأکید دارند که ایمان بدون توحید ناب، وحی آسمانی و یقین به قیامت، هرچند آراسته به اخلاق باشد، ناقص و مردود است، در نگاه ماتریدیان، عقل نقش مهمی در فهم دین دارد؛ اما هرگز نمی‌تواند جایگزین وحی شود؛ چراکه شناخت الله متعال تعیین راه نجات و نظم نهایی زندگی بشر، بدون راهنمایی آسمانی ممکن نیست.
پژوهش حاضر، با تکیه بر متون اصلی کنفوسیوسی، متون کلامی اسلام  و بررسی تاریخی-تحلیلی نقش این مکتب در نظام‌های سیاسی و فرهنگی معاصر، به‌ویژه در شرق آسیا، تلاش دارد تا تصویری جامع، نقادانه و علمی از جایگاه کنفوسیوس و مکتب او در برابر اسلام ارائه دهد.
هدف این تحقیق آن نیست که همهٔ ابعاد تاریخی یا جامعه‌شناختی کنفوسیوس را پوشش دهد؛ بلکه تمرکز اصلی آن بر بررسی عقاید باطل این مکتب از دیدگاه توحیدی اسلام است، بدین‌سان، این اثر می‌کوشد تا در برابر موج ستایش‌های سطحی از مکاتب شرقی، تفکری دقیق و ریشه‌ای بر پایهٔ دین و سنت علمی اسلام فراهم آورد.
امید است این کوشش ناچیز، آغازی باشد بر جریانی علمی در نقد مکاتب غیر توحیدی که در ظاهر، اخلاق‌گرا و انسان‌دوست جلوه می‌کنند؛ ولی در واقع، از درون تهی از حقیقتِ ایمان‌اند و مخاطب مسلمان، به‌یاری این تحلیل، دریابد که «هر نیکی‌ای، نجات نیست» و «هر نظمی، الهی نیست»؛ چراکه نجات، تنها در مسیر وحی و راه انبیاء الهی حاصل می‌شود.
به تعبیر دیگر این پژوهش در پی آن است تا با نگاهی فلسفی و کلامی و با اتکا بر میراث علمی علمای اهل سنت و متکلمان مکتب آن، به‌طور نظام‌مند کنفوسیوسیزم را از منظر توحید، نبوت و معاد بررسی و نقد کند.
ادامه دارد…
بخش بعدی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version