نویسنده: دوکتور نورمحمد محبی

قرآن؛ معجزه‌ای فراتر از زمان

بخش دوازدهم

نمونه‌ای از برتری بلاغی قرآن کریم بر فصیح­ترین اقوال بشر
بی‌تردید، قرآن کریم در قلۀ فصاحت و بلاغت قرار دارد؛ سخنی است که عقل و قلب را یک‌جا خطاب می‌کند و در عین اختصار، معانی عمیقی را در خود جای داده است، در طول تاریخ، عرب فصیح و سخنور، حکیم و شاعر، در برابر این سخن الهی سر تعظیم فرود آورده است، یکی از نمونه‌های درخشان این اعجاز بیانی، آیۀ مبارکۀ مختصر و پُرمحتوای “وَلَكُمۡ فِي ٱلقِصَاصِ حَيَوٰةٞ” [بقره: ۱۷۹] است.
این آیۀ کریمه در چند کلمۀ معدود، پیامی اخلاقی، حقوقی و اجتماعی را با ساختاری شگفت‌آور بیان کرده است.
در میان اعراب دوران جاهلیت، جمله‌ای شهرت داشت که با فصاحت خود تأثیرگذار بود: «القتلُ أنفى للقتل» (قتل، بازدارنده‌تر است از قتل)؛ اما با نزول این آیۀ کریمه، روشن شد که قرآن کریم در بلاغت، معنا و روانی زبان از هر سخن بشری فراتر رفته است.
در این بخش، به مقایسه میان این دو جمله پرداخته و ابعاد گوناگون برتری آیۀ قرآن کریم را تبیین می‌کنیم.
 برتری‌های آیۀ کریمه بر جملۀ «القتل أنفى للقتل»
قرآن کریم در این آیه از جهات متعدد بر سخن عرب دوران جاهلیت برتری دارد، فشرده­ای از این جهات را می‌توان به شرح زیر دسته‌بندی نمود:
۱. اختصار در لفظ
آیۀ کریمه تنها ده حرف دارد (با صرف‌نظر از تنوین)، در حالی‌که جملۀ عرب دوران جاهلیت چهارده حرف را شامل می‌شود. این اختصار، نه تنها معنای سخن را محدود نکرده؛ بلکه آن را پرمغزتر و رساتر ساخته است.
۲. شمول و اطلاق
آیۀ کریمه دلالت بر قاعده‌ای کلی دارد: در هر «قصاصی، زندگی نهفته است»؛ اما جملۀ «القتل أنفى للقتل» اطلاق ندارد؛ زیرا هر قتلی منجر به بازداشتن از قتل نمی‌شود. قتل ناحق، برعکس، ممکن است موجب فتنه و افزایش قتل شود.
۳. تنوین «حَياةٌ»
تنوین در کلمۀ «حَياةٌ» بار معنایی عظیمی دارد؛ یا دلالت بر نوع خاصی از زندگی می‌کند (زندگی با امنیت و قانون)، یا به عنوان تنوین تعظیم آمده است، که نشان از ارج و منزلت زندگی دارد.
۴. تقابل زیبا (طباق)
در این آیۀ کریمه، صنعت بلاغی «طباق» به کار رفته است؛ «القصاص» در برابر «الحياة» قرار گرفته است. قصاص یعنی گرفتن جان و زندگی در تقابل با آن معنا می‌گیرد. این تقابل، معنا را برجسته‌تر ساخته است.
۵. تصریح به هدف اصلی
در آیۀ کریمه، صریحاً به «زندگی» اشاره شده که هدف نهایی از اجرای قصاص است؛ اما در جملۀ بشری، تنها به «نفی قتل» اشاره شده که خود نیاز به تفسیر دارد تا معلوم شود مقصود، حفظ زندگی است.
۶. تعبیر شگفت‌آور
آیۀ کریمه از حیث تعبیر شگفت‌آور است؛ زیرا چیزی را در ضد آن اثبات کرده است؛ زندگی در قصاص! و این گونه بیان‌ها از شگفتی‌های زبان قرآن است، همچنان که ظرف (قصاص) می‌تواند مظروف (زندگی) را حفظ کند، این آیۀ کریمه نشان می‌دهد قصاص حافظ زندگی اجتماعی است.
۷. پرهیز از تکرار ملال‌آور
در جملۀ عربی، تکرار کلمۀ «قتل»، آن‌هم در عبارتی کوتاه، سنگینی ایجاد کرده است، در حالی‌که آیۀ قرآن کریم با ایجاز و تنوع ساختار، از چنین تکراری اجتناب نموده است.
۸. روانی و آهنگ کلام
در آیۀ کریمه، الفاظ چنان هنرمندانه کنار هم چیده شده‌اند که بر زبان نرم و روان جاری می‌شوند، نه توالی حرکات سنگین دارد و نه تقاطع حروف ناهماهنگ، ترکیب‌هایی چون «القصاص حياة» دارای ملایمت صوتی و ریتم طبیعی است که گفتار بشری فاقد آن است.
۹. استقلال معنایی
آیۀ کریمه به تنهایی معنای کامل دارد و نیاز به توضیح اضافه یا شرط و قید ندارد؛ اما جملۀ عربی نیازمند زمینه‌سازی است تا معنا به‌دُرُستی درک شود.
۱۰. عمومیت در حکم
در آیۀ کریمه، کلمۀ «القصاص» با لام جنس آمده است، که نشان‌دهندۀ شمول و جامعیت آن است، قصاص تنها به قتل محدود نیست؛ بلکه شامل جراحت، ضرب و دیگر اشکال نیز می‌شود، در حالی‌که جملۀ عربی تنها دلالت بر نوع خاصی از قتل دارد.
۱۱. پرهیز از ساختارهای مبهم
در آیۀ کریمه، از صیغۀ «أفعل» استفاده نشده است، که گاهی می‌تواند القا کند که در ترک آن عمل نیز نفعی نهفته است. این گونه ابهام‌ها در قرآن به‌هیچ‌وجه دیده نمی‌شود.
۱۲. تعبیر از طریق اثبات نه نفی
آیۀ کریمه به‌جای نفی (مانند: قتل را ترک کُن)، بر اثبات زندگی تمرکز دارد؛ زندگی‌ای که با قانون و عدل حمایت می‌شود. این منهج مثبت و سازنده، از اصول بنیادین گفتمان قرآنی است.
۱۳. عدم توهّم تناقض
جملۀ بشری ممکن است این توهّم را ایجاد کند که «قتل» باعث نفی خودش می‌شود که از نگاه عقلانی امری محال است؛ اما آیۀ قرآن کریم از این مغالطه به‌دور است و پیامی واضح و عقل‌پسند ارائه می‌کند. [1]
۱۴. تقدیم برای افادۀ حصر
تقدیم جار و مجرور «لَكُم» بر مبتدا، دلالت بر حصر و تأکید دارد؛ یعنی: زندگی مخصوص شماست اگر قصاص اجرا شود.
کاستی­های جملۀ «القتل أنفى للقتل»
امثال این­گونه جملات که مایۀ افتخار عصر جاهلیت بود و ادعای همتای با آیات کریمه در آن­ می­شد در مقایسه با آیات کریمه کاستی­های فراوانی دارد که قرار ذیل به برخی از آن­ها اشاره می­کنیم:
۱. اشکال نحوی و بلاغی
کلمۀ «أنفى» صیغۀ تفضیل از «نَفْي» به معنای دور کردن است. این کلمه در ترکیب «أنفى للقتل» بار معنایی شفافی ندارد و از نظر نحوی نیز ترکیب تفضیلی آن ابهام‌برانگیز است.
۲. فقدان ایجاز
این جمله با وجود کوتاه بودن، فاقد عمق و ظرافت ایجاز قرآنی است. کلمۀ «القتل» در ابتدا و انتها تکرار شده و معنا را محدود ساخته است.
۳. فقدان عمق معنایی
تکرار کلمۀ «قتل» در ابتدا و انتهای جمله، آن را از نظر بلاغی سنگین و بی‌طراوت ساخته و تصویر روشنی ارائه نمی‌دهد.
۴.ابهام در ساختار
ترکیب «القتل أنفى للقتل» گنگ است و انسجام معنایی و لفظی لازم را ندارد.
۵. ضعف در تأثیرگذاری
جملۀ بشری فاقد هر گونه بار عاطفی یا بعد حکمی است، صرفاً یک خبر سرد و منطقی است، بدون روح و حکمت.
خلاصه اینکه در آخر می­توان گفت که آیۀ کریمۀ «وَلَكُمۡ فِي ٱلقِصَاصِ حَيَوٰةٞ » [بقره: ۱۷۹] شاهکار فصاحت، معنا و حکمت است، در برابر جمله‌ای که خود در اوج فصاحت عرب جاهلی بود، این آیه با ایجازی شگفت‌انگیز، ساختاری سنجیده و محتوایی جامع، اثبات می‌کند که کلام خداوند متعال نه تنها کلام بشر را در می‌نوردد؛ بلکه چنان حکمت و هدایت در آن تنیده شده است که دل‌ها را آرام و جوامع را به سوی عدالت رهنمون می‌سازد.
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی
  [1]فشرده­ای از تفسير الألوسي روح المعاني – ط العلمية ۱/ ۴۴۸
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version