اسلوب بیان قرآن کریم، از زمان نزول تاکنون، همواره حیرت ادیبان، فصیحان و متفکران را برانگیخته است، نه در قالب شعر میگنجد، نه در چارچوب نثر مرسوم؛ بلکه قرآن کریم دارای اسلوب خاصی است که نه در زبان عربی و نه در ادبیات جهانی، نظیری برای آن وجود دارد، این خصوصیت را «اعجاز اسلوب قرآنی» مینامند.
تعریف اسلوب در زبان و ادبیات
در علم بلاغت، اسلوب به شیوۀ بیان خاص یک گوینده یا نویسنده گفته میشود؛ شیوهای که شامل انتخاب کلمات، ساختار نحوی، لحن، آهنگ، و ترتیب افکار است. [1]
اسلوب قرآنی به مجموعهای از خصوصیات زبانی، نحوی، موسیقایی و معنایی اشاره دارد که در کل قرآن کریم دیده میشود و آن را از سایر متون عربی متمایز میکند. [2]
خصوصیات اسلوب قرآنی
اسلوب قرآن کریم در میان متون عربی بهدلیل ترکیب منحصر به فرد نثر و شعر، قرار ذیل خصوصیات منحصر بهفرد و بینظیری دارد:
الف: عدم تبعیت از قالبهای شعر یا نثر عربی
در زبان عربی سنتی، متنها یا شعر بودند یا نثر. شعر تابع اوزان عروضی و قوافی مشخص بود و نثر نیز ساختاری مسطح یا مسجع داشت؛ اما اسلوب قرآن کریم از این دو قالب فراتر رفت:
نه موزون و مقفی به سبک شعر دوران جاهلیت است و نه خالی از موسیقی و سجع به سبک نثر معمول.
به تعبیر علامه بستي: “أنه كلام لا يشبهه كلام ، وتَحْصَرُ الأَقوال عن معارضته ، وتنقطع به الأَطماع عنها”. [3]
از خصوصیات این سبک، وجود وزن منظم و آهنگ مناسب در آیات است بدون قافیهبندی کامل شعر، مثلاً سورههای مانند «الرحمن» و «الواقعه» از نظر وزن و آهنگ در قُلۀ این سبک قرار دارند.
ب: تنوع بیانی همراه با وحدت اسلوب
در قرآن کریم از نقلقول، گفتوگو، قصه، امر، نهی، دعا، تشویق، تهدید و استدلال استفاده شده؛ اما با وجود این تنوع، اسلوب کلی قرآن کریم واحد و یکدست است. همچنین قرآن کریم از جملههای کوتاه، بلند، مرکب و ساده در کنار هم استفاده میکند و این تنوع باعث ایجاد آهنگ پویا و جذاب میشود. به همین ترتیب جملات امری، خبری، تعجبی، و شرطی به تناوب در متن دیده میشوند که به جذابیت کلام میافزاید. [4]
ج: توازن لفظی و موسیقی معنوی
قرآن کریم به شکل حیرتآوری میان آهنگ کلمات، هماهنگی آواها و عمق مفاهیم، توازن ایجاد کرده است. مثال: ﴿إِنَّاأَعطَینَٰكَ ٱلكَوثَرَ 1 فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَٱنحَر 2 إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ ٱلأَبتَرُ 3 ﴾ [الكوثر: ۱-۳]
تنها در سه آیه، سه جمله کوتاه، هم مفهوم عمیق دارد، هم وزن موسیقایی دلنشین. [5]
د: استفاده استادانه از ایجاز و اطناب
قرآن کریم در جای خود، گاهی از «ایجاز» کار میگیرد که با کمترین کلمات، بیشترین معنا را منتقل میکند، مثل: ﴿وَلَكُم فِی ٱلقِصَاصِ حَیَوٰةࣱ ﴾ [البقرة: ۱۷۹]
و گاهی در قالب «اطناب» برای تأکید، معنا را با شکوه خاصی بسط میدهد، مانند بسیاری از آیات توحید و صفات الهی و در برخی مثالهای دیگر. هر دو روش، بر اساس «مقتضای حال» به کار رفتهاند.
ه: بهکارگیری تحسینات ادبی به شکل بینظیر
قرآن کریم از تمامی تحسینات بلاغی مانند تکرار، ایهام، استعاره، کنایه، تضاد و تشبیه به صورت دقیق و متناسب با موضوع استفاده میکند.
تکرار آیات در موضوعات مختلف برای تأکید و تثبیت معانی؛
قرآن کریم با سوگندها، دعاها، توصیفها و عبارات خاص، سورههایی را آغاز میکند که هیچ متنی مانند آنها نیست، مانند:﴿ٱلحَمدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلعَٰلَمِینَ﴾ [سورۀ فاتحه:۲] و ﴿وَٱلشَّمسِ وَضُحَىٰهَا﴾ [سوره شمس: ۱]
ب: استفاده از ساختارهای بلاغی مرکب
از جمله ترکیبهای خاص نحوی، حذف و ایجازهای هنرمندانه، جناسها و سجعهای ظریف و غیر تقلیدی. مثلاً: ﴿وَفَٰكِهَة وَأَبّا مَّتَٰعا لَّكُمۡ وَلِأَنعَٰمِكُم﴾ [عبس: ۳۱–۳۲]
تحلیل نمونهای سبک قرآن
به عنوان نمونه، نگاهی به سورۀ الرحمن میاندازیم:
سورهای با تکرار مکرر عبارت ﴿فَبِأَیِّ ءَالَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ﴾ [الرحمن: ۱۴]که نقش آهنگین و تأکیدی دارد؛
استفاده از تضاد در بیان نعمات و کیفرها؛
تنوع ساختار جملات از خبری به امری به سوالی.
این سبک در مجموع باعث میشود که آیات نه تنها شنیدنی؛ بلکه عمیقاً تأثیرگذار و ماندگار باشند. [7]
در اخیر به طور فشرده میتوان گفت که قرآن کریم با برخورداری از فصاحت بینظیر، بلاغت گسترده، اعجاز بلاغی عمیق و اسلوب خاص خود، به عنوان کتابی معجزهآسا فراتر از توان بشری قرار گرفته است، این ابعاد در کنار هم، نه تنها موجب تأثیرگذاری معنوی و اخلاقی قرآن کریم شدهاند؛ بلکه در عرصۀ زبان و ادبیات نیز نمونهای بیبدیل محسوب میشوند.
[1] دلائل الإعجاز ص:۲۹۶: «الأسلوب» الضّرب من النّظم والطريقة فيه.
[2] الإتقان في علوم القرآن ۴/ ۱۳: «والقرآن جامع لمحاسن الجميع على نظم غير نظم شيء منها يدل على ذلك أنه لا يصح أن يقال له رسالة أو خطابة أو شعر أو سجع كما يصح أن يقال هو كلام والبليغ إذا قرع سمعه فصل بينه وبين ما عداه من النظم ولهذا قال تعالى: {وإنه لكتاب عزيز لا يأتيه الباطل من بين يديه ولا من خلفه} ؛ تنبيها على أن تأليفه ليس على هيئة نظم يتعاطاه البشر فيمكن أن يغير بالزيادة والنقصان كحالة الكتب الأخرى. »
[4] تفسير الرازي = مفاتيح الغيب أو التفسير الكبير ۲۸/۱۸۹: «الرابعة: في تنوع الكلام فائدة وبيانها هو أن الله تعالى قال: والسماء بنيناها [الذاريات: ۴۷] والأرض فرشناها [الذاريات: ۴۸] ومن كل شيء خلقنا [الذاريات: ۴۹] ثم جعل الكلام للنبي عليه السلام وقال: ففروا إلى الله إني لكم منه نذير مبين ولم يقل ففروا إلينا، وذلك لأن لاختلاف الكلام تأثيرا، وكذلك لاختلاف المتكلمين تأثيرا، ولهذا يكثر الإنسان من النصائح مع ولده الذي حاد عن الجادة، ويجعل الكلام مختلفا، نوعا ترغيبا ونوعا ترهيبا، وتنبيها بالحكاية، ثم يقول لغيره تكلم معه لعل كلامك ينفع، لما في أذهان الناس أن اختلاف المتكلمين واختلاف الكلام كلاهما مؤثر، والله تعالى ذكر أنواعا من الكلام وكثيرا من الاستدلالات والآيات وذكر طرفا صالحا من الحكايات».
[5] این مبحث در مقدمه کتاب «خاطرۀ کورابی بر ناظمه شاطبی» به گونه مفصل بیان گردیده است.
[6] این موارد را بزرگان زیادی مورد بحث قرار دادهاند از آن جمله امام جلال الدين سيوطي در کتاب الإتقان في علوم القرآن.
[7]این مبحث را علامه شنقيطي محمد بن علي در کتاب النظم البلاغي في القرآن کریم الكريم از زوایای مختلف بررسی کرده است.