اعجاز بلاغی قرآن کریم، از مهمترین وجوهی است که نهتنها عربزبانان جاهلیت را مبهوت کرد؛ بلکه ادیبان، فلاسفه و متکلمان بسیاری را در طول قرون وادار به تأمل کرد.
تعریف بلاغت
بلاغت در لغت به معنای «رسیدن به هدف» است.
بلاغت در علم معانی، بیان و بدیع، به دوقسم میباشد:
الف: بلاغت کلام که عبارت است از: هماهنگی و انطباق سخن با مقتضای حال است، همراه با فصاحت و شیوایی آن.» [1]
ب: بلاغت متکلم که عبارت است از: نیرویی درونی و استعدادی که انسان را توانایی میبخشد تا سخنی بلیغ بسازد.» [2]
قابل ذکر است که بلاغت قرآن کریم تنها در انتخاب کلمات نیست؛ بلکه در نحوۀ انتخاب، هماهنگی با وضعیت و تأثیر روانی بر مخاطب نیز جلوه میکند.
سه شاخهی اصلی بلاغت در علم بلاغت عربی عبارتاند از:
علم معانی: تناسب ساختار جمله با مقام و حال مخاطب؛
علم بیان: استفاده از تشبیه، استعاره، کنایه و مجاز؛
علم بدیع: زیباییهای هنری و آرایشی در کلام مانند جناس، سجع، مراعات نظیر و… .
جایگاه بلاغت در قرآن کریم
قرآن کریم، بالاترین نمونۀ بلاغت عربی محسوب میشود. ترکیبهای بیانی قرآن به گونهای است که هم به دل مینشیند و هم معنی را به شیواترین شکل منتقل میکند. هر آیه، بسته به موضوع و مخاطب، لحن، ساختار و سبک خاص خود را دارد. قرآن با داشتن این خصوصیات مزایای ذیل را دارد:
دلها را جذب میکند؛
عقلها را تسخیر میکند؛
و روحها را متأثر میسازد؛
دلایل اعجاز بلاغی قرآن
الف: ساختار بیسابقه
سبک قرآن نه شعر است و نه نثر معمول عرب جاهلی؛ بلکه ساختاری دارد که از نظر آهنگ، معنا، تأثیرگذاری و ترکیب کلمات، بیسابقه و بینظیر است.
ب: هماهنگی بینظیر لفظ و معنی
قرآن با انتخاب کلمات دقیق و ترکیبات خاص، معانی عمیق و گسترده را با کلماتی محدود بیان میکند و این هماهنگی به گونهای است که هیچ جای خالی یا اضافی در متن احساس نمیشود.
مثال: آیۀ معروف “فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا” [سوره شرح: ۶]
این آیه کوتاه؛ اما با توازن معنایی و لفظی بالایی، امید و آرامش را به زیبایی منتقل میکند و به روح و قلب انسان فرح و سرور میبخشد، چنانکه نزول آن باعث شادمانی و خرسندی رسول الله صلی الله علیه وسلم گردید.
“عن الحسن، قال: خرج النبي صلى الله عليه وسلم يوما مسرورا فرحا وهو يضحك، وهو يقول: “لن يغلب عسر يسرين، لن يغلب عسر يسرين (فإن مع العسر يسرا إن مع العسر يسرا) “. [3]
ج: تطابق کامل با مقتضای حال
بلاغت واقعی زمانی شکل میگیرد که گوینده سخن خود را متناسب با موقعیت، حال مخاطب و هدف اصلی تنظیم کند. قرآن در همهی زمینهها، این تطابق را به بالاترین سطح رسانده است، نمونههای آن بیشمار است و یک نمونه از آن از تأکید و عدم آن در داستان داعیان راه حق در آیات ۱۳-۱۹ از سورۀ مبارکۀ «یس» نمودار است.
د: ساختار معنایی چندطبقه
آیات قرآن معمولاً دارای معانی عمیق، ظریف و چندسطحی هستند که هر بار خواندن و تدبر، طبقات تازهای از معنا را آشکار میکند. این خصوصیت در متون بشری نادر است.
مثال: آیه “إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ” [سورۀ حجرات: ۱۰] در این آیه، مفهوم برادری معنوی، اجتماعی و حتی جهانی با رعایت نکاتی بسیار ظریف بیان شده است. [4]
مظاهر بلاغت قرآن
الف: بلاغت در تطابق با موقعیت (علم معانی)
مثلاً در آیاتی که دربارۀ قیامت است، از کلماتی با صلابت، کوتاه و ضربآهنگ تند استفاده شده: “إِذَا السَّمَاءُ انْفَطَرَتْ” [انفطار: ۱]
در حالی که در آیاتی که به رحمت الله جلّ جلاله اشاره دارد، کلمات نرم، طولانی و آرام انتخاب شدهاند: “اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمَٰنُ الرَّحِيمُ” [بقره: ۲۵۵]
ب: بلاغت در تصویرسازی (علم بیان)
تشبیه و استعاره: “مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ” [نور: ۳۵]
یکی از زیباترین و پیچیدهترین استعارههای نوری در ادبیات عربی.
کنایه: “فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ” [بقره: ۱۰]
در واقع اشاره به بیماری روحی و اخلاقی آنان است، نه بیماری جسمی.
ج: بلاغت در آرایش لفظی و هنری (علم بدیع)
سجع: بسیاری از آیات به خصوص در سورههای مکی دارای سجع موزون و دلنشیناند: “وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الرَّجْعِ، وَالْأَرْضِ ذَاتِ الصَّدْعِ” [طارق: ۱۱–۱۲]
جناس و مراعات نظیر در آیات مختلف استفاده شده تا زیبایی آهنگ همراه با معنی شکل گیرد.
د: سجع موزون ولی غیر اجباری
برخلاف خطبای جاهلی که سجعهای مصنوعی میساختند، سجعهای قرآنی کاملاً طبیعی، آهنگین و معناگر است. مثال: “وَالضُّحَىٰ، وَاللَّيْلِ إِذَا سَجَىٰ، مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَمَا قَلَىٰ” [الضحى: ۱–۳]
تأثیر بلاغت قرآن بر مخاطب
بلاغت قرآن چنان است که حتی مخالفان آن، نیز به عظمت بیانی آن اعتراف کردهاند. داستان ولید بن مغیره و اظهار نظر او دربارۀ قرآن کریم، یکی از نمونههای برجستۀ تأثیر عظیم بلاغت قرآن است بر دشمنان سرسخت پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوسلم.
عکرمه رضی الله عنه گفته است: رسول الله صلیاللهعلیهوسلم آیۀ “إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ” [نحل: ۹۰] را بر ولید بن مغیره تلاوت فرمودند. ولید گفت: «ای فرزند برادرم! آن را دوباره بخوان.»
پس پیامبر صلی الله علیه وسلم آیه را دوباره برای او خواند، ولید گفت: “والله إن له لحلاوة، وإن عليه لطلاوة، وإن أصله لمورق، وأعلاه لمثمر، وما هو بقول بشر!.”
«قسم به الله، بیگمان در آن شیرینیای است و بر آن لطافتی است؛ ریشهاش سرسبز و شاداب است و شاخهاش میوهبار و این گفتارِ بشر نیست!» [5]
تفصیل ماجرای ولید بن مغیره و قرآن کریم:
عکرمه رضیاللهعنه از ابن عباس رضیاللهعنهما روایت کرده است که ولید بن مغیره نزد پیامبر صلیاللهعلیه وآلهوسلم آمد و آن حضرت قرآن را بر او تلاوت کرد، ولید از شنیدن قرآن متأثر شد و گویی دلش نرم گردید. این خبر به گوش «ابوجهل» رسید. پس نزد ولید آمد و گفت: «ای کاکا (عمو)! قومت بر آناند که برایت مال جمع کنند.» ولید پرسید: «برای چه؟» ابوجهل جواب داد: «تا به تو بدهند؛ زیرا پنداشتهاند که نزد محمد رفتهای تا از او چیزی بگیری.» ولید گفت: «قریش خود میداند که من یکی از ثروتمندترین آنانم.» ابوجهل گفت: «پس چیزی بگو که به گوش قومت برسد تا بدانند که تو با او (محمد) مخالفی یا از او ناخشنود هستی.» ولید گفت: “وماذا أقول؟ فو الله ما فيكم رجلٌ أعلمُ بالأشعار مني، ولا أعلمُ برَجزِه ولا بقصيدته مني، ولا بأشعار الجن، والله ما يشبه الذي يقول شيئًا من هذا. ووالله إنّ لِقوله الذي يقولُ لحلاوة، وإن عليه لَطَلاوة، وإنّه لَمُثمِرٌ أعلاه، مُغدِقٌ أسفله، وإنه ليَعلو وما يُعلى، وإنه ليَحطم ما تحته”
ترجمه «و من چه بگویم؟ سوگند به الله، در میان شما هیچکس داناتر از من در باب اشعار نیست و نه کسی هست که به رَجَز و قصیده بیشتر از من آگاه باشد و نه حتی به اشعار جنیان. به خدا قسم، آنچه «محمد» میگوید، به هیچیک از اینها شباهت ندارد. و سوگند به الله، در سخنی که میگوید شیرینیای نهفته است و بر آن، درخشندگی و زیباییای است، فراز آن بارور و پُربار است و فرود آن لبریز و سرشار، به راستی که آن برتر میگردد و هیچچیز بر آن برتری نمییابد و بهراستی که هرچه در زیر آن باشد، درهم میشکند و میکوبد (کنایه از برتری مطلق آن سخن است) .»
ابوجهل گفت: «قومت تا وقتی که چیزی نگویی، از تو راضی نخواهند شد.» ولید گفت: «پس بگذار تا دربارهاش بیندیشم.»
وقتی اندیشه کرد، گفت: «این سحری است که از دیگران برگرفته شده و نسل به نسل نقل شده است.» در این هنگام، آیۀ زیر دربارۀ او نازل شد: «ذَرْنِي وَمَنْ خَلَقْتُ وَحِيدًا» [6]
این سخن نشاندهندۀ تأثیر عمیق قرآن بر شنوندگان و خصوصیات برجستۀ بلاغی و معنوی آن است. این تأثیر نه فقط عاطفی؛ بلکه عقلانی، تربیتی و اجتماعی نیز هست. بسیاری از مسلمانان صدر اسلام تنها با شنیدن آیات، ایمان آوردند.
بلاغت قرآن در مقایسه با سخن بشر
برخلاف کلام بشری، قرآن خصوصیاتی دارد که بلاغتش را منحصر به فرد میسازد:
[1]. الإيضاح في علوم البلاغة ۱/ ۴۱: «فهي مطابقته لمتقضى الحال مع فصاحته.»
[2]. الإيضاح في علوم البلاغة ۱/ ۴۹: «فهي ملكة يُقتَدرُ بها على تأليف كلام بليغ.»
[3]. تفسير الطبري جامع البيان – ط دار التربية والتراث» [۲۴/ ۴۹۵].
[4] تفسير الرازي = مفاتيح الغيب أو التفسير الكبير ۲۸/۱۰۷- ۱۰۶.
[5] تفسير القرطبي = الجامع لأحكام القرآن (۱۰/ ۱۶۵)، تفسیر آیه ۹۰ از سورۀ مبارکه نحل.
[6] دلائل النبوة للبيهقي، باب اعتراف مشركي قريش بما في كتاب الله تعالى من الإعجاز وأنه لا يشبه شيئا من لغاتهم مع كونهم من أهل اللغة وأرباب اللسان: ۲/ ۱۹۸