نویسنده: دوکتور نورمحمد محبی

قرآن؛ معجزه‌ای فراتر از زمان

«بخش ششم»

تحدی قرآن و ناتوانی عرب

تحدی قرآن و ناتوانی عرب در جواب‌گویی

قرآن کریم، از آغاز نزول خود نه تنها پیام هدایت و توحید را به انسان‌ها عرضه کرد؛ بلکه در همان حال دست به یک دعوت بی‌سابقه و بی‌نظیر زد که «تحدی» یا «به مبارزه طلبیدن مردم» و به‌خصوص عرب‌های فصیح و شاعرپیشه برای آوردن همانند آن است. این چالش قرآنی، یکی از مهم‌ترین جلوه‌های اعجاز این کتاب آسمانی است که به شکل‌های مختلف در سراسر قرآن مطرح شده است، عرب جاهلی با آن‌که پیشتازان میدان فصاحت و بلاغت بودند، در برابر این چالش ناتوان ماندند و همین امر خود بر حقانیت وحی محمدی صلی الله علیه وسلم مهر تأیید می‌زند.

معنای تحدی در لغت و اصطلاح

کلمۀ «تحدّی» در لغت از ریشۀ «حدّ» به معنای مرز و مقابله می‌آید و در اصطلاح به معنای به مبارزه طلبیدن دیگری در کاری که او خود را در آن توانا می‌داند، به‌کار می‌رود.
در بافت قرآنی، تحدی به معنای دعوت به آوردن مشابه یا نظیر قرآن، یا بخشی از آن است، با این ادعا که احدی قادر به انجام آن نخواهد بود. این چالش نه فقط یک ادعا؛ بلکه نشان اعجاز و حجیت قرآن است.

مراحل تحدی در قرآن

تحدی در قرآن به صورت‌های مختلف و در سطوح مختلف و مرحله‌وار مطرح شده است:

الف: تحدی به آوردن مانند کل قرآن

“قُل لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَىٰ أَن یَأْتُوا بِمِثْلِ هَٰذَا الْقُرْآنِ لَا یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیرًا” [إسراء: 88]
ترجمه: «بگو: اگر همه مردمان و جنیات جمع شوند بر اين كه همچون اين قرآن را بياورند، نمي‌توانند مانند آن را بياورند، هرچند هم برخي از ايشان پشتيبان و مددكار برخي ديگر شوند.»
ب: تحدی به آوردن ده سوره مانند آن
“أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ ۖ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِّثْلِهِ مُفْتَرَیَاتٍ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِینَ” [هود: ۱۳]
ترجمه: «بلکه مي¬گويند: آن را (خودش ساخته و) به دروغ به الله نسبت مي¬دهد. بگو: اگر راست‌گو هستيد ده سورۀ دروغين همانند آن را بياوريد و غير از الله هرکس را که مي¬توانيد به ياري فراخوانيد.»
ج: تحدی به آوردن یک سوره مانند آن
“وَإِن كُنتُمْ فِی رَیْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَىٰ عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ” [بقره: ۲۳]
ترجمه: «و اگر در آنچه بر بندۀ خود نازل کرده¬ايم شک داريد، پس سوره¬اي همانند آن بياوريد و گواهان-تان را فرا بخوانيد غير از الله اگر راست‌گو هستيد.»
هرچه عرب‌ها ناتوان‌تر شدند، قرآن سطح تحدی را پایین‌تر آورد؛ اما باز هم کسی نتوانست پاسخ دهد.

وضعیت ادبی و زبانی عرب در عصر نزول

عرب‌ها پیش از اسلام، مردمی بودند که زبان و ادب، جایگاه خاصی در فرهنگ آن‌ها داشت، بازارهای شعری مانند «سوق عکاظ» محل رقابت ادیبان، شاعران و خطبیان برجسته بود. هفت قصیدۀ مشهور جاهلی، موسوم به «معلقات سبع»، تا به امروز هم به عنوان اوج فصاحت عربی شناخته می‌شوند.
در چنین بستری، نزول قرآن که سبکی بی‌سابقه و متمایز از نثر و نظم آن زمان داشت، یک انقلاب ادبی نیز به‌شمار می‌رفت.

عکس‌العمل عرب جاهلی به تحدی قرآنی

عرب‌های جاهلی به جای جواب‌گفتن به چالش قرآن، عکس‌العمل‌های غیرعلمی و احساساتی نشان دادند:
• اتهام به سحر و کهانت: می‌گفتند محمد صلی الله علیه وسلم ساحر یا کاهن است، زیرا قرآن تأثیر عمیقی بر شنوندگان می‌گذاشت. “هَلْ هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ أَفَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَأَنْتُمْ تُبْصِرُونَ” [انبياء: ۳]
ترجمه: «اين (شخص) جُز انساني همچون شما نيست، آيا به سراغ جادو مي‌رويد؟ حال آنکه (حقيقت را) مي‌بينيد».
• تحریم شنیدن قرآن: می‌گفتند “لا تَسمَعوا لِهذا القرآنِ والغَوا فیهِ” [فصلت: ۲۶] «به این قرآن گوش ندهید و هنگام خواندن آن جنجال راه بیندازید».
• تخریب شخصیت پیامبر صلی الله علیه وسلم: به تخریب اجتماعی و سیاسی ایشان پرداختند، چون از جواب علمی عاجز بودند. “بَلْ قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ بَلِ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ فَلْيَأْتِنَا بِآيَةٍ كَمَا أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ” [انبياء: ۵]
ترجمه: «بلکه گفتند: خواب¬هاي آشفته و پراکنده¬اي بيش نيست؛ بلکه آن را از نزد خود ساخته است بلکه او شاعري است، پس چنان که پيشينيان (با نشانه هايي) فرستاده شدند بايد نشانه اي براي ما بياورد».

شهادت تاریخ: چرا هیچ‌کس جواب نداد؟

با وجود دشمنی شدید قریش و قبایل عرب با پیامبر صلی الله علیه وسلم، هیچ‌گاه کسی نه در آن زمان و نه در قرون بعد، نتوانست حتی سوره‌ای همانند قرآن بیاورد که هم از نظر لفظ و هم از نظر معنی به قرآن نزدیک شود. اگر جواب‌گویی ممکن بود، منطقی‌ترین عکس¬العمل دشمنان این بود که کتابی مانند قرآن بیاورند تا مشروعیت پیامبر صلی الله علیه وسلم را زیر سؤال ببرند؛ اما چنین نکردند، زیرا ناتوان بودند.
محمد بن اسحاق رحمه الله به نقل از زهری رحمه الله در داستان ابوجهل چنین آورده است:
« زمانی‌که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم شب‌هنگام قرآن می‌خواندند، ابوجهل، ابوسفیان (صخر بن حرب) و اَخنس بن شُرَیق به‌طور پنهانی آمده بودند تا قرائت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را گوش کنند، در حالی‌که هیچ‌یک از آن‌ها نمی‌دانست که دیگری نیز آمده است».
آنان تا سپیده‌دم به تلاوت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم گوش دادند، وقتی صبح فرا رسید، پراکنده شدند. اما در راه دوباره با هم روبه‌رو شدند، هرکدام از آن‌ها از دیگری پرسید: «برای چه آمدی؟» و هر یک ماجرای خود را بیان کرد.
پس با هم پیمان بستند که دیگر چنین کاری نکنند؛ زیرا می‌ترسیدند جوانان قریش از کارشان آگاه شوند و به خاطر آمدن آن‌ها، به پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم گرایش پیدا کنند و گرفتار فتنه شوند.
اما در شب دوم، هرکدام از آن‌ها گمان برد که آن دو نفر، دیگر به عهد خود وفا کرده و نمی‌آیند، پس خودشان باز به‌طور پنهانی آمدند و باز تا صبح به تلاوت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم گوش دادند، وقتی صبح شد، بار دیگر در راه با هم روبه‌رو شدند، باز هم یکدیگر را سرزنش کردند و پیمان بستند که دیگر باز نگردند.
ولی در شب سوم نیز هر سه نفر باز آمدند، صبح‌گاهان دوباره با هم روبه‌رو شدند، باز هم پیمان بستند که دیگر این کار را تکرار نکنند، و سپس از هم جدا شدند.
وقتی صبح روز بعد فرا رسید، اَخنس بن شُرَیق عصای خود را برداشت و به خانۀ ابوسفیان بن حرب (ابو حنظله) رفت، به او گفت: ای ابو حنظله، دیدگاهت در مورد آنچه از محمد شنیدی چیست؟
ابوسفیان جواب داد: ای ابو ثعلبه، به الله سوگند! چیزهایی شنیدم که آن‌ها را می‌شناسم و معنای آن‌ها را نیز می‌فهمم و چیزهایی هم شنیدم که نه معنای¬شان را دانستم و نه هدف¬شان را.
اَخنس گفت: من هم به خدایی که به او سوگند خوردی، همین‌طورم.
سپس از نزد او بیرون رفت و به خانۀ ابوجهل (ابو الحَکم) رفت. داخل شد و گفت: ای ابو الحَکم، نظر تو در مورد آنچه از محمد شنیدی چیست؟
او گفت: چه شنیدم؟ ما و بنی‌عبد مناف بر سر بزرگی و شرافت با هم رقابت داشتیم، آنان طعام دادند، ما نیز طعام دادیم؛ آنان بارِ مردم را بر دوش گرفتند، ما هم چنین کردیم؛ آنان بخشش کردند، ما نیز بخشش کردیم، تا جایی که مانند دو اسب مسابقه در کنار هم قرار گرفتیم.
اما حالا می‌گویند: از ما پیامبری است که وحی آسمانی به سویش نازل می‌شود! حال بگو ما چگونه می‌توانیم با این برابری کنیم؟! به الله سوگند، هرگز به او ایمان نمی‌آوریم و او را تصدیق نمی‌کنیم.
در این هنگام، اَخنس از نزد او برخاست و او را رها کرد».
از این روایت تاریخی به خوبی روشن می¬گردد که رقابت قبیله‌ای بزرگان قریش با پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم آنان را از اعتراف به حقانیت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم باز می¬داشت با این که به حقانیت ایشان کاملا یقین داشتند؛ اما حسادت، تعصبات قبیله‌ای و رقابت‌های دنیوی، مانع از ایمان آوردن¬شان می‌شد.

نمونه‌ای از ناتوانی عرب

شاعر معروف، میسلمۀ کذاب که ادعای پیامبری کرد، خواست مانند قرآن آیاتی بسازد؛ اما جملاتی که به این غرض تهیه کرده کاملا سُست و خنده¬آور بود، مانند: ي”َا ضُفْدَعُ بِنْتَ ضفدعين، نقي كم تُنَقِّينَ لَا الْمَاءُ تُكَدِّرِينَ، وَلَا الشَّارِبُ تَمْنَعِينَ.”
«ای قورباغه! دخترِ دو قورباغه! صدا کن همان‌طور صدا می‌کنی، نه آب را آلوده می‌سازی و نه نوشنده را مانع می‌شوی.»
و: “لقد أنعم الله على الحبلى، إذ أخرج منها نسمة تسعى، من بين صفاق وحشى.”
«بی‌گمان الله بر زن باردار نعمت ارزانی داشت، زمانی‌که از درون او جانی را بیرون آورد که راه می‌رود، از میان پرده‌ها (پوست زیر شکم) و داخل شکم.»
و: “الفيل وما أدراك ما الفيل، له خرطوم طويل”
«فیل، و تو چه می‌دانی که فیل چیست؟ او خرطومی دراز دارد.»
“والعاجنات عجنا، والخابزات خبزا، واللاقمات لقما، إهالة وسمنا، إن قريشا قوم يعتدون.
«قسم به خمیرکنندگان که خمیر می‌کنند و نان‌پزان که نان می‌پزند و لقمه‌گیرندگان که لقمه برمی‌دارند، با روغن حیوانی و پیه؛ بی‌گمان قریش مردمانی متجاوز و ستمگرند.»
این یاوه¬سرائی¬های او به جای این که نزد مردم به حیث مقابله با آیات قرآنی حساب شود؛ باعث تمسخر و تحقیر اور قرار گرفت و مردم گفتند: این کجا و قرآن کجا؟!
تحلیل معاصر از تحدی قرآن
امروزه بسیاری از زبان‌شناسان، ادیبان و محققین مسلمان و حتی غیرمسلمان، سبک قرآنی را موضوع تحقیق قرار داده‌اند، بسیاری از آنان به یگانگی سبکی قرآن اذعان دارند.

نمونه‌ای از تحقیقات غربی:

محققین غربی نیز به حقانیت و اعجاز قرآن کریم کاملا پی برده¬اند و اکثر آن¬ها به این امر اعتراف کرده اند، به عنوان مثال، آرتور ج. آربری (Arthur J. Arberry). در مقدمۀ ترجمه‌اش از قرآن کریم، با عنوان «The Koran Interpreted»، به خصوصیات موسیقایی و بلاغی قرآن اشاره کرده و تأکید می‌کند که خصوصیات بلاغی و موسیقایی قرآن به قدری برجسته و تأثیرگذار است که هیچ ترجمه‌ای نمی‌تواند به طور کامل آن را منتقل کند و در واقع، ترجمۀ قرآن نوعی فداکاری زیبایی‌شناسانه است.
در مقدمۀ جلد اول ترجمه، او می‌نویسد: «هدف اصلی من از ارائۀ این نسخۀ جدید از کتابی که قبلاً بارها ترجمه شده است، این است که در هیچ ترجمه‌ای تلاش جدی برای تقلید، هرچند ناقص، از الگوهای بلاغی و آهنگین قرآن نشده است، من در اینجا زمین جدیدی را می‌شکافم.»

ادامه دارد…

بخش قبلی | بخش بعدی

 

[1] تاج العروس من جواهر القاموس (37/ 410): «والحديا، بالضم وفتح الدال وتشديد الياء: (المنازعة والمباراة.(وقد ‌تحدى): إذا باراه ونازعه الغلبة، وقد نقله الجوهري كابن سيده. ومنه ‌تحدى رسول الله صلى الله عليه وسلم العرب بالقرآن {وتحدى صاحبه القراءة والصراع لينظر أيهما أقرأ وأصرع.

[2]  تفسير ابن كثير ت سلامة (3/ 251) به نقل از: سيرة ابن إسحاق برقم (232) طـ – المغرب.

[3]  تفسير ابن كثير ط العلمية (4/ 223)

([4])  تفسير ابن كثير ط العلمية (4/ 223)

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version