نویسنده: عبیدالله نیمروزی

فیلسوف افغانستان؛ سید جمال‌الدین افغان، اسدآبادی

بخش بیست‌وچهارم

تحجر فکری و سد راه اصلاحات
با این حال، متحجران و کسانی‌که دین را در تضاد همیشگی با علوم و واقعیات علمی می‌بینند، همواره در برابر متفکران آزاد، تجددطلبان و مجتهدان، مهر زندیقیت و الحاد زده‌اند.
نتیجه‌گیری
اندیشۀ اصلاحی و تجددگرایانۀ سید جمال‌الدین افغانی یکی از تأثیرگذارترین جریان‌های فکری در جهان اسلام معاصر محسوب می‌شود. وی نه‌تنها یک متفکر و نظریه‌پرداز بود، بلکه در مقام یک مصلح اجتماعی و فعال سیاسی، نقشی بنیادین در احیای تفکر اسلامی و مقابله با استبداد و استعمار ایفا کرد. اندیشه‌های او، به‌رغم گذشت بیش از یک قرن، همچنان الهام‌بخش بسیاری از جنبش‌های اصلاحی در جهان اسلام است. در این نتیجه‌گیری، به بررسی دقیق‌تر ابعاد فکری، اجتماعی و سیاسی اندیشه‌های سید جمال‌الدین، تأثیرات آن بر جریان‌های اصلاحی و نقدهای واردشده بر دیدگاه‌های وی می‌پردازیم.
اصلاحات دینی و بازگشت به مبانی اصیل اسلام
یکی از محوری‌ترین اندیشه‌های سید جمال‌الدین، بازگشت به فهم صحیح از اسلام بود. او معتقد بود که اسلام در طول قرون متمادی، به دلیل سلطۀ تفکر تقلیدی و رکود فکری، از مسیر اصیل خود منحرف شده است. او برای اصلاح این وضعیت، راه‌حلی جامع پیشنهاد می‌داد که بر اصول زیر استوار بود:
  • فهم مجدد نصوص دینی
سید جمال‌الدین بر این باور بود که قرآن کریم برای تدبر و تعقل نازل شده است، نه برای قرائت سطحی و بی‌تدبر. به همین دلیل، یکی از مهم‌ترین اهداف اصلاحی او، تصحیح روش‌های برداشت از نصوص دینی بود. وی تأکید داشت که قرآن باید با روشی عقلانی و در پرتو مقتضیات زمان تفسیر شود، نه اینکه صرفاً بر مبنای نظرات متقدمین بدون هیچ‌گونه نقد و بررسی مورد استفاده قرار گیرد.
  • مخالفت با تقلید کورکورانه
یکی از موانع اصلی پیشرفت فکری در جوامع اسلامی، از دیدگاه سید جمال‌الدین، تقلید بی‌چون‌وچرا از آراء گذشته بود. او تقلید را عاملی برای توقف رشد فکری مسلمانان و مانعی برای اجتهاد پویا می‌دانست. از نظر او، تقلید باعث شده است که مسلمانان قدرت تحلیل و استنباط مستقل خود را از دست بدهند و در برابر تحولات جدید، منفعل و ناتوان شوند.
  • احیای اجتهاد و تأکید بر عقلانیت
سید جمال‌الدین اجتهاد را راهکاری برای به‌روزرسانی فهم دینی و پاسخ‌گویی به نیازهای جدید جامعۀ اسلامی می‌دانست. او باور داشت که اگر مسلمانان به اجتهاد صحیح و مستند به نصوص دینی روی آورند، می‌توانند مشکلات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی خود را با مبانی اسلامی حل کنند. او هم‌چنین اجتهاد را نه‌تنها وظیفۀ عالمان دین، بلکه مسئولیت هر مسلمانی می‌دانست که از دانش لازم برخوردار باشد.
  • تجدد و پیشرفت علمی به‌عنوان راه نجات امت اسلامی
سید جمال‌الدین یکی از نخستین اندیشمندانی بود که میان دین و علم، رابطه‌ای هم‌افزا و مکمل می‌دید. برخلاف برخی علمای سنتی که علم را منحصر به معارف دینی می‌دانستند، او بر ضرورت توسعۀ علوم تجربی و عقلی نیز تأکید داشت.
  • علم و دین، دو رکن اساسی تمدن اسلامی
سید جمال‌الدین معتقد بود که شکوفایی تمدن اسلامی در دوران گذشته، نتیجۀ تعامل میان دین و علم بوده است. او از مسلمانان می‌خواست که نه‌تنها به تعالیم دینی، بلکه به علوم طبیعی، فلسفه و فناوری نیز توجه کنند. او استدلال می‌کرد که در عصر حاضر، بدون علم و تکنولوژی، مسلمانان قادر به حفظ استقلال خود نخواهند بود.
  • نقد جهل و خرافه‌پرستی
یکی از عوامل انحطاط جوامع اسلامی، از نظر سید جمال‌الدین، گسترش خرافات و باورهای غیرعقلانی بود. او بر این باور بود که بسیاری از عقاید رایج در میان مسلمانان، ریشه در سوءبرداشت‌های دینی دارند و باید از طریق آموزش صحیح اصلاح شوند.
  • مبارزه با استبداد و استعمار؛ تحقق آزادی و عدالت
سید جمال‌الدین نه‌تنها یک متفکر و اصلاح‌طلب دینی بود، بلکه نقش مهمی در مبارزه با استبداد داخلی و استعمار خارجی ایفا کرد. وی بر این باور بود که مسلمانان تا زمانی که تحت سلطۀ حکام مستبد و نیروهای استعمارگر باشند، قادر به پیشرفت نخواهند بود.
  • نقد استبداد داخلی
او حکومت‌های مستبد را یکی از عوامل اصلی عقب‌ماندگی مسلمانان می‌دانست. وی اعتقاد داشت که حاکمان مستبد با سرکوب آزادی‌های فکری و جلوگیری از مشارکت مردم در سیاست، مانع از رشد فکری و اجتماعی امت اسلامی شده‌اند.
  • مقابله با استعمار خارجی
سید جمال‌الدین از نخستین اندیشمندانی بود که خطر استعمار غربی را برای جهان اسلام درک کرد. او مسلمانان را به بیداری در برابر نفوذ استعمارگران و تلاش برای استقلال سیاسی و اقتصادی دعوت می‌کرد. او هم‌چنین بر این نکته تأکید داشت که استعمار، تنها زمانی موفق خواهد شد که مسلمانان از نظر فکری و فرهنگی ضعیف باشند.
  • اصلاح و تجدد، ضرورتی همیشگی در اسلام
اندیشه‌های سید جمال‌الدین افغانی، علی‌رغم تمامی نقدها، هم‌چنان یکی از مهم‌ترین مبانی اصلاحات در جهان اسلام محسوب می‌شود. او با تأکید بر عقلانیت، اجتهاد، مبارزه با استبداد و توسعۀ علمی، راهی را گشود که هنوز هم ادامه دارد.
اصلاحات در اسلام، نه‌تنها یک نیاز مقطعی، بلکه یک ضرورت همیشگی است. مسلمانان برای آن‌که بتوانند در مواجهه با چالش‌های جدید، هویت خود را حفظ کنند و در عین حال، با پیشرفت علمی و اجتماعی همگام شوند، باید همواره در چارچوب اصول شرعی، به بازاندیشی و تجدیدنظر در مسائل مختلف بپردازند. سید جمال‌الدین افغانی، پرچم‌دار این تفکر در دوران معاصر بود و اندیشه‌های او هم‌چنان الهام‌بخش بسیاری از جنبش‌های فکری و اصلاحی در دنیای اسلام است.
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version