امام محمد غزالی رحمهالله در آثار خود به بررسی دقیق و ظریف رفتارهای برخی از افرادی میپردازند که در عبادات خود فریبخوردهاند. این افراد ممکن است بهطور ظاهری در عبادات فعال باشند، اما در درون، نیت آنها در انجام این عبادات بهطور کامل ناصحیح است. امام غزالی رحمهالله با استفاده از مثالهای مختلف نشان میدهند که چگونه افراد میتوانند در معرض فریب قرار گیرند و اعمال خود را بهجای آنکه برای تقرب به خداوند انجام دهند، برای جلب توجه دیگران و نمایش خود به نمایش بگذارند. این نوع از عبادات نهتنها ارزش معنوی ندارد، بلکه میتواند باعث انحراف فرد از مسیر اصلی دین و اخلاق شود. امام غزالی رحمهالله در آثار خود به مسلمانان هشدار میدهند که تنها با نیت خالص و برای جلب رضایت خداوند باید به عبادت پرداخت، نه برای نمایش یا فریب دیگران.[1]
نقد فریبهای اقتصادی و سوء استفاده از سرمایه
یکی از نقدهای جدی امام محمد غزالی رحمهالله در آثارش به رفتار اقتصادی برخی از ثروتمندان و سرمایهداران مربوط میشود. این افراد که بیشتر به جمعآوری ثروت و مال میپردازند، بهجای توجه به نیازهای جامعه و فقرا، بیشتر درگیر انباشت ثروت هستند. امام محمد غزالی رحمهالله در نقد این رفتار، بهویژه به افرادی اشاره دارند که از نظر مالی توانمندی دارند، اما از انفاق و کمک به نیازمندان خودداری میکنند. این افراد در واقع گرفتار یک نوع خودفریبی هستند که در آن فکر میکنند ثروت و مال بیشتر بهعنوان یک وسیله برای رفاه و آسایش فردی بهشمار میآید، درحالیکه از کمک به جامعه و کسانیکه در معرض فقر و نیاز هستند، غافل میمانند. امام محمد غزالی رحمهالله با این نقد به مسلمانان یادآوری میکنند که هدف از جمعآوری مال و ثروت نه تنها تأمین رفاه فردی، بلکه استفاده از آن برای بهبود وضعیت اجتماعی و کمک به نیازمندان است.
مثالهای عملی در نقد رفتارهای غلط در عبادات و ثروتاندوزی
در یکی از مثالهای مشهور امام محمد غزالی رحمهالله، ایشان به فردی که قصد انجام حج دارد، توصیه میکنند که اگر واقعاً هدف او از حج جلب رضایت خداوند است، بهتر است این پول را به نیازمندان کمک کند. امام غزالی رحمهالله با این مثال میخواهند نشان دهند که هدف اصلی عبادات باید اصلاح نفس و جامعه باشد، نه صرفاً نمایش عبادات ظاهری و فریبخوردن از نیتهای ناصحیح. ایشان تأکید میکنند که کسانیکه به دنبال جلب رضایت خداوند هستند باید ابتدا به مسئولیتهای اجتماعی خود توجه کنند و به جای صرف هزینههای اضافی در عبادات مستحب، به نیازمندان کمک کنند.[2]
نقد عوام الناس و خودفریبی در مجالس وعظ
امام محمد غزالی رحمهالله در آثار علمی خود بهویژه در کتابهای «احیاء العلوم» و «ذم الغرور»، به شدت از خودفریبی عوام الناس، اعم از سرمایهداران و فقرا، در خصوص شرکت در مجالس وعظ و تصور نادرست آنها دربارۀ تأثیر این مجالس بر نجات و مغفرت سخن میگویند. ایشان در این باره تصریح میکنند که بسیاری از افراد، به ویژه در زمانهای پس از ایشان، گمان میکنند که تنها حضور در این مجالس برای آنها کافی است و نیازی به عمل به مواعظ و پندهای اخلاقی و دینی ندارند. این نوع خودفریبی بهویژه در بین کسانیکه بهطور مرتب در مجالس وعظ شرکت میکنند، اما هیچگونه تغییر اساسی در رفتار و روحیاتشان بهوجود نمیآید، بسیار شایع است. امام غزالی رحمهالله به شدت این نوع برخورد با دین را نقد کرده و آن را مصداق یک انحراف معنوی میدانند که میتواند به زیان فردی و اجتماعی منتهی شود.
ایشان با تأکید بر این نکته که فضیلت و ارزش واقعی مجالس وعظ زمانی بهدست میآید که این مجالس موجب ایجاد انگیزه در فرد برای انجام کارهای خیر و اصلاحات در زندگی فردی و اجتماعی شود، معتقدند که اگر این مجالس تنها به شنیدن سخنان و عبرتهای استاد محدود شود و در نهایت تأثیری در تغییر رفتار فرد نداشته باشد، چنین مجالسی هیچگونه فایده و ارزشی ندارند. بهعبارت دیگر، امام محمد غزالی رحمهالله بیان میکنند که تکرار مواعظ بهطور صرف و بدون ایجاد انگیزهای برای تغییر در مسیر زندگی فردی، نهتنها نفعی ندارد بلکه میتواند فرد را در دام فریب و خودفریبی گرفتار کند.
ایشان در این خصوص بهویژه به این نکته اشاره میکنند که بسیاری از مردم در جلسات وعظ تحت تأثیر سخنان واعظ قرار میگیرند و ممکن است در ظاهر به گریه و زاری بپردازند، اما تصمیمی برای تغییر رفتار خود در آینده نخواهند گرفت. این حالت شبیه به بیمارانی است که به مطب پزشک میروند، دستورات دارویی را به دقت میشنوند و تمام تجویزهای پزشک را گوش میدهند، اما در عمل هیچ اقدام جدی برای درمان خود نمیکنند. این نوع گوش دادن تنها بهمنزلۀ یک پذیرش سطحی است، بدون آنکه از آن نتیجهای عملی گرفته شود. امام محمد غزالی رحمهالله این نوع رفتار را با به تصویر کشیدن وضعیتی مشابه به این شرح بیان میکنند: فردی گرسنه است و به دقت تمام در مورد غذاهای مختلف میشنود، اما هرگز از این شنیدنها احساس سیری نمیکند. این مشابه حالتی است که فرد در مجلس وعظ نشسته است و به سخنان واعظ گوش میدهد، اما هیچگونه تحولی در روحیات و رفتارهای خود ایجاد نمیکند.
این نوع رفتار و نگرش به مجالس وعظ، امام محمد غزالی رحمهالله را بهطور خاص بر آن میدارد که تأکید کنند که هر مجلس وعظ باید فرد را بهطور جدی و عملی به سوی خداوند بازگرداند. حتی اگر این بازگشت به سوی خدا ضعیف باشد، باید تحولی در فرد ایجاد کند. این تحول ممکن است در ابتدا درونی باشد و بهطور ضعیف باشد، اما اگر تغییر در اعمال گذشته و نفرت از حرص دنیا بهوجود نیاید، هیچ اثری از این مجالس حاصل نخواهد شد. بهعبارت دیگر، امام محمد غزالی رحمهالله خاطرنشان میکنند که هر جلسهای که صرفاً برای شنیدن و گریه و زاری برگزار شود، بدون آنکه فرد را به عمل وادار کند، عملاً برای فرد زیانآور است. چنین جلساتی بهجای آنکه وسیلهای برای نجات باشند، میتوانند باعث فریب خوردن فرد شوند.
در این راستا، امام محمد غزالی رحمهالله تأکید میکنند که اگر فردی فقط این مجالس را وسیلهای برای نجات و مغفرت تصور کند، بدون آنکه هیچگونه تغییر و تحول عملی در خود ایجاد کند، در واقع در دام فریب خود افتاده است. این همان خودفریبی است که در بسیاری از افراد بهویژه در دورانهای پس از ایشان، شایع شده بود. بر این اساس، امام محمد غزالی رحمهالله با صراحت بیان میکنند که هدف واقعی از شرکت در مجالس وعظ و تفسیر قرآن و حدیث، باید ایجاد تغییرات اساسی در رفتار فرد باشد و صرفاً نباید به حضور ظاهری در این مجالس اکتفا کرد.
ایشان در این راستا تأکید میکنند که تنها گوش دادن به وعظها و تفسیرها بدون ایجاد تأثیر در رفتار فرد، هیچ ثمری نخواهد داشت. ازاینرو، باید هر جلسۀ وعظ یا سخنرانی بهگونهای طراحی شود که فرد را به سوی خداوند بازگرداند و او را وادار به انجام کارهای نیکو و اصلاحات در زندگی فردی و اجتماعی کند.[3]
نتیجهگیری
با توجه به مطالب گستردهای که از ابتدا تا کنون در مورد نقش حکام، سلاطین، علما و عوام در اصلاح و فساد جامعه ارائه شده است، میتوان نتیجهگیری کرد که رفتار و تصمیمات حکام و سلاطین در هر دوره میتواند بهطور چشمگیری در سرنوشت اجتماعی و دینی یک جامعه تأثیرگذار باشد. در این راستا، حکام و سلاطین نه تنها در عرصههای سیاسی، بلکه در زمینههای اخلاقی و اجتماعی نیز نقشی حیاتی ایفا میکنند. اگرچه آنان میتوانند با تدابیر و سیاستهای خود جامعه را به سمت اصلاح هدایت کنند، اما سوء استفاده از قدرت و فساد در این طبقه نیز میتواند به فروپاشی ارزشهای اخلاقی و اجتماعی منجر شود.
امام محمد غزالی رحمهالله با تحلیل دقیق خود از وضعیت اجتماعی زمانهاش، بهویژه در عرصههای دینی و مذهبی، به این نکته اشاره میکنند که در بسیاری از موارد عوام مردم، از جمله فقرا و سرمایهداران، خود را به دامی از فریب و خودفریبی انداختهاند. درحالیکه آنان از مجالس وعظ و پندهای دینی بهره میبردند، هیچگونه تغییر عملی در رفتار و باورهایشان ایجاد نمیشد. امام محمد غزالی در نقد این افراد میگوید که شرکت در مجالس دینی باید منجر به تغییر در درون فرد شود؛ تغییراتی که به اصلاح زندگی فردی و اجتماعی و تحقق عدالت اجتماعی بیانجامد.
ازاینرو، نقش حکام و سلاطین نه تنها در بهوجود آوردن فضایی مناسب برای رشد علمی و دینی است، بلکه بهطور مستقیم بهعنوان الگوهای عملی، بر رفتار عوام و نخبگان تأثیرگذارند. درصورتیکه حکام در مسیر اصلاح جامعه گام بردارند و با توجه به علم و بصیرت خود در راستای تقویت مکارم اخلاقی، عدالت اجتماعی و حمایت از طبقات ضعیف جامعه عمل کنند، اصلاحات گستردهای در جامعه رقم خواهد خورد.
بهطور خلاصه، نقش حکام و سلاطین در اصلاح یا فساد جامعه به عملکرد اخلاقی، توجه به نیازهای واقعی مردم، و جلوگیری از فساد و تباهی در دایرۀ قدرت بستگی دارد. در کنار این، علما نیز با تأثیرگذاری بر رفتار مردم و تشویق آنها به عمل بر اساس مواعظ دینی و شرعی، میتوانند در پیشبرد اهداف اجتماعی و اصلاح جامعه کمک شایانی کنند. بدین ترتیب، حکام، سلاطین و علما با یکدیگر مسئولند که جامعهای بر اساس عدالت، اخلاق و تقوا بنا کنند و از هرگونه خودفریبی و فساد دوری کنند.