با توجه به قدرت عجیب رسانهها در شکل دادن افکار، عادات و در نهایت شخصیت افراد، به خدمت گرفتن آنها برای کنترل و هدایت جامعه، صحنهی رقابت گروههای مختلف در جامعه محسوب میشود. پاسکوینی معتقد است که تفکر الحادی چنان این رسانهها را به خدمت اغراض خود درآورده است که الحاد، دیگر تنها عدم اعتقاد به خدا نیست، بلکه به نظامی فکری تبدیل شده است که تمامی مذاهب، ادیان و مظاهر آن را سرکوب میکند.
خشونت، سکس و افیون سه ضلع مثلث رسانههای الحادی هستند. انجمن روانشناسی آمریکا هنگام اعلام نتایج خود تأکید میکند که افرادی که فیلمهای خشن تلویزیون را تماشا میکنند، حساسیت کمتری در قبال درد و رنج دیگران نشان میدهند و آمادگی بیشتری برای ارتکاب جرایم خشن دارند. کودکانی که در معرض تماشای فیلمهای خشن قرار میگیرند، اغلب پرخاشگری بیشتری دارند و در بزرگسالی بیش از دیگران مرتکب اعمال مجرمانه میشوند.
صنعت پورنوگرافی و پرستش زیبایی ظاهری، یکی دیگر از وظایف تعریف شدهی رسانهها به ویژه تلویزیون است. در آمریکا به طور متوسط هر سال ۱۵۰۰۰ تصویر جنسی دیده میشود. ۵۶ درصد برنامههای تلویزیونی آمریکا، محتوای جنسی دارند، به نحوی که تلویزیون در طول روز ۱۵۰ عمل مقاربت جنسی زوجهای ازدواج نکرده را نمایش میدهد و این رقم برای همسران سه تا یک عدد است. همچنین، ساعت خانوادگی تلویزیون به طور متوسط هشت ساعت برآورد میشود که آن هم بیشتر به حوادث جنسی روز میپردازد. تبلیغ افراطی محصولات زیبایی به مصرف کنندگان چنین القا میکند که در صورت از دست دادن زیبایی ظاهری خود، دیگر در جامعه ارزشی ندارند و به تدریج از جامعه رانده میشوند. در بارهی استفاده از الکل، سیگار، سیگاربرگ و مواد مخدر نیز وضعیت به همین منوال است. در بیش از ۹۰ درصد فیلمها و ۵۰ درصد موزیکویدئو و نمایشهای تلویزیونی، نوشیدن انواع مشروبات و مصرف مواد مخدر، به نحو صریح یا برعکس تبلیغ میشود. آمار استفاده از داروهای نیروبخش و استفادهی غیرقانونی از داروهای خاص، به شدت در حال افزایش است. در بسیاری از فیلمها و سریالها، قهرمان اصلی فیلم یا شخصیت محبوب آن به شدت به نوشیدن مشروبات الکلی علاقمند است و حتی به الکل اعتیاد دارد؛ اما این رفتار او نه تنها که قبیح شمرده نمیشود، بلکه بسیار جذاب و لذتبخش نیز به نمایش گذاشته میشود و نوجوانان به نحو ناخودآگاه سعی میکنند، رفتارهای او را تقلید و تکرار کنند.
در واقع، این چرخش از خدا به سمت خود یا خودمحوری، ایدهی ملحدانهای است که یک خودِ تُهی میسازد؛ خودی بدون خدا که برای پر کردن خلاهای دورنی خود به هر کاری دست میزند. گاهی از داروهای نیروبخش استفاده کرده و گاهی افیون را انتخاب میکند و سرانجام هم دچار احساس پوچی و بیمعنایی میشود.
به نظر پاسکوینی، تلویزیون در جوامع سکولار به رسانهای متظاهر و بیادب تبدیل شده است که نسبت به مؤمنان رفتاری خصمانه و توهینآمیزی دارد. رسانهای جنجالی که نسبت به ادیان رفتار قلدر مآبآنهای دارد و مدام ارزشهای دینی را استهزا میکند. بنابراین، کنترل اذهان توسط ملحدان سکولار، نسلی را پرورش داده است که به اموری چون خشونت، سقط جنین، او تانازی یا مرگ مشفقانه، کمک به خودکشی و دلسوزی و توجه افراطی به حقوق همجنسگرایان، نگاهی همدلانه و حمایتگرایانهای دارد؛ اما درد و رنج دیگران و ارزشهای دینی اغلب به عنوان امور کماهمیتی جلوه داده میشوند و حتی استخفاف و نکوهش میشوند. [1]
ادامه دارد…
[1] – « پدر ناکار آمد» بر رسی علل گرایش به الحاد از دیدگاه جان.جی . پاسکوینی ص ۱۶.