نویسنده: خالد یاغی­زهی

رهبر قهرمان «ساموری توری»

بخش اول

غربی­‌ها در قرن سیزدهم هجری / نوزدهم میلادی، چشم طمع به قارۀ آفریقا داشتند و از هر گوشه و کنار به دنبال تسخیر و تجزیۀ آن، بدانجا سرازیر شدند. فرانسه کشورهای الجزائر، تونس، مغرب و موریتانیا را به اشغال خود در آورد، و انگلیس کشور مصر را اشغال کرد، ولی آنان به این مقدار اكتفا نکردند بلکه تا قلب قارۀ سیاه پیشروی کرده و آنرا بین خود تقسیم نمودند.
 در پی آن، منطقۀ رود نیجر، سهم فرانسوی‌­ها شد؛ ولی آنان بر این منطقه به آسانی دست پیدا نکردند، بلکه با مقاومت شدیدی از سوی امام بزرگ و مجاهد كبير «ساموری توری» مواجه شدند.
«توری» نام طایفه­‌ای است که در شهر «جنی» در قلب امپراطوری اسلامی مالی سکونت داشتند، هنگامی که مملکت «صنغی» جای امپراطوری مالی را گرفت، قبیلۀ «توری» شهر «جنی» را ترک کرده و به سمت قسمت‌­های شمالی کشور نیجریه رفت.
ایشان در شهر «ساننكورو» Sanankoro نزدیک شهر «بیساندوجو» بیکینگ فرانسه متولد شد، این شهر در بلندی­‌های رود میلو یکی از شاخه­‌های رود نیجر واقع است. تاریخ مشخصی از ولادت ساموری به ثبت نرسیده است ولی احتمالاً تولد ایشان بین سال‌­های ۱۲۴۶-۱۲۵۱/۱۸۳۰- ۱۸۳۵ رخ داده است. آموزش­‌های ابتدایی را نزد پدرش آموخت و پس از آن یکی از مشایخ سرپرستی و آموزش وی را به عهده گرفت. گفته شده که پدر و مادر او در هنگام تولدش کافر بوده‌­اند و خودش بعدها مسلمان شده است. والله أعلم.
اما حادثۀ بسیار نادری در مورد چگونگی تعلیم نظامی او نقل شده است: «هنگامی که یکی از رهبران آفریقا به نام «سوری بیراما» که پادشاه «بيساندوجو» بود، مادرش را اسیر گرفت و شرط آزادی‌­اش این بود که ساموری باید مدتی در لشکر او خدمت کند. ساموری به مدت هفت سال در میان آنان مشغول خدمت شد. در این مدت، مهارت‌­های زیادی را در زمینۀ فنون جنگی، تعامل و مذاکره با دشمنان به دست آورد. او در سال ۱۸٦۲م. توانست جوانانی را به‌سوی خود جلب کند و سرپرستی آن­ها را به عهده بگیرد، این‌چنین اولین هستۀ دولت وی آرام آرام شکل گرفت که وسعت آن از سرزمین­‌های بت­‌پرست آغاز می‌­شد و تا مرز «فوتاجولون» در قسمت غرب و تا مرز «بوری» در قسمت شمال ادامه می­‌یافت. در این زمینه نیز بازرگانان بسیاری با او همکاری داشتند و خویشاوندانش او را به­‌عنوان امیر پذیرفته و با وی بیعت نمودند. او موفق شد که شهر «کان کان» را به قلمرو خود اضافه کند و گروه­‌های «السيسى» را تحت فرمان خود درآورد و قدرت بت­‌پرستان شمال «کونیا» را در هم بشکند.
وی در سال ١٨٤٤م. و در ۲۵ ژولیه، مصادف با ماه رمضان خانواده و خویشاوندان خود را گرد هم آورد ولقب «امام» را بر خود نهاد. او همۀ خانواده و پیروان خود را به پذیرفتن دین اسلام دعوت داد، و نوامبر همان سال، نوشیدن شراب و خرید و فروش آن­را در مملکت خود ممنوع اعلام کرد و آداب و رسوم بت­پرستان را زدوده و احکام اسلامی را به جای آن نهادینه ساخت.
بیشترین افراد لشکرش در قسمت پیاده نظام خدمت می‌­کردند و سواره نظام ارتش او از تعداد اندکی سرباز تشکیل می­‌شد که آن­ها را با سلاح­‌های جدید و مدرن تجهیز کرده بود، او این سلاح­‌ها را از انگلیسی‌­ها در «فریتون» در مقابل طلا، عاج و آزادی اسیران جنگی به دست آورده بود. محافظان شخصی او بالغ بر ۵۰۰ نفر بودند، برادرش «مالنکی توری» نیز فرد قدرتمندی بود که دارای لشکری متشکل از ۲۰۰ نفر اسب سوار و ۱۰۰۰ نفر پیاده نظام تشکیل می­‌شد، بود.
فرانسویان قصد داشتند که بر تمام مناطقی که رود نیجر در آن­ها جریان دارد، تسلط پیدا کنند؛ اما خداوند متعال در مقابل آنان این قهرمان را قرارداد که تلفات مالی و جانی بسیاری به آنان وارد ساخت، به گونه­‌ای که آنان انتظار چنین تلفات سنگینی را نداشتند.
«پیروز»  peroz یکی از فرماندهان لشکر فرانسویان به او لقب «ناپلئون سودان» داده بود. در واقع، این قهرمان بزرگ بسیار فراتر از این لقب بود، چرا که ۱۳ سال با جهاد و مبارزه مداوم خود فرانسوی­‌ها را مات و مبهوت ساخت، درحالی­که اسلحه­‌های او در مقابل ابزارهای جنگی فرانسوی­‌های سرکش، بسیار اندک بود ولی واقعیت آن است که هنگامی که ایمان در دل­‌ها جای بگیرد هیچ چیزی توان مقابله با آن­را ندارد.
اما این قهرمان بزرگ در راه مبارزه و جهاد، با دشمنی که خود را مسلمان می‌­نامید روبرو شد و با فرانسوی­‌ها علیه مبارزات «ساموری توری» همکاری داشت، و او را بسیار آزار و رنج می­‌داد. این تراژدی همواره در سرزمین­‌های اسلامی رخ داده است، به ویژه در اسپانیا و در برخی از شهرهای مغرب عربی (إنا لله وإنا إليه راجعون).
این فرد که «تیبا» tieba نام داشت و حاکم «کندوجو» kenedogou بود، سرسخت­‌ترین دشمن و مخالف درجۀ اول ساموری توری به‌حساب می­‌آمد که همواره در صف فرانسویان برای از بین بردن ارتش اسلامی ساموری در تلاش بود؛ البته دشمنان دیگری نیز پیش‌روی ساموری در مسیر مقاومت قرار داشتند. «تیبا» همواره در جنگ‌­ها در کنار فرانسوی‌­ها قرار داشت و همیشه از یک سمت او و از سمت دیگری فرانسوی­‌ها به لشکر ساموری توری حمله می‌­کردند و لشکر او را در میان چکش و سندان.[1] گرفتار می­‌ساختند.
همکاری حاکمان ممالک اسلامی در طول تاریخ با دشمنان اسلام ضربات سنگینی به مسلمانان وارد ساخته است که آسیب­‌های جبران ناپذیری به جهان اسلام وارد ساخته و باعث خشنودی دشمنان اسلام بوده است.
چگونگی تاسیس دولت و مقاومت ارزشمند ساموری
او شهر «بیساندوجو» bissandogou را پایتخت مملکت خود اعلام نمود و آنرا پایگاهی برای آغاز جهاد علیه دشمنان اسلام قرار داد و احکام شریعت را در آن به اجرا گذاشت.
و این امر باعث شد روحیه‌­ای جدید و نیروی تازه‌­ای در وی و سربازانش دمیده شود و انگلیسی‌­های مجاور را مجبور به آتش‌بس و پذیرش صلح کرد تا این که راه را بر دشمن سوم ببندد و خود در مقابل دشمنان فرانسوی و «تیبا» قرار بگیرد.
ساموری ارتش قدرتمندی را سامان‌دهی نمود و آن­را به سه قسمت تقسیم کرد.
نیرومندترین و بزرگ­ترین قسمت لشکر را در مقابل فرانسوی‌­ها قرار داد.
مسئولیت برقراری امنیت شهرها را به قسمت دوم لشکر سپرد. قسمت سوم، لشکر را برای کسب توسعۀ ارضی و فتوحات جدید و از بین بردن بت­‌پرستی و نشر آموزه‌­های اسلام تعیین نمود. یکی از کارهای منحصر به فرد او و سربازانش این بود که: توانستند اسلحه‌­های جدید و مدرنی بسازند و آن‌ها را در مقابل غارتگران محلی استفاده کنند. هم‌چنین توانسته بود اسلحه­‌هایی را که از شهر «فریتون» در «سیرالیون» خریداری نماید. او به ریش‌سفیدان هر قبیله توصیه می­‌کرد که افراد شایسته را برای عضویت در لشکرش ثبت‌نام کنند که در دوران صلح، نیروها و قوای ذخیرۀ ارتش او به مدت شش ماه در زمین‌­های کشاورزی مشغول کشت و کار شوند تا هم برای خود کسب و درآمدی داشته باشند و هم اگر نیازی پیدا شد آنان را برای خدمت نظامی به سپاهش برگرداند و اگر نیازی به ماندن آنان در ارتش نبود، آن­ها را شش ماه دیگر مرخصی می­‌داد و این­گونه ساموری توانسته بود برنامۀ نظام وظیفۀ دولتش را طراحی کند که در آن دین و دنیای آنان تأمین می‌­شد.
جمعیت مملکت او شامل یک میلیون و دوصدوپنجاه هزار نفر بود. او مملکتش را به صورت اداری و منضبط به ١٦٢ استان (ولایت) تقسیم کرده بود، در هر استان (ولایت) بیست روستا (قریه) قرار داشت که برای هر یک از آن­ها یک مسئول محلی تعیین کرده بود و بالاتر از آن، مقام حاکم استان (والی) قرار داشت و هر استان دارای یک امام بود که جایگاهش از استاندار و مسئول محلی بالاتر بود که وظیفه­‌اش نشر آموزه‌­های اسلام و از بین بردن بت­‌پرستی، تقویت دولت و حمایت و حفاظت از آن بود. او مساجد بسیاری را ساخت و تعداد زیادی از مدارس را تأسیس کرد و نیز به ارسال واعظان به مناطق مختلف دولتش پرداخت و به حفظ قرآن کریم اهمیت بسیاری می­‌داد.
ادامه دارد…
[1]. سندان؛ وسیله‌­ای که آهنگر روی آن آهن را می­‌کوبد.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version