نویسنده: سید مصلح الدین

نماز وجایگاه آن در اسلام (بخش یازدهم)

تاثیر نماز بر اخلاق و خواهشات:
بعد از کلمه توحید، نماز بزرگ­ترین تاثیر را در بازداشتن نفس از اخلاق رذیله، فحشا، منکرات و بهره بردن از لذت­های ناچیز دارد. از این­رو الله تعالی می­فرماید: «اتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ وَلَذِكْرُ الله أَكْبَرُ وَالله يَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ»؛ «تلاوت کن آنچه را وحی شده است به تو از این کتاب و برپادار نماز را همانا نماز باز می­دارد از کار زشت و ناپسند و قطعاً یاد الله بزرگ­تر است و الله می­داند آنچه می­کنید.»[1]
و دلیل این امر این است که نماز انسان را از یکسو به سوی دیگر و از یک ذوق به ذوق دیگر و از یک درخواست به درخواست دیگر و از یک تفکر به تفکر دیگر می­برد. و از کارهای پیش پا افتاده به کارهای والا وامی­دارد و ایمان را در قلب دوست­داشتنی و آراسته می­گرداند و کفر، فسق و نافرمانی را ناپسند قرار می­دهد؛ البته این در صورتی است که آن نماز، نماز حقیقی باشد و سرشار از زندگانی، حرارت و نیرو باشد. به­همین­خاطر، آنگاه که قوم حضرت شعیبA با دعوت توحید، فضیلت­جویی، پرهیزگاری، ناپسند دانستن ستم و کم­فروشی­ای که قوم حضرت شعیبA به آن­ها مبتلا بودند، مواجه شدند، به زندگی شخصی حضرت شعیبA روی­آورده و کنجکاو شدند؛ تا درباره­ی این انقلاب و دگرگونی جستجو کنند. حضرت شعیبA از قبیله و شهر آنان بود و همانجا به دنیا آمده و پرورش یافته بود. آنان دنبال چیزی بودند که طبیعت این درگیری و نزاع به آن برمی‌گشت. اما پس از جستجو در زندگی‌اش، چیزی آشکارتر از نماز نیافتند، نمازی که آن­را مشاهده کرده و از زیبایی و طولانی بودن آن شگفت­زده بودند و چنین می­گفتند: «قَالُوا يَا شُعَيْبُ أَصَلاتُكَ تَأْمُرُكَ أَن نَّتْرُكَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَو أَن نَّفْعَلَ فِي أَمْوَالِنَا مَا نَشَاء إِنَّكَ لَأَنتَ الحَلِيمُ الرَّشِيدُ»؛ «گفتند: ای شعیب، آیا نمازت به تو فرمان می­دهد که رها سازیم آنچه را که می­پرستیدند پدران ما یا اینکه عمل نکنیم در مال­های خود آنچه را خواهیم؟ همانا تو البته خود بردبار و راه­یافته­ای.»[2]
تشریعات حکیمانه برای با شکوه انجام دادن نماز و به وجود آوردن فضای مناسب برای آن:
الله تعالی با قانون­گذاری حکیمانه­اش برای نماز، فضایی آکنده از بزرگی، تعظیم، فروتنی، نرم­دلی، جدیت، متانت، وقار، آرامش، همکاری و گردهمایی را به وجود آورده است که برای عبادتی دیگر در هیچ آیین و ملتی مانند آن وجود ندارد.
آذان؛ فراخوان نماز و دعوت به سوی اسلام:
الله تعالی برای نماز و گردهمایی مسلمانان به منظور اقامه آن، ندا و فراخوانی را معین کرده است که نه تنها مقاصد و مفاهیم نماز، بلکه هدف‌های اسلام، شعار توحید و روح دین را با وضوح، اختصار، رسایی، زیبایی و لحنی دلنشین بیان می‌کند. این فراخوان، که مؤذن روزانه پنج بار از مکانی بلند با صدایی رسا آن را اعلام می‌کند، دعوتی است به سوی دین اسلام و معرفی اهداف و آموزه‌های آن؛ و ممکن است در دل بسیاری از غیرمسلمانان تأثیرگذار باشد و آن‌ها را به سمت اسلام هدایت کند. این فراخوان، که سرشار از زیبایی و سادگی است، نظیری در روش‌های دعوت و اعلام عبادت در سایر ادیان ندارد.[3] اذان، تنها فراخوان دینی است که از استفاده ابزارهای خارجی و تحریک‌کننده‌ها پرهیز می‌کند و در آن، خلاصه و هسته دین نمایان است.
این فراخوان، عظمت و بزرگی الله تعالی را اعلام می‌دارد و می‌گوید الله تعالی از هر بزرگی بزرگ‌تر است و شامل دو شهادت است: نخست، شهادت به اینکه معبودی جز الله نیست و دوم، شهادت به اینکه محمد (صلی الله علیه وسلم) فرستاده‌ی اوست. سپس به نماز و حضور در جماعت و مسجد دعوت می‌کند و اعلام می‌دارد که نماز وسیله نجات در دنیا و آخرت است و بدون آن انسان نجات نخواهد یافت. بنابراین، مفاهیم اذان، سخنی جامع، دعوتی کامل و فراخوانی در اوج بلاغت است که عقل و قلب را مخاطب قرار داده، توجه مسلمان و غیرمسلمان را جلب می‌کند و افراد کسل و بی‌توجه را بیدار و آگاه می‌سازد.
شیخ احمد بن عبد الرحیم دهلوی، حکیم الاسلام، می‌گوید: «حکمت الهی مقتضی نمود که اذان صرفاً یک اعلام و هشدار نباشد؛ بلکه بخشی از شعائر دینی تلقی گردد؛ به گونه‌ای که این فراخوان علنی، ناآگاه و آگاه را به سمت دین جلب کرده و پذیرش آن از سوی مردم نشانه اطاعت از دین الهی است. بنابراین، ضروری است که شامل ذکر الله، شهادت به توحید و رسالت و دعوت به نماز باشد تا مقصود و مراد آن با صراحت و وضوح بیان شود.»[4]
طهارت و اثر آن در اهمیت نماز:
برای برپایی نماز، طهارت و وضو گرفتن شرط قرار داده شده است. الله تعالی می­فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُؤُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَينِ وَإِن كُنتُمْ جُنَّبًا فَاطَّهَّرُوا وَإِن كُنتُم مَّرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ مَاء أَحَدٌ مَّنكُم مِّنَ الْغَائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّسَاء فَلَمْ تَجِدُوا مَاء فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَأَيْدِيكُم مِّنْهُ مَا يُرِيدُ اللهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُم مِّنْ حَرَجٍ وَلكِن يُرِيدُ لِيُطَهَّرَكُمْ وَلِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ]. «ای کسانی که ایمان آورده­اید؛ هنگامی که برخاستید به سوی نماز، پس بشویید چهره‌های­تان و دست­های­تان را تا آرنج­ها و مسح کنید سرهای­تان را و (بشویید) پاهای­تان را تا دو قوزک؛ و اگر باشید جنب، پس پاکی بورزید (غسل کنید)؛ و اگر باشید بیمار یا در سفر یا بیاید یکی از شما از جای قضای حاجت یا آمیزش کردید با زنان و نیافتید آبی را، آنگه تیمم کنید با خاکی پاک و با آن مسح کنید روی­های­تان و دست­های­تان را از آن، نمی­خواهد الله که قرار بدهد بر شما هیچ دشواری­ای را بلکه می­خواهد پاکیزه گرداند شما را و تمام کند نعمتش را بر شما باشد که شما سپاس بگذارید.»[5]
فلسفه مشروعیت طهارت این است که اگر وضو و طهارت با ایمان و احتساب[6] انجام گیرد، اهمیت دادن به نماز و تمرکز بر آن را از خود بجا می­گذارد و نفس را بیدار کرده و آن را آماده استقبال از نماز و نور و آرامشی که در آن هست، می­کند.
رسول اکرم (صلی الله علیه وسلم) جهت تکمیل فواید وضو و طهارت و آمادگی برای نماز که مناجات با الله تعالی است، مسواک­زدن را نیز سنت قرار داده و در این­باره بسیار ترغیب نموده است، چنان­که فرموده است: «اگر بر امتم سخت نمی­شد، آنان را هنگام هر نماز به مسواک­زدن دستور می­دادم.»[7]
ادامه دارد…
[1] ـ سوره عنکبوت، آیه:۴۵.
[2] ـ سوره هود، آیه:۸۷.
[3] ـ روايات و احادیث بسیاری درباره آغاز آذان و چگونگی مشروعیت آن و قبول نکردن روش­های فراخوان عبادت نزد غیر مسلمانان و برگزیدن این روش بر اساس الهام از جانب الله تعالی، آمده است. از جمله: حدیثی که امام ابوداود (رحمه الله) از حضرت ابو عمیر بن انس و او از عموهای انصاری­اش روایت کرده است که فرمودند: «ذهن رسول اکرم (صلی الله علیه وسلم) به کیفیت جمع کردن مردم برای نماز بسیار مشغول بود. به ایشان پیشنهاد شد که هنگام نماز پرچمی برافرازد که با دیدنش مردم به یکدیگر خبر دهند؛ اما پیامبر (صلی الله علیه وسلم) این روش را نپسندید و فرمود: این روش یهودیان است. گروهی ناقوس را پیشنهاد دادند. ولی پیامبر (صلی الله علیه وسلم) فرمودند: این روش مسیحیان است. در همین حال حضرت عبد الله بن زید انصاری (رضی الله عنه) اذان را به خواب دید و پیش رسول اکرم (صلی الله علیه وسلم) آمد و گفت: من در حال خواب و بیداری بودم که شخصی نزدم آمد و اذان را به من آموخت. این در حالی بود که حضرت عمر (رضی الله عنه) پیش از او، اذان را به خواب دیده بود و تا بیست روز آن را پنهان کرد. سپس به رسول اکرم (صلی الله علیه وسلم) خبر داد. پیامبر (صلی الله علیه وسلم) فرمود: چه چیزی تو را از اطلاع دادن ما بازداشت؟ او گفت: عبدالله بن زید از من پیشی گرفته بود و من احساس شرم کردم که شما را خبر دهم. آنگاه رسول اکرم (صلی الله علیه وسلم) فرمود: ای بلال برخیز و آنچه را که عبد الله بن زید به تو می­گوید انجام ده. حضرت بلال (رضی الله عنه) نیز برخاست و اذان داد.
[4] ـ حجة الله البالغة، ج۱، ص۱۵۲.
[5] ـ سوره مائده، آیه:۶.
[6] ـ معنی احتساب این است که انسان مسلمان به اجر و پاداشی که الله تعالی وعده داده است و رسول اکرم (صلی الله علیه وسلم) از آن خبر داده است، باور و ایمان داشته و به آن رغبت و امید داشته باشد و ارزش آن را بداند. احتساب تاثیر شگرف و ژرفی در قبولیت اعمال و سنگین­شدن­شان در پیشگاه الله تعالی دارد. در حدیثی که امام ترمذی (رحمه الله) آن­را از حضرت ابوهریره (رضی الله عنه) روایت کرده است، رسول اکرم (صلی الله علیه وسلم) می­فرماید: «بنده مسلمان یا مؤمن هرگاه وضو بگیرد و روی­اش را بشوید، با آب یا با آخرین قطره آب تمام گناهانی که با چشم به آن­ها نگریسته است خارج می شوند و هرگاه که دست­هایش را بشوید با آب یا آخرین قطره آب تمام گناهانی که با دست مرتکب آن­ها شده است خارج می­شوند؛ به گونه­ای که پاکیزه از گناهان در می­آید و در صحیح مسلم و موطای امام مالک این عبارت نیز آمده است و هنگامی که پاهایش را بشوید تمام گناهانی که با پا به سوی آن­ها رفته است، با آب یا آخرین قطره آب خارج می­شوند.»
[7] ـ صحیحین. الفاظ حدیث برگرفته از صحیح مسلم است.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version