نویسنده: عبیدالله نیمروزی

سیرۀ علمی امام ترمذی رحمه‌الله (بخش چهاردهم)

حجیت حدیث
حجیت حدیث به‌عنوان یکی از ارکان تشریع در اسلام، مورد اجماع امت اسلامی است. در کنار قرآن کریم که به‌عنوان کتاب مقدس و اصلی‌ترین منبع تشریع شناخته می‌شود، حدیث نبوی دومین منبع دین و به‌ویژه در مسائل عملی و فقهی مورد استناد قرار می‌گیرد.[1] با این حال، در اوایل قرن بیستم میلادی و با گسترش افکار غربی در جهان اسلام، برخی از مسلمانان متأثر از این جریان‌ها به تحریف و تضعیف حجیت حدیث پرداختند. این جریان‌ها به نام اهل تجدد شناخته می‌شوند و اعضای آن بر این باورند که بسیاری از احکام دینی را نمی‌توان با شرایط زمان و مکان جدید تطبیق داد، لذا باید به تفسیر و تأویل جدیدی از دین پرداخت.
سِر سیداحمدخان در هند، طه حسین در مصر و ضیاء گوک آلپ در ترکیه از نخستین کسانی بودند که این تفکر را در جهان اسلام گسترش دادند.[2] آنان که معتقد به اصلاحات فکری و اجتماعی بر اساس معیارهای غربی بودند، تلاش کردند تا اسلام را به‌گونه‌ای تفسیر کنند که با تمدن و افکار غربی هماهنگ باشد. برای تحقق این اهداف، در مواردی مانند معاملات ربوی، انکار معجزات پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم و نفی حجاب اسلامی، احادیثی که با این دیدگاه‌ها در تعارض بودند، مورد انکار یا تأویل قرار می‌گرفتند.
نظریات منکران حدیث
منکران حدیث در طول تاریخ اسلام سه نظریۀ عمده را مطرح کرده‌اند که به شرح زیر هستند:
  1. فقط قرآن کریم به‌عنوان مأموریت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم پذیرفته می‌شود؛ این دیدگاه بر این باور است که فریضۀ اصلی پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم تنها رساندن قرآن بوده است و اطاعت از او تنها در مواردی که قرآن صادر کرده باشد واجب است؛ بنابراین، اطاعت از پیامبر به‌عنوان رسول و نمایندۀ خداوند، برای صحابه و مسلمانان پس از ایشان واجب نیست.[3]
جواب نظریۀ اول منکرین حدیث:
یکی از نظریات مطرح‌شده از سوی منکرین حدیث این است که وظیفۀ پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم تنها رساندن قرآن کریم به مردم بوده و بنابراین اطاعت از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم «من حیث الرسول» واجب نیست. این دیدگاه، بر اساس تفسیر خاصی از وحی، ادعا می‌کند که وحی فقط محدود به قرآن است و هرگونه سخن غیر از قرآن که از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم صادر شده، معتبر نیست. به‌منظور رد این ادعا، ابتدا به برخی دلایل قرآنی و سپس به دلایل عقلی می‌پردازیم.
الف) دلایل قرآنی:
  1. آیۀ ۵۱ سورۀ شوری: «وَمَا کَانَ لِبَشَرٍ أَن یُّكَلِّمُهُ اللَّٰهُ إِلَّا وَحْیًا أَوْ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ یُرْسِلَ رَسُولًا».
این آیۀ شریفه به‌طور صریح به وجود سه نوع ارتباط میان انسان و خداوند اشاره می‌کند: وحی، ارتباط از پشت حجاب و ارسال رسول. در اینجا، «وحی» به‌طور مطلق ذکر شده است و این به‌معنای آن است که وحی تنها محدود به قرآن نیست. در حقیقت، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم هم از طریق وحی غیر متلو با خداوند ارتباط داشته است. این امر به‌طور واضح نشان می‌دهد که وحی غیر متلو (هر آنچه که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم از خداوند دریافت می‌کرد) نیز حجت و معتبر است.
  1. آیۀ ۱۴۳ سورۀ بقره: «وَمَا جَعَلْنَا القِبْلَةَ الَّتِي كُنتَ عَلَيْهَا إِلَّا لِنَعْلَمَ مَن يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّن يَنقَلِبُ عَلَىٰ عَقِبَيْهِ».
در این آیه، حکم تغییر قبله از بیت‌المقدس به کعبه به‌طور خاص از طریق وحی غیر متلو به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم منتقل شده است، چرا که در قرآن هیچ‌گونه اشاره‌ای به چنین حکمی در قبله وجود ندارد؛ بنابراین، باید پذیرفت که این حکم از طریق وحی غیر متلو و به‌طور مستقیم از سوی خداوند به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم داده شده است. این امر بر ضرورت اطاعت از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم در تمامی احکام، اعم از قرآن و سنت، تأکید می‌کند.
  1. آیۀ ۱۳ سورۀ تحریم: «عَلِمَ اللَّٰهُ أَنَّكُمْ كُنتُمْ تَخْتَانُونَ أَنفُسَكُمْ».
در این آیه، به‌طور مشخص از حرمت جماع در شب‌های رمضان پیش از تغییر حکم به‌طور ضمنی یاد شده است. اگرچه قرآن به‌طور صریح به حرمت جماع اشاره نکرده بود، اما این حکم از طریق وحی غیر متلو و در قالب سنت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم به مسلمانان منتقل شد.
  1. آیۀ ۱۲۳ سورۀ آل عمران: «وَلَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّٰهُ بِبَدْرٍ وَأَنتُمْ أَذِلَّةٌ».
در این آیه نیز اشاره‌ای به نزول فرشتگان در غزوۀ بدر شده است که در قرآن به‌طور صریح نیامده است. این خبر و اطلاع به‌واسطۀ وحی غیر متلو به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم منتقل شده است. این نیز دلیلی بر حجیت سخنان پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم است، چرا که این اطلاعات و آموزه‌ها بدون واسطۀ وحی از خداوند نمی‌تواند به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم منتقل شود.
  1. آیۀ ۹ سورۀ انفال: «وَإِذْ يَعِدُكُمُ اللَّٰهُ إِحْدَى الطَّائِفَتَيْنِ أَنَّهَا لَكُمْ».
این وعده‌ای که در این آیه ذکر شده است، از آنجا که هیچ‌گونه اشاره‌ای به آن در قرآن نشده است، حاکی از آن است که این وعده نیز از طریق وحی غیر متلو به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم داده شده است. این نشان‌دهندۀ نقش پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم در دریافت و انتقال وحی است.
  1. آیۀ ۴ سورۀ تحریم: «وَإِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلَىٰ بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِيثًا فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَأَظْهَرَ اللَّٰهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ».
این آیه نیز به‌طور روشن بر دریافت اطلاعات از سوی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم از طریق وحی غیر متلو تأکید دارد. هیچ اشاره‌ای به این واقعه در قرآن نشده است و این نشان می‌دهد که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم از طریق وحی آگاه شده است.
  1. آیۀ ۱۲ سورۀ فتح: «سَيَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انطَلَقْتُمْ إِلَىٰ مَغَانِمَ لِتَأْخُذُوهَا ذَرُونَا نَتَّبِعُكُمْ».
در این آیه، خداوند از عدم مشارکت منافقان در غزوۀ خیبر پیش از وقوع آن خبر داده است. این موضوع نیز از طریق وحی غیر متلو به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم منتقل شده است.
  1. آیۀ ۱۲۹ سورۀ آل عمران: «وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ».
در این آیه، وظیفۀ پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم در تعلیم کتاب و حکمت به‌طور مشخص بیان شده است. روشن است که این تعلیم بدون کلام و سخن پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم امکان‌پذیر نیست. به‌علاوه، این آیه به‌طور ضمنی نشان می‌دهد که سخنان پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم جزء حجت‌های شرعی برای مسلمانان است.
  1. آیۀ ۵۹ سورۀ نساء: «أَطِيعُوا اللَّٰهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنكُمْ».
این آیه نیز به‌طور مستقیم بر اطاعت از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم تأکید می‌کند و بر حجیت حدیث و سنت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم دلالت دارد.
ب) دلایل عقلی بر حجیت حدیث:
  1. تفصیل احکام در قرآن: اگرچه قرآن کریم بسیاری از اصول و مبانی دین را بیان کرده است، اما روش‌ها و تفصیل بسیاری از احکام در قرآن نیامده است و این موارد در حدیث آمده‌اند؛ به‌عنوان مثال، روش دقیق نماز و تعداد رکعات آن در قرآن ذکر نشده است. اگر حدیث حجت نباشد، چگونه می‌توان به «أَقِيمُوا الصَّلَاةَ» عمل کرد؟ اگر کسی ادعا کند که معنی لغوی «صلوة» عبارت از «تحریک الصلوی» است، چگونه می‌توان این معنا را پذیرفت؟ این نیاز به تبیین و شرح دقیق‌تری دارد که جز از طریق سخنان پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم امکان‌پذیر نیست.
  2. دلیل ضرورت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم: مشرکان عرب از حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌وسلم خواستند که قرآن مستقیماً به آنان نازل شود. این درخواست خود نشان‌دهندۀ ضرورت وجود معلمی برای تبیین مفاهیم قرآن و نشان دادن نحوۀ عمل به احکام است. در واقع، اگر تنها قرآن کافی بود، ارسال پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم ضرورتی نداشت.
  3. اجماع امت: تمامی امت اسلامی در طول تاریخ، حتی در عصرهای اولیه، به حجیت حدیث و سنت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم اجماع داشته‌اند. اگر این سخنان حجت نبودند، چگونه ممکن است که ۱۴ قرن مسلمانان بر صحت و حجیت آن‌ها توافق کرده باشند؟
ادامه دارد…
[1]. النووی، المجموع شرح المهذب، دار الفکر، بیروت، ۱۹۹۷م، ج ۱، ص ۲۳.
[2]. عبدالله بن زید، الفكر الاسلامی المعاصر، دار الشروق، قاهره، ۲۰۰۲م، ص ۱۱۵.
[3]. محمدزاهد کوثری، السنة والمذاهب الاسلامیة، دار البشائر الاسلامیة، بیروت، ۲۰۰۵م، ص ۷۸.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version