عمر بن عبدالعزيز، مجموعۀ دستوراتی را که برای یک فرماندۀ ارتش، هنگام اعزام او به جبهۀ جنگ نوشته است، از آن به این نتیجه میرسیم که ذهن و فکر ایشان کاملاً در قالب قرآن ریخته شده بود و دیدگاه و طرز فکر ایشان از پادشاهان و حکام سیاسی دیگر بسیار فرق داشت. در نامهای که به منصور بن غالب ارسال فرمود، چنین مینویسد: این نامهای است از بندۀ خدا، امیرالمؤمنین عمر بن عبدالعزيز به منصور بن غالب. هنگامیکه امیرالمؤمنین او را در مقابل اهل حرب و اهل صلح برای جهاد اعزام میکرد، به او حکم میدهد که درهرحال تقوی را اختیار کند؛ زیرا تقوا بهترین اسباب و مؤثرترین تدبیر و نیروی واقعی بوده است. امیرالمؤمنین به او حکم میدهد که برای خود و همراهانش به نسبت دشمن، از معصیت بیشتر باید بترسد؛ زیرا گناه از تدابیر دشمن هم برای انسان خطرناکتر است، اما ما با دشمنانشان میجنگیم و به علت گناهانشان ما بر آنها پیروز میشویم و اگر این امر نمیبود ما نیروی مقابلۀ آنها را نداریم؛ زیرا نه تعداد نفر ما با آنها مساوی است نه وسایل جنگی ما به وسایل آنها میرسد، پس اگر در گناه با آنها مساوی بشویم چنین تصور نکنید که دشمنانمان از ما ضعیفتراند، لذا اگرچه گناهکار هستیم میتوانیم بر آنها غالب گردیم؛ زیرا بسیاری از ملتها وجود داشتهاند که بر اثر گناهانشان بدترین افراد بالای آنها مسلط شدهاند. پس علیه نفستان از خدا یاری بخواهید، همچنان که علیه دشمنانتان یاری میخواهید. من برای خود و برای همۀ شما از خداوند متعال تقاضای موفقیت دارم.
امیرالمؤمنین خصوصاً به منصور بن غالب امر میدهد که در سفر با همراهانش رفتار خوش اختیار کند و سعی نشود در محلی توقف شود که سربازان در رفاه کامل نباشند و از توقف در محلی که موجب زحمت آنها شود، حتیالامکان خودداری شود و زمانی با دشمن روبرو گردند که در اثر خستگی سفر ضعیف نباشند؛ زیرا آنها بهسوی دشمنی دارند سفر میکنند که آنها در خانههایشان به راحت نشستهاند و وسایل و حیوانات سواریشان در استراحت هستند. پس اگر شما در سفرتان با همراهان و حیوانات سواریتان نرمی را رعایت نکنید پس دشمنان نیرومندتر از شما هستند، زیرا آنها و حیواناتشان سفری نکردهاند. اگرچه یاری از خدا خواسته شود در هر هفته یک شبانهروز؛ روز جمعه، سفر را متوقف کرده استراحت کنید تا شما و حیواناتتان خستگیتان را رفع کنید و در این روز وسایل سفر و اسلحۀتان را مهیا و آماده نمائید و در قریهها و شهرهایی که با صلح تسلیمشدهاند، قیام نکنید و نه از همراهان شما وارد آبادی این منطقه شود و نه در بازارهایشان بروید و نه در مجالسشان؛ البته شخصی میتواند برود که بر دین و دیانت خویش اعتماد کامل دارد. به اهالی این آبادیها ظلم نکنید و نه در این مورد برای خودتان گناه جمع کنید و کوچکترین ایذایی به آنها نرسانید؛ مگر در مواردی که موضوع اخذ مالیات باشد یا اینکه فردی مرتکب جرمی شده باشد؛ زیرا آنها حقی و مسئولیتی دارند که شما مکلف به انجام هستید، همچنان که آنها مکلف به اطاعت و پیروی احکام دولتی شما هستند، پس تا زمانیکه آنها بر انجام وظایفشان ثابت قدم باشند شما هم حقوقشان را مراعات کنید و بر اهالی مناطق صلح، مانند مناطق جنگی رفتار نکنید.
قسم به خدا شما از اموال به مقدار کافی اخذ نمودهاید. حالا بیش از آن نه لزومی دارد و نه جایز است و ما کمبود وسایلتان را رفع کردهایم و در نیروی شما هیچ ضعفی باقی نگذاشتهایم و هر نوع وسایل ضروری برای شما فراهم شده است و یک ارتش منتخب به شما تحویل داده شده است و شما را بهسوی مناطق مشرکین اعزام کرده از توجه به مناطق اهل صلح بینیاز کردهایم و بر امکاناتی که برای یک مجاهد لازم بود بهترینش را برای شما فراهم کردهایم و در مهیا کردن هر نوع نیرویی برای شما اصلاً دریغ نشده و اعتماد بر خدا است، لا حول ولا قوة الا بالله.
و اکیداً به شما دستور داده میشود که مأمور اطلاعات شما بایستی از برمیان و غرب و از کسانی باشد که بر اخلاص و صداقتشان اطمینان داشته باشید، زیرا اطلاعاتی که از یک مأمور دروغگو کسب شود هیچ نفعی ندارد؛ اگرچه یکی از صحبتهایش درست هم باشد. مأمور فریب دهنده در حقیقت جاسوس دشمن است، نه مأمور اطلاعات شما، والسلام عليكم.
عمر بن عبدالعزیز رحمهالله در یک بخشنامۀ عمومی به عُماّل سلطنت چنین مینویسد: اما بعد! بهراستی این مسئولیتی که خداوند متعال به من سپرده است، اگر هدف من از آن تناول غذای خوب، لباس، سواری، ازدواجهای زیاد یا جمع اموال باشد، پس خداوند متعال قبل از پذیرفتن این مسئولیت همۀ این چیزها را به من داده بود، درصورتیکه مردم بهآسانی نمیتوانند. من این مسئولیت را خیلی بهترس و هراس پذیرفتم و بهخوبی احساس میکنم که مسئولیت خیلی سنگینی است و مواخذهاش نیز بینهایت شدید. هنگامیکه کلیۀ حریفان و مدعیان در قیامت جمع گردند، پس در این مورد شکایات زیادی مطرح میشود. مگر اینکه خداوند متعال مسامحت فرموده معاف و رحم کند، آن چیزی دیگر است.
این شغل دولتی که من به شما سپردهام و اختیاراتی که به شما محول کردهام، در این مورد شما را به احتیاط و خوف خدا راهنمایی میکنم و به انجام وظایف و اتباع اوامر خداوندی و اجتناب از نواهی الهی تأکید میکنم. هر کاری خلاف آن باشد لزومی ندارد شما به آن توجه کنید، شما فقط به اعمال خود توجه بکنید و به چیزهایی توجه بکنید که شما را به خدا برساند و رفتاری که شما با رعایایتان دارید همیشه در اصلاح آن دقت داشته باشید. شما بهخوبی میدانید که حفظ و نجات، فقط به همین منحصر است که شما بهوسیلۀ اطاعت خدا به هدف برسید، برای آن روز موعود چیزهایی تهیه کنید که پیش خدا اهمیت داشته باشند و شما در واقعات دیگران عبرتهایی دیدهاید که در مقابل آنها وعظ و نصیحت ما چندان کارساز نیست، والسلام.