نویسنده: عبیدالله نیمروزی

شخصیت‌های برجستۀ دوران اموی و تأثیرات اخلاقی آن‌ها در جامعه

با توجه به حکومت مادی‌گرای بنی امیه و تأثیرات طبیعی آن در همین دوران، وقار دین و تأثیرات اخلاقی‌اش تا حدودی در زندگی مسلمانان باقی بود و این وقار دینی و اثر اخلاقی از جانب افرادی بود که از نظر دین و علم مقام والائی داشتند و به للّهیت، اخلاص، پاکیزه‌نفسی، علم و تفقه معروف بودند. خارج از دایرۀ حکومت اثر و نفوذ همین بزرگان بود. در اثر احترام قلبی به آنان، مسلمانان از معایب و گمراهی‌های زیادی محفوظ مانده و سیل مادیت آن‌ها را با خود نبرده بود.
از جمله این افراد برجستۀ دینی، بانفوذترین و محبوب‌ترین فرد «حضرت علی بن حسين، زین‌العابدین رضی‌الله‌عنه» بود که در عبادت، تقوی، زهد و ورع همانند نداشت. علاقه‌ای که مسلمانان به او داشتند از بیان این داستان می‌توان سنجید که روزی هشام بن عبدالملک در دوران ولی‌عهدی خویش برای طواف خانۀ کعبه آمد و در اثر ازدحام مردم به استلام حجر الاسود توفیق نیافت. منتظر بود تا جمعیت کمتر گردد و استلام را انجام دهد. در همین وقت، حضرت علی بن حسين رضی‌الله‌عنه تشریف آورد و به‌محض رسیدن وی، تودۀ مردم برایش راه را باز کردند و آن‌حضرت به‌آسانی طواف نموده و حجرالاسود را استلام و بوسه نمود. از هر کجا که رد می‌شد مردم به احترام او‌ راه را باز می‌کردند. هشام پریشان‌خاطر شده و پرسید: این چه کسی است؟ شاعر معروف دوران اموی بنام فرزدق با اشعار فى البداهه تجاهل عارفانۀ هشام را جواب داد و حضرت حسن بن علی رحمه‌الله را چنان‌که سزاوارش بود، به معرفی گرفت.
این قصیدۀ فرزدق هنوز هم در کتاب‌های ادب عربی به‌طور یادگار موجود است که تیتر آن این است:
هذا الذي تعرف البطحاء وطاته          والبیت یعرف والحل والحرم
محققان می‌گویند: «در این قصیده به‌مرور زمان ابیاتی اضافه شده است.»
همین‌طور فضلای دیگر اهل بیت، مانند حضرت حسن المثنی و فرزندش حضرت عبدالله المحض، و فضلای دیگری مانند حضرت سالم بن عبدالله بن عمر رضی‌الله‌عنهم، قاسم بن محمد بن ابي بكر، حضرت سعید بن المسيب و حضرت عروة بن زبیر، الگوهای دینی مسلمانان بودند. ایشان با خودداری خود از حکومت و قطع رابطه با دستگاه حکومت، در حق‌گوئی، ترقی، انهماک علمی و خدمات مخلصانۀ دینی و برتری اخلاقی نقشی بر سنگ کنده بودند.
در مقابل تبلیغات اثرگذار روزافزون دولت، اگرچه این تأثیرات دینی و اخلاقی ناکافی بود؛ اما بدون شک بی‌نتیجه نبود که در اثر آن در زندگی اجتماعی مسلمانان تا حدودی توازن اعتدال و احترام دینی برقرار بود و گاه‌گاه در قعر اشتغالات دنیوی جذبۀ اصلاح حالت درونی بروز می‌کرد.

لزوم انقلاب در حکومت و مشکلات آن

رفته‌رفته تأثیرات انقلاب سیاسی وسیع و عمیق‌تر می‌شد. آمار افراد برجستۀ دینی که محافظ اوصاف و اخلاق اصلی اسلام و یادگارهای قرن اول بودند، رفته‌رفته کم‌رنگ می‌گردید. دایرۀ اثر دولت وسیع‌تر و محکم‌تر می‌شد. در چنین زمانی انقلاب دینی و اخلاقی بدون این‌که دگرگونی جدایی در دستگاه حکومت به وجود بیاید مشکل بود؛ زیرا دولت اموی بر چنان بنیادهای مستحکم ارتشی پایه‌گذاری شده بود که به‌آسانی قابل‌تغییر نبود و در این زمان هیچ نیروی داخلی یا خارجی وجود نداشت که در میدان مبارزۀ مسلحانه، آن ارتش مستحکم را شکست دهد. در گذشتۀ نزدیک دو مبارزۀ عظیم، یکی اقدام فداکارانه و با اخلاص سیدنا حضرت حسین و دوم مبارزۀ مسلحانه و دلیرانۀ سیدنا حضرت عبد الله بن زبیر گذشته بود. بدین‌جهت آثار و امکانات موفقیت مبارزۀ مسلحانه به این زودی‌ وجود نداشت. درهای اصلاح و تغییر حکومت موروثی بسته شده بودند. چنان تصور می‌رفت که قسمت مسلمانان صدها سال بسته شده است. در چنین وضعیتی برای پیروزی اسلام و تغییر حالت انحرافی نیاز به معجزه‌ای بود و آن معجزه ظاهر گردید.
ادامه دارد…
بخش قبلی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version