نویسنده: زید

عبدالله در عهد معاويه ابن يزيد ابن معاویه

بعد از مرگ یزید، پسرش معاویه بن یزید که انسان شایسته و خیرخواهی بود، به خلافت رسید. اما وی پس از سه ماه از منصب خلافت کناره‌گیری کرد و به مردم اختیار انتخاب خلیفه‌ی دلخواهشان را داد. او خود نیز پس از مدتی وفات کرد.
با وفات معاویه بن یزید، مشکلات زیادی به وجود آمد. عده‌ای از اهل شام که در رأس‌شان ضحاک بن قیس، امیر دمشق بود، خواستند با عبدالله بن زبیر (رضی‌الله‌عنه) بیعت کنند. حتی مروان بن حکم نیز چنین فکری در سر داشت که به مکه برود و با عبدالله بن زبیر بیعت کند. اما یمنی‌ها به سرکردگی حسان بن مالک به شدت با این امر مخالفت کرده و حاضر به بیعت با غیر بنی‌امیه نشدند.
این وضعیت تا شش ماه ادامه یافت، تا اینکه تصمیم گرفتند شورایی تشکیل دهند. سرانجام مروان بن حکم که از تیره‌ی دوم بنی‌امیه بود، انتخاب شد. به نظر عده‌ی زیادی از محققین و مورخین، مروان جزو خلفا به شمار نمی‌رود، بلکه کسی است که علیه امیرالمؤمنین عبدالله بن زبیر (رضی‌الله‌عنه) قیام کرده است.

خلافت أمير المؤمنين، عبدالله ابن زبير رضی‌الله‌عنه

از طرف دیگر، در حجاز، پس از وفات یزید بن معاویه، اکثر مردم به عبدالله بن زبیر روی آوردند و در سال ۶۴ هجری قمری در حجاز، عراق، مصر و حتی شام با او بیعت شد و به جز قسمتی از شام (اردن)، بقیه بلاد اسلامی به خلافت او اذعان کردند و بدین ترتیب او خلیفه‌ی شرعی شد و برای این مناطق فرماندارانی فرستاد. به تصریح بسیاری از علما و مورخین، بیعت عبدالله بن زبیر بیعتی شرعی بود و او از مروان مستحق‌تر به خلافت بود. به هر حال، ایشان یکی از اصحاب خوش‌نام و شأن‌دار پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وسلم) است و به راه و روش ایشان آشناتر است و رضایت کامل الهی شامل حالش شده است. لذا نسبت به کسی که نه آن حضرت (صلی‌الله‌علیه‌وسلم) را دیده است و نه هم صحابی است و مردم نیز در مورد او اختلاف نظر دارند، صد برابر بهتر و سزاوارتر است.
علامه ابن کثیر (رحمه‌الله) می‌فرماید: «عبدالله بن زبیر (رضی‌الله‌عنه) پس از وفات معاویه بن یزید امام مسلمین شد و او از مروان بن حکم اولی‌تر بود.» امام ابن حزم و امام سيوطی و علّامه ذهبی (رحمهم‌الله) نيز شرعی‌بودن اين خلافت را تأييد کرده‌اند.

چه افرادی با ایشان بیعت نکردند؟

دکتر علی‌محمد صلابی، به نقل از منابع معتبر می‌نویسد: «به‌جز سه شخصیت بزرگ؛ یعنی: عبدالله بن عمر، عبدالله بن عباس و محمد بن حنفیه (رضی‌الله‌عنهم)، بقیه اهل حجاز با ایشان بیعت کردند.»
از شخصیت‌های برجسته‌ای که با ایشان بیعت کردند، می‌توان به عبدالله بن مطیع عدوی، عبدالله بن رضوان بن امیه، حارث بن عبدالله بن ابی ربیعه، عبید بن عمیر، عبیدالله بن علی بن ابی طالب و عبدالله بن جعفر اشاره کرد.
البته عبدالله بن عمر به دلیل این‌که نمی‌خواست در دوران اختلاف امت با کسی بیعت کند، از این امر امتناع ورزید. همچنین، عبدالله بن عباس و محمد بن حنفیه (رضی‌الله‌عنهم) به عبدالله بن زبیر (رضی‌الله‌عنه) گفتند: «زمانی با تو بیعت می‌کنیم که همه بر تو اتفاق کنند.»
در این باره، اگرچه شاید احساس شود که کدورت‌هایی بین حضرت عبدالله بن عباس و عبدالله بن زبیر (رضی‌الله‌عنهم) به وجود آمده است؛ اما ابن عباس از عبدالله بن زبیر به خوبی یاد کرده است و درباره‌اش می‌گفت: «او تلاوت کننده‌ی قرآن، متبع سنت رسول‌الله، فرمان‌پذیر خداوند و خویشتن‌دار در اسلام بود. پدرش زبیر، مادرش أسماء، جدّش ابوبکر، عمه‌اش خدیجه، خاله‌اش عایشه و جدّه‌اش صفیه بود.»
عبدالله بن زبیر، عبدالله بن عمر و عبدالله بن عباس را وادار به بیعت نکرد و آنان را تحت فشار قرار نداد. در مورد محمد بن حنفیه نیز ابتدا این‌گونه عمل کرد؛ اما پس از آن که اکثر مسلمانان با عبدالله بن زبیر بیعت کردند، از ایشان خواست که به عهد خویش وفا کند.
در سال ۶۵ هجری قمری، رسماً از او خواست بیعت کند؛ اما چون او امتناع ورزید، عبدالله بن زبیر جهت سد این باب و جلوگیری از اختلاف، او را در شعب (محل استقرارش) حبس خانگی کرد.
ادامه دارد…
بخش قبلی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version