نویسنده: ابوعرفان

عواقب ترک امر به معروف و نهی از منکر

  1. رد ولایت مؤمن با مؤمن
سعدی شیرازی چه زیبا سروده است:
بنى‌آدم اعـضاى يكـــديـگرند           كه در آفرينش ز یک گوهرند
چو عضـوى به درد آورد روزگار                   دگر عضوها را نماند قـــــرار
تو كز محنت ديگران بى‌غمى                         نشايد كه نامت نهند آدمى
دین مقدس اسلام همواره بر برادری و اخوت تشویق کرده و ترغیب داده است و مسلمانان را برادر یکدیگر معرفی کرده و بر تحکیم برادری تأکید نموده است. دلایل زیادی در دین مقدس اسلام وجود دارد که بر ولایت مؤمن بر مؤمن دیگر دلالت می‌کند و برخی از حقوق مسلمانان بر مسلمانان دیگر را روشن می‌سازد. این بیانات ارزنده و ارزشمند، به‌وضوح نشان می‌دهند که مسلمانان بر یکدیگر ولایت دارند و این ولایت در تار و پود زندگی‌شان جاری است و از اعتقادات، اندیشه‌ها و سلوک انسانی و اسلامی این امت جداناپذیر است. به بیان بهتر، ولایت مؤمن بر مؤمن دیگر یکی از ویژگی‌های این امت است که به توحید و اتحاد امتیان رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم کمک می‌کند تا در کنار یکدیگر با اعتقادی قوی، اندیشه‌ای پویا، اخلاق اسلامی و سلوک انسانی به‌صورت دوستانه و محبت‌آمیز زندگی کنند و به عبادت پروردگار خویش مشغول باشند. به‌طور مثال، الله تعالی می‌فرماید: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ»؛ ترجمه: «یقیناً مؤمنان برادرند، پس میان برادران‌تان صلح (و آشتی) برقرار کنید و از الله بترسید، باشد که به شما رحم کرده شود.»
آیۀ فوق چندین نکته را تذکر می‌دهد که در مجموع، همۀ آن‌ها بر ولایت مؤمن بر مؤمن دیگر و بر احساس مسئولیت یک مسلمان در برابر سایر مسلمانان دلالت می‌کند. به‌طور مثال، خداوند متعال در آیۀ مذکور ابتدا با تأکید بیان می‌کند که همۀ مؤمنان با همدیگر برادر هستند؛ صرف‌نظر از رنگ، نژاد، تیره و جغرافیا و… و اینکه ایشان موظف هستند تا در صورت بروز اختلافات میان سایر مؤمنان، میانجی‌گری کنند، در سایۀ تقوا و پارسایی قضاوت کنند و از جانب‌داری بپرهیزند تا بر کسی ظلم نگردد. لذا اگر این سه نکته رعایت شود، امید است الله تعالی بر این مردم مؤمن، صلح‌جو و خداترس رحم نموده و از بسیاری از کوتاهی‌های بندگانش بگذرد.
  1. در حدیثی آمده است: «الْمُسْلِمُ أَخُو الْمُسْلِمِ لاَ يَظْلِمُهُ وَلاَ يُسْلِمُهُ مَنْ كَانَ فِى حَاجَةِ أَخِيهِ كَانَ اللَّهُ فِى حَاجَتِهِ وَمَنْ فَرَّجَ عَنْ مُسْلِمٍ كُرْبَةً فَرَّجَ اللَّهُ عَنْهُ بِهَا كُرْبَةً مِنْ كُرَبِ يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَمَنْ سَتَرَ مُسْلِمًا سَتَرَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ.»؛ ترجمه: «مسلمان برادر مسلمان است و به برادرش ظلم نمی‌کند، او را [به ظالم یا دشمن] تسلیم نمی‌کند و هر کس در برآوردن نیاز برادر مسلمانش باشد، الله تعالی نیاز او را برآورده می‌کند و هر کس درد و مصیبتی را از مسلمانی برطرف کند، الله تعالی به سبب آن، درد و مصیبتی از مشکلات روز قیامت او را برطرف می‌کند و کسی‌که [عیب] مسلمانی را بپوشاند، الله تعالی در روز قیامت [عیب] او را می‌پوشاند.»
در این حدیث و در احادیث بسیار دیگری، مسلمانان با یکدیگر برادر معرفی شده‌اند و از آنجا که نخستین مفسر قرآن عظیم‌الشأن رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم است، در ضمن موضوع برادری، یکسری حقوق را نیز برای مسلمانان بیان می‌کند که درواقع مفهوم برادری در سایۀ رعایت این حقوق رقم خورده و مستحکم می‌گردد. در حدیث فوق، رعایت عدالت و دوری از ظلم و تعدی، دفاع از مسلمانان در برابر ظالمان و کافران، کمک و استعانت، شراکت در غم و اندوه و شادی‌های یکدیگر و عیب‌پوشی مسلمانان جزو امور مهم زندگی برادرگونه تذکر رفته است. اگر کسی می‌خواهد این برادری به معنای واقعی در زندگی و جامعۀ او به وجود آید، ابتدا باید این نکات سودمند را مدنظر داشته باشد و نباید فراموش کند که تحقق برادری، وابسته به رعایت این موارد است.
  1. حضرت ابوموسی اشعری رضی‌الله‌عنه از رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم نقل می‌کند که ایشان فرمودند: «إِنَّ الْمُؤْمِنَ لِلْمُؤْمِنِ كَالْبُنْيَانِ يَشُدُّ بَعْضُهُ بَعْضًا وَشَبَّكَ بَيْنَ أَصَابِعِهِ.» ترجمه: «یقیناً، مؤمن برای مؤمن همانند بنایی است که برخی از آن پشتیبان برخی دیگراند و انگشتان خود را در هم داخل کرد.»
  2. در حدیث دیگری نیز از رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم روایت است که فرموده‌اند: «الْمُسْلِمُونَ كَرَجُلٍ وَاحِدٍ إِنِ اشْتَكَى عَيْنُهُ اشْتَكَى كُلُّهُ وَإِنِ اشْتَكَى رَأْسُهُ اشْتَكَى كُلُّهُ.» ترجمه: «مسلمانان همانند یک مرد/جسد هستند؛ اگر چشم درد کند، تمام وجودش دردمند می‌گردد و اگر سرش درد کند، همۀ وجودش را درد فرا می‌گیرد.»
در دو حدیث فوق، رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم مسلمانان را به گونه‌ای معرفی کرده است که همه یکسان هستند و رنگ، نژاد و قومیت در بین آنان هیچ مقام و مرتبه‌ای ندارد و به کسی امتیاز نمی‌دهد. بلکه همانند یک بنا یا یک جسم هستند که با متزلزل شدن یک قسمت آن، قسمت‌های دیگر نیز در تزلزل قرار گرفته و دردمند می‌شود. نه به این معنا که در دردمندی و تزلزل ظاهری باهم مشترک هستند، بلکه منظور این است که همۀ مسلمانان در قبال فقر و بدبختی و ظلمی که بر یکی از آن‌ها چیره می‌‌شود، مسئول‌اند قیام کنند و برای تأمین منافع آن مسلمان و جلوگیری از ظلم و تحکیم عدالت اسلامی و اثبات حکم شرعی و برقراری احکام دینی خود، مسئولیت خویش را ادا کرده و وظیفه‌شان را انجام بدهند. درواقع مسلمانان سراسر جهان بسان پيكر یک انسان‌اند و اگر مسلمانى در گوشه‌اى از دنيا ناراحت و بيمار گردد و مشكلى برايش ايجاد شود، سایر مسلمانان بايد از آن متأثّر شده، در حلّ آن بكوشند؛ چنانکه این موضوع در احادیث ذیل با تفصیل بیشتر بیان شده است.
  1. حضرت ابوهریره رضی‌الله‌عنه از رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم روایت می‌کند که ایشان فرمودند: «حَقُّ المُسْلِمِ عَلَى المُسْلِمِ خَمْسٌ: رَدُّ السَّلاَمِ، وَعِيَادَةُ المَرِيضِ، وَاتِّبَاعُ الجَنَائِزِ، وَإِجَابَةُ الدَّعْوَةِ، وَتَشْمِيتُ العَاطِسِ»؛ ترجمه: «هر مسلمان بر مسلمان دیگر پنج حق دارد: ۱. جواب دادن سلام؛ ۲. عیادت مریض؛ ۳. شرکت در تشییع جنازه؛ ۴. اجابت کردن دعوت؛ ۵. پاسخ دادن عطسه.»
  2. هم‌چنین حضرت ابوهریره رضی‌الله‌عنه از رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم نقل می‌کند که ایشان فرمودند: «حَقُّ الْمُؤْمِنِ عَلَى الْمُؤْمِنِ سِتُّ خِصَالٍ أَنْ يُسَلِّمَ عَلَيْهِ إِذَا لَقِيَهُ وَيُشَمِّتَهُ إِذَا عَطَسَ وَإِنْ دَعَاهُ أَنْ يُجِيبَهُ وَإِذَا مَرِضَ أَنْ يَعُودَهُ وَإِذَا مَاتَ أَنْ يَشْهَدَهُ وَإِذَا غَابَ أَنْ يَنْصَحَ لَهُ»؛ ترجمه: «هر مؤمن بر مؤمن دیگر شش حق دارد: در وقت ملاقاتش بر او سلام کند، هرگاه عطسه زد، عطسه‌اش را پاسخ بدهد، هرگاه دعوتش کرد، مهمانی‌اش را بپذیرد، هرگاه مریض شد، به عیادتش برود، هر وقت وفات کرد، در تشیع جنازه‌اش شرکت کند و هرگاه غایب بود، خیرخواهش باشد.»
یقیناً اسلام با این همه تأکید بر اخوت و برادری و روابط نیک و خوب بین مسلمانان، می‌خواهد روابط مسلمانان فراتر از ارتباط رفته و تبدیل به ولایت و پشتیبانی و حمایت هر مسلمان از مسلمانان دیگر گردد که تنها در این صورت مضمون مطلوب اسلام به‌صورت صحیح و دقیق عملی گشته و پیوند دوستی و محبت بین مسلمانان به وجود می‌آید.
اگر همین پیوند برادری و اخوت و سپس ولایت و محبت در بین مسلمانان وجود داشته باشد، لیکن موضوع امر به معروف و نهی از منکر تعطیل و ترک گردد، نه‌تنها چنین پیوندی ارزش ندارد که به‌تدریج فرو خواهد پاشید و از بین خواهد رفت؛ زیرا در رأس همۀ اموری که برادری را به وجود می‌آورد و پیوند محبت و دوستی را خلق می‌کند، اصلی است که «آنچه را به خود نمی‌پسندید، به برادر مسلمان خود هم نپسندید» و اگر به این اصل عمل شود، بدین معنا است که امر به معروف و نهی از منکر هرگز نباید ترک شود و بر هر مسلمان لازم است برادران خویش را به خوبی‌ها رهنمون نماید و از بدی‌ها منع کند.
بنابراین، اگر یک مسلمان در برابر ارتکاب کارهای خطا و ممنوع در دین اسلام، توسط مسلمان دیگری بی‌تفاوت باشد و در دل خویش نیز احساس مسئولیت نکند، اینجا است که باید اذعان نمود چنین فردی هرگز نمی‌تواند دوست خوبی برای هم‌کیشان خود باشد و ولایت او مردود می‌گردد. علاوه بر این، طبق آیۀ فوق سورۀ حجرات، از رحمت الله تعالی نیز محروم می‌گردد و دیگر نمی‌توان چنین شخص یا فردی را برای مسلمانان دوست، ولی، دل‌سوز و غم‌خوار خواند؛ چرا که او خود را فارغ و جدا از عامۀ مسلمانان دانسته و از قافله جدا شده است؛ او دیگران را اعضای پیکرۀ یک جسد نمی‌داند تا با خطای یک مسلمان، احساس مسئولیت کند و دردمندانه راه درست و خطا را به او نشان دهد، با دل‌سوزی و با هدف جلوگیری از ارتکاب گناه امر و نهی کند و مسیر حقیقی را برایش بنمایاند تا از خطاهای خویش به راه درست و صراط مستقیم و انجام معروفات باز گردد و دست از گناه بردارد.
لذا، یکی دیگر از عواقب دردآور و تأسف‌برانگیز ترک امر به معروف و نهی از منکر این است که امتیاز ولایت و دوستی را که الله تعالی می‌خواهد در بین مسلمانان برقرار باشد، از انسان نفی می‌کند و چنین فردی که کسی را به راه درست رهنمایی نکرده و از راه غلط باز نداشته است، نمی‌تواند ادعا کند که دوست و دل‌سوز مسلمانان است و برادروار به مصالح مسلمانان می‌اندیشد.
ادامه دارد…
بخش قبلی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version