نویسنده: شکران احمدی

اوج‌ فتنه

در اینجا داستان اوج گیری فتنه وشهادت حضرت علی (رضی‌الله‌عنه) را درحالی که در خانه اش محاصره شده بود، با اعتماد بر کتاب” البدایة والنهایه” ابن کثیر (رحمه‌الله) به اختصار می آوریم: در مصر گروهی بودندکه، حضرت عثمانی (رضی‌الله‌عنه) دشمنی داشتند ودر مورد او سخنان ناشایسته می گفتند از او خرده می‌گرفتند که گروهی از بزرگان صحابه را برکنارکرده وکسانی را روی کار آورده که در درجه ای پائین تر قراردارند، با صلاحیت این مقام ها راندارند. اهل مصر، ولایت عبدالله بن سعد بن ابی سرح را بعد از برکناری عمروبن عاص نمی پسندید، بنابر این عبدالله بن سعد، دست بردار شد وبه جهاد با اهل مغرب وفتح بلاد بربر واندلس وآفریقا پرداخت. از سوی دیگر در مصر گروهی از منسبین صحابه مردم را علیه عثمان (رضی‌الله‌عنه) تحریک کرده وبه جنگ باوی تشویق می‌کردند که معروفترین آنها محمد بن ابی بکر ومحمد بن ابی حذیفه بودند. این دو نفر لشکری آماده کردند ودر ماه رجب، ظاهراً برای انجام عمره، ولی در حقیقت برای ایجاد آشوب واعتراض بر عثمان (رضی‌الله‌عنه) به سوی مدینه حرکت کردند، عبدالله بن سعد بن ابی سرح به عثمان (رضی‌الله‌عنه) اطلاع داد که این گروه بظاهر برای انجام عمره ولی در باطن برای شورش به مدینه می آیند.
هنگامی که این گروه به مدینه نزدیک شوند، عثمان (رضی‌الله‌عنه) علی (رضی‌الله‌عنه) را مأموریت داد تا نزد آنان بشتابد وبیش از آنکه وارد مدینه شوند، از همانجا برگرداند، بنابر روایتی دیگر عثمان (رضی‌الله‌عنه) گروهی از مردم را برای این کار مأموریت داده بود. اما حضرت علی (رضی‌الله‌عنه) داوطلبانه اعلام آمادگی کرد، بنابر این حضرت عثمان (رضی‌الله‌عنه) او را نمایندگی داد وبه سوی آنها فرستاد وعده ای از معتمدین نیز او را همراهی کردند، حضرت علی (رضی‌الله‌عنه) با آنها در مقام جحفه ملاقات کرد، آنان حضرت علی (رضی‌الله‌عنه) را بسیار محترم می شمردند ودر این مورد غلو وافراط می کردند. حضرت علی (رضی‌الله‌عنه) آنان را توبیخ ونکوهش کرد، آنها درحالی که یکدیگر را سرزنش می‌کردند به سوی حضرت علی (رضی‌الله‌عنه) اشاره کردند وگفتند: آیا همین است کسی که به سبب او علیه امیر جنگید وبه وسیله‌ی او علیه امیر احتجاج می‌کنید؟ حضرت علی (رضی‌الله‌عنه) علت شورش آنان را پرسید، مواردی را نام بردند که حضرت علی (رضی‌الله‌عنه) از سوی حضرت عثمان (رضی‌الله‌عنه) به آنها پاسخ گفت ودلیل آن کارها را برای شان توضیح داد وسپس آنها را بخاطر این اقدام ناشایست سرزنش کرد و از همانجا برگردانید. بدین ترتیب از آنجا مراجعت نمودند وبه هدف سوء خود نرسیدند. علی (رضی‌الله‌عنه) نزد عثمان (رضی‌الله‌عنه) برگشت و خبر بازگشت آنها را او داد، بعد ازآن حضرت علی (رضی‌الله‌عنه) چند پیشنهاد به اوعرضه داشت وحضرت عثمان (رضی‌الله‌عنه) پیشنهادهای خیرخواهانه‌ی او را با جان ودل پذیرفت.
مدتی گذشت وبار دیگر سران گروه‌های مخالف از مصر، بصره وکوفه برای شورش وحرکت به سوی مدینه باهم مکاتبه کردند وبرای آنکه دعوتشان در میان مردم ناآگاه بیشتر مؤثر باشد، نامه‌هایی از پیش خود جعل میکردند وبه نام اصحاب بزرگ رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وسلم) که در مدینه بودند بخش می‌کردند وجلوه می دادند که آنان خواستار قیام علیه خلیفه‌ وحرکت به سوی مدینه هستند. سر انجام مصریان در شوال سال 35 هجری درحالی که به ظاهر وانمود می‌کردند که برای مراسم حج می‌روند به شهر مدینه یورش بردند آن را محاصره کردند. بسیاری از محققان برآنند که عبدالله بن سبای یهودی که اهل صنعای یمن بود وتظاهر به اسلام می کرد. محور اصلی این فتنه بود ونقش فعال در شوراندن مردم علیه عثمان جعل نامه دروغین داشت.
اهل مدینه وصحابه آنها را نکوهش کردند ومانع ورودشان به مدینه شدند وکوشیدند آنها را برگردانند آنان چون از ورود مأیوس شدند دست به حیله زدند وبه ظاهر شروع به عقب نشینی کردند. مردم مدینه با اطمینان کامل به خانه‌های خود بازگشتند ویقین نمودند که آنها به راستی برگشته واز اراده‌ی خود منصرف شده‌اند. ولی دیری نگذشت که شورشیان دوباره برگشته آنان را غافلگیر کردند، حتی حضرت علی (رضی‌الله‌عنه) به اهل مصر گفت: شما پس از آنکه از اینجا رفتند و از رأی خود منصرف شدید چه شد که دوباره برگشتید؟ جواب دادند در راه نامه از دست قاصدی بدست آوردیم که در آن نامه دستور قتل ما صادر شده است وقتی از اهل بصره وکوفه سوال شد آنان نیز همین جواب رادادند واهالی شهرهای دیگر گفتند، آمده‌ام تا به کمک یاران خود بشتابیم . صحابه به آنها گفتند: شما چگونه از حال یارانشان اطلاع یافتید، حال آنکه شما از یکدیگر جداشده بودید ودر راه چندین فرسخ از آنها فاصله را شنید؟ همانا این توطئه‌ای است که با یکدیگر از قبل توافق کرده‌اید.
بخش قبلی | بخش بعدی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version