نویسنده: عبیدالله نیمروزی

از تولد تا ازدواج

    در سرزمین حجاز خانه‌ای بود که اهل آن با صفا و صمیمیت و صداقت و راستگویی، زبان‌زد عام و خاص بودند،
در آن خانه دختری به نام «عائشه» چشم به جهان گشود، که گویا خداوند منان خواست تا به عالم انسانیت جایگاه و منزلت یک زن را نشان داده و معنای واقعی زندگی و زیستن را به همگان تعلیم دهد.
    بله! عائشۀ صدیقه متولد گشت، آن هم در خانه‌ای که بهترین عالم انسانیت بعد از پیامبران، یعنی حضرت ابوبکر صدیق رضی‌الله‌عنه در آن وجود داشت، شخصیت و جایگاه حضرت صدیق اکبر بر هیچ انسان منصف و آگاهی پوشیده نیست؛ چرا که ایشان در جرگه‌ی یاران و دل‌باختگان خدا و رسول بودند، همین امر باعث شد که این طفل معصوم آلوده به شرک و بت‌پرستی نگردد، بلکه از بدو تولد، نور ایمان و توحید در قلبش جای گیرد و در زیر آفتاب صداقت و ایمانِ بی‌ریای ابوبکر و ام رومان رشد و نمو یابد.
    دختری که پدرش ابوبکری بود که در سفر و حضر، شب و روز، صبح و شام او را به‌عنوان یاورِ رسول معظم اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم می‌شناختند، ابوبکری که از جهتی دیگر به عنوان شیخ صحابه، دوست و محبوب رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم، رفیق دوران طفولیت، متخلق به اخلاق پیامبر و جزو اولین افرادی که زیر چتر اسلام نائل گشته بود، متصف است و مادری چون ام رومان که نمونه‌ی بارزی از یک زن وفادار، شجاع و با تقواست که همه چیز را با نور بصیرت می‌بیند، متولد شده باشد، بدون تردید آینده‌ی بسیار درخشان و نورانی را در پیش خواهد داشت.

ازدواج رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم با حضرت عائشۀ صدیقه رضی‌الله‌عنها

    هنگامی که رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم همسر و شریک زندگی‌اش، خدیجه الکبری را از دست داد، غم و اندوه بزرگی بر آن‌حضرت پیش آمد؛ زیرا که خدیجه جزو اولین افرادی بود که به رسالت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم ایمان آورد و جان‌فدایی‌های زیادی به‌خاطر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم از خود نشان داد، تمامی این اوصاف و خصلت‌های نیکوی خدیجه، سبب‌ شد که بین او و پیامبر عشق و محبت نمایان گردد، به همین علت، دوری و فراغ از همچنین همسر مهربان و دل‌سوزی برای رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم تلخ و دردناک بود.
    در همین سال، مشکلات عدیدی بر رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم پیش آمد؛ به همين جهت این سال را «عام الحزن» یعنی سال غم و اندوه نامیده‌اند.
    از آنجایی‌که اصحاب و یاران رسول معظم اسلام حاضر نبودند که یک لحظه آن‌حضرت صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم را غمگین و ناراحت ببینند، دیدن چنين صحنۀ دل‌خراش و اندوهگین برای‌شان غیرممکن بود، و از طرف دیگر هیچ کس به خودش جرأت نمی‌داد که به آن‌حضرت صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم پیشنهاد ازدواج بدهد تا از این غم و اندوه خلاصی یابند.
    تا این که زنی به نام «خوله بنت حکیم» میدان سبقت را از دیگران ربود و سبب شد تا این درد و رنج به پایان برسد؛ لذا پیشنهاد ازدواج و انتخاب همسر جدید به عنوان أنیس و شریک زندگی، همدم و هم‌راز را به رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم داد، آن‌حضرت صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم فرمودند که با چه کسی؟! خوله بنت حکیم گفت: از میان دختران باکره، دختر ابوبکر صدیق، حضرت عائشۀ صدیقه رضی‌الله‌عنها و از میان بیوه‌ها سوده بنت زمعه. آن‌حضرت صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم فرمودند که برو و به آن‌ها خبر بده. [نساء اهل البيت، ص111]

شادی و خوشحالی به همراه ترس و اضطراب

    زمانی‌که خوله بنت حکیم ماجرای خواستگاری را به ام رومان تعریف می‌کند، ایشان با فرط خوشحالی زود قضیه را به حضرت صدیق اکبر، بازگو می‌کند، وقتی که حضرت ابوبکر صدیق رضی‌الله‌عنه این خبر را می‌شنود، از شدت خوش‌حالی می‌خواهد پرواز کند، اما ناگهان غم و اندوه بزرگی ایشان را فرا می‌گیرد، چون یادآور قضیه‌ای می‌شود که بسیار ناراحت‌کننده است، ماجرا از این قرار بوده است که شخصی به نام «مطعم» برای پسرش از قبل خواستگاری کرده است، اینجاست که زمین و آسمان بر صدیق اکبر رضی‌الله‌عنه تنگ می‌شود، چون از یک طرف وعدۀ ازدواج داده است و عهدشکنی هم در ذات ایشان اصلاً جایی ندارد، و از طرف دیگر فرصت طلاییِ خویشاوندی و وصلت با آن‌حضرت صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم را از دست می‌دهد، اینجاست که خداوند متعال دل حضرت ابوبکر صدیق رضی‌الله‌عنه را شاد می‌کند و آنچه را که دوست دارد به ایشان عطا می‌فرماید.
    مطعم شخصی بی‌دين و کافر بود، از آنجایی‌که روابط، محبت، عشق و ایمان خاندان حضرت ابوبکر صدیق را نسبت به پیامبر اسلام می‌دانست، لذا از خواستگاريِ خویش پا پس کشید؛ زیرا ترسید تا مبادا با آمدن دختر ابوبکر صدیق، خاندان او به اسلام مشرف شوند. [إبن الأثير، ابوالحسن علي بن المرن، محمد بن محمد بن عبدالکریم بن عبدالواحد الشيباني الجزري عزالدين، کتاب أسدالغابة في معرفة الصحابة، ناشر دارالکتب العلمية، چاپ اول، سال انتشار 1415هـ.ق]
    بالآخره رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم رسماً از عائشۀ صدیقه خواستگاری نمود. اما در مورد تاریخ دقیق ازدواج، بین مؤرخین و محدثین، اختلافات زیادی وجود دارد؛ چون در این باره هیچ‌گونه سند و مدرک محکمی وجود ندارد، بعضی‌ها معتقداند که نفس عقد ازدواج، در شش سالگی انجام گرفته و چون به سن یازده سال که رسیده است مراسم عروسی و نقل و انتقال به خانۀبخت صورت گرفته است. برخی دیگر بر این باور هستند که عقد و نکاح در هفت سالگی انجام گرفته است، و چون به سن ده سال که رسیده، به خانۀ رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم تشریف برده‌اند.
    اما نظر امام بخاری و ابن هشام و صاحب طبقات کبری رحمهم‌الله‌جميعا، بر اين است که حضرت عائشۀ صدیقه رضی‌الله‌عنها در وقت انتقال به خانۀ رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم نه ساله بوده است.
    اما قول راجع و صحیح‌تر این است که حضرت عائشۀ صدیقه در آن وقت از 13 سال کمتر و از 16 سال بیشتر نبوده است؛ زیرا اگر قبول کنیم که مراسم عروسی و انتقال به خانۀبخت در سن نه سالگی صورت گرفته، پس باید این پیش فرض را نیز قبول کنیم که خواستگاری در سن چهار سالگی انجام شده است و این کار با هدف و انگیزۀ خوله بنت حکیم برای دور کردن حزن و اندوه از رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و جایگزین کردن فرد دیگری به جای حضرت خدیجه رضی‌الله‌عنها سازگاری ندارد و عقل و منطق نیز آن را نمی پسندد؛ چرا که ازدواج با دختر چهار ساله که هنوز استعداد زناشوئی را ندارد و از روابط بین زن و شوهر کاملاً بی‌اطلاع است، خالی از حکمت است و تلاش و کوشش خوله بنت حکیم برای خواستگاری از دختر کوچکی به امید اینکه در آینده بزرگ شود، و همچنین به انتظار نشستن رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم برای چندین سال، با آن همه غم و غصه، کار عبث و بیهوده‌ای به نظر می‌رسد. [کتاب ام المؤمنین عائشۀ المبرئة، صفحه16]

ازدواج با عائشۀ صدیقه رضی‌الله‌عنها انتخاب پروردگار

    این پیوند و ازدواج مبارک از جانب خداوند متعال تعیين و انتخاب شده بود، به همین جهت تمام اسباب و مقدمات آن نیز فراهم گردید.
    در کتاب ترمذی چنین نقل شده است: [2321] أخبرنا إسماعيل بن علي وإبراهيم بن محمد، وغيرهما، بإسنادهم عن محمد بن عيسى، قال: حدثنا عبد بن حميد، حدثنا عبدالرزاق، عن عبدالله بن عمرو بن علقمة الملكي، عن ابن أبي حسين، عن ابن أبي مليكة، عن عائشة، «أن جبريل عليه‌السلام جاء بصورتها في خرقة حرير خضراء إلى النبي صَلَّى‌اللَّهُ‌عَلَيْهِ‌وَسَلَّمَ فقال: هذه زوجتك في الدنيا والآخرة» [ابن الأثير، أبوالحسن ,أسدالغابة ط العلمية، ۷/۱۸۶]
    حضرت جبرئیل علیه‌السلام صورت و تصویری از عائشه را در پارچه‌ای از حریر سبز رنگ، با خود آورد و فرمود: این همسر شما است در دنیا و آخرت.
    بنابر این حدیث و مجموع احادیث دیگر معلوم می‌شود که انجام این پیوند و ازدواج، از بالای عرش و آسمان‌ها فیصله شده است.

ازدواج در ماه شوال و از بین بردن خرافات

    در زمان جاهلیت پیش از ظهور اسلام ناب، ماه شوال به عنوان یک ماه حرام به‌شمار می‌آمد و ازدواج و هرگونه شادمانی در این ماه ممنوع بود، حال آنکه چنين حکم و تحریمی از جانب خداوند متعال صورت نگرفته است.
    رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم چون می‌خواست این عرف جاهلانه و مخالف با احکام خداوندی را بشکند و احکام و دستورات پروردگار عالم را زنده کند، عقد و عروسی‌ِ حضرت عائشۀ مبرئه رضی‌الله‌عنها را در ماه شوال انجام دادند، به همین دلیل حضرت مادر، ماه شوال را بسیار دوست داشتند.

از خانۀ پدر تا به خانۀ بخت

    بعد از هجرت رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم به مدینۀ منوره و پس از غزوۀ بدر کبری، مقدمات انتقال عائشۀ طاهره، از بوستان صداقت به گلستان نبوت، آماده گردید.
    بله! رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم، حکیم بزرگ و معلمی با تجربه بود، ایشان خوب می‌دانستند که با عائشۀ جوان چگونه رفتار کند. رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم از محبت پدر و مادر نسبت به او اطلاع داشت، به‌ همین خاطر محبت و برخوردهای حکیمانۀ او، سبب شد که عائشه یک اتاق ساده و بی‌آلایش را بر تمام دنيا و زرق و برق آن ترجیح دهد.
    حضرت عائشۀ صدیقه رضی‌الله‌عنها نه تنها در خانۀ جدید احساس غریبی و دل‌تنگی نمی‌کرد، بلکه شور و شوق، عشق و محبت و صفا و صمیمیت او را پوشانده بود و حاضر نبود، یک دیدار رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم را به تمام دنیا و ما فيها عوض کند.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version