الگوی تربیت الهی در خانوادۀ انبیاء علیهمالصلاةوالسلام
بخش شصتوسوم
وصیت حضرت یعقوب علیهالسلام به فرزندانش
همانگونه که حضرت ابراهیم علیهالسلام هنگام مرگ، فرزندانش را به تمسک به دین و آیین اسلام سفارش کرد، حضرت یعقوب علیهالسلام نیز که نواسه او بود، بر همان روش جدّ خود عمل کرد و در آخرین لحظات زندگیاش، فرزندان خود را به همان وصیتِ ابراهیمی توصیه کرد.
خداوند عزّوجلّ در اینباره میفرماید: “وَمَن یرْغَبُ عَن مِلَّةِ إِبْرَاهِیمَ إِلَّا مَن سَفِهَ نَفْسَهُ وَلَقَدِ اصْطَفَینَاهُ فِی الدُّنْیا وَإِنَّهُ فِی الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ * إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ * وَوَصَّى بِهَا إِبْرَاهِیمُ بَنِیهِ وَیعْقُوبُ یا بَنِی إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى لَكُمُ الدِّینَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ * أَمْ كُنتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ حَضَرَ یعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِیهِ مَا تَعْبُدُونَ مِن بَعْدِی قَالُوا نَعْبُدُ إِلَهَكَ وَإِلَهَ آبَائِكَ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ إِلَهًا وَاحِدًا وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ”[1] ترجمه: «چه كسی از آئین ابراهیم رویگردان خواهد شد مگر آن (نادانی) كه خود را خوار و كوچك داشته و (انسانیت و عقل خویش را به بازیچه گیرد و ناچیز دارد؟) ما او را در این جهان برگزیدیم (و سمبل و رهبر دیگران كردیم) و او در جهان دیگر، از زمرۀ شایستگان (مقرّب درگاه الهی) است. آنگاه كه پروردگارش (همراه با نمودن نشانهها و آیات كَونی و نفسی) بدو گفت: (به یگانگی خدا اقرار كن و) اخلاص داشته باش. گفت: (اقرار كردم و سر بر آستان تو سائیدم و) خالصانه تسلیم پروردگار جهانیان گشتم. و ابراهیم فرزندان خود را به این آئین سفارش كرد، و یعقوب (نوۀ او نیز چنین كرد. هر كدام به فرزندان خویش گفتند:) ای فرزندان من! خداوند، آئین (توحیدی اسلام) را برای شما برگزیده است. (پس به ما قول بدهید كه یك لحظه هم از آن دوری نكنید) و نمیرید جز این كه مسلمان باشید. آیا (شما یهودیان و مسیحیان كه محمّد را تكذیب مینمائید و ادّعاء دارید كه بر آئین یعقوب هستید) هنگامی كه مرگ یعقوب فرا رسید، شما حاضر بودید (تا آئینی را بشناسید كه بر آن مرد؟). آن هنگامی كه به فرزندان خود گفت: پس از من چه چیز را میپرستید؟ گفتند: خدای تو، خدای پدرانت ابراهیم و اسماعیل و اسحاق را كه خداوند یگانه است و ما تسلیم (فرمان) او هستیم (و سر عبادت و بندگی بر آستانش میسائیم)».
دغدغۀ لحظۀ احتضار یعقوب علیهالسلام
وصیت حضرت یعقوب علیهالسلام در آخرین لحظات حیاتش، همان تکرار وصیت جدش ابراهیم علیهالسلام بود و این مهمترین دغدغهای بود که حتی سکرات مرگ نیز نتوانست او را از آن منصرف سازد. (یهودیان امروز باید به این صحنه گوش فرا دهند).
صحنۀ گفتوگوی یعقوب علیهالسلام با فرزندانش در لحظۀ احتضار، بسیار پرمعنا، عمیق و تأثیرگذار است.
پدری در حال مرگ است؛ اما چه چیزی ذهن او را درگیر کرده است؟ چه دغدغهای مهمتر از سکرات موت است؟ بزرگترین میراثی که میخواهد برای فرزندانش باقی بگذارد و از سلامت رسیدن آن به آنها مطمئن شود، چیست؟
آن میراث، چیزی جز «عقیده» نیست. عقیده، مهمترین امانت، بزرگترین پشتوانه و بزرگترین دغدغۀ او بود که حتی لحظات جان دادن نیز مانع توجه به آن نمیشد: «مَا تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِی» (بعد از من چه چیزی را میپرستید؟)
این همان سوالی بود که برای اطمینان از آن، فرزندانش را جمع کرد.
پسران پاسخ دادند: “قَالُوا نَعْبُدُ إِلَهَكَ وَإِلَهَ آبَائِكَ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ إِلَهًا وَاحِدًا وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ”[2] ترجمه: «گفتند: خدای تو، خدای پدرانت ابراهیم و اسماعیل و اسحاق را كه خداوند یگانه است و ما تسلیم (فرمان) او هستیم (و سر عبادت و بندگی بر آستانش میسائیم)».
آنها دین خود را میشناختند و میراث عقیدتی خود را حفظ کردند. آنها با این پاسخ، خاطر پدر در حال احتضار را آسوده ساختند. بدین ترتیب، وصیت ابراهیم علیهالسلام در میان فرزندان یعقوب علیهالسلام همچنان حفظ شد و آنان به صراحت تصریح کردند که «مسلمان» (تسلیم امر خدا) هستند.
براستی که چه وصیت بزرگی است که ابراهیم و یعقوب علیهماالسلام بر سفارش فرزندانشان به آن، اصرار ورزیدند.[3]
تحلیل صحنۀ احتضار (روانشناسیِ بحران و تعلیم و تربیت)
گفتوگوی یعقوب علیهالسلام با فرزندانش در بستر مرگ، یک صحنۀ آموزشی و روانشناختی بسیار مهم است:
– اولویتبندی در بحران
در لحظهای که شدیدترین اضطراب فیزیکی (سکرات موت) بر انسان غالب است، اولویت ذهنی یعقوب علیهالسلام بر حفظ بنیاد هستیشناختی نسل بعد متمرکز است. این نشان میدهد که در دیدگاه اسلامی، هیچ چیز مهمتر از سلامت عقیده نیست.
– روش تربیتی سؤالمحور
یعقوب علیهالسلام به جای دستور مستقیم (بگویید که خدا را میپرستید)، از روش سؤال کردن استفاده میکند: «مَا تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِی»؟. این سؤال، فرزندان را وادار به تأمل، بازنگری و اعتراف زبانی به ایمان میکند. این اعتراف در آن لحظۀ حساس، یک تثبیت عمیقتر و ماندگارتر برای نسل بعد ایجاد میکند.
– تثبیت عقیده از طریق پیوند تاریخی
پاسخ فرزندان («نَعْبُدُ إِلَهَكَ وَإِلَهَ آبَائِكَ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ») یک مکانیزم تثبیت عقیدتی را نشان میدهد. آنها با وصل کردن توحید خود به ریشۀ نبوی، ایمانشان را مستحکم و معتبر میسازند و نشان میدهند که دینی خودساخته ندارند، بلکه ادامهدهندۀ یک خط الهی هستند.
– وحدت خط نبوت (اصول کلامی و تاریخی ادیان)
وصیت حضرت یعقوب علیهالسلام یک نقطۀ اتصال حیاتی در نظریۀ وحدت ادیان ابراهیمی (توحید)است. این وصیت، تأکیدی محکم بر این اصل کلامی است که تمام انبیای بزرگ (ابراهیم، اسماعیل، اسحاق، و یعقوب علیهمالسلام) بر یک دین و یک عقیده بودهاند.