نویسنده: مهاجر عزیزی

ساینتولوژی؛ ریشه‌ها و باورها

بخش دوازدهم

ج: نبوت از دیدگاه ساینتولوژی (ادامه)

۲. اثبات فطری نبوت

فطرت انسان، او را به‌سوی حق و هدایت می‌کشاند و در نهان هر انسانی میل به یک الگو، مربی و هدایت‌گر صادق وجود دارد. انسان به‌طور طبیعی می‌خواهد بداند که از کجا آمده، چرا آمده و به کجا می‌رود. و در این جست‌وجوی خود به‌دنبال کسی است که از جانب خدا بداند و جواب دهد؛ یعنی به دنبال نبی و فرستادۀ خدایی که به سوال‌های انسان جواب دهد و او را از حقیقت‌های جهان هستی و دنیای غیب و آخرت آگاه سازد.
خداوند متعال انسان را به سرشت حق‌پذیری و میلان کننده به‌سوی الله و پیامبر آفریده است، چنان‌که فرموده است: فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا” [1] ترجمه: «اين سرشتى است كه خداوند مردمان را برآن سرشته است.»
در مورد مفهوم فطرت، از جانب مفسران اقوال متعددی نقل شده است که از آن جمله، دو قول خیلی مشهور است:
 ۱. نخست این‌که مراد از فطرت اسلام است، به این معنی که خداوند متعال هر انسان را در سرشت و فطرتش مسلمان آفریده است. اگر بنابر مفاسد یا مخرب خارجی انسان فاسد نشود، هر بچه تولد شده مسلمان می‌باشد، ولی عادتاً مادران و پدران غیرمسلمان موارد خلاف شریعت اسلام را به او یاد می‌دهند که بر اثر آن فرزند به اسلام باقی نمی‌ماند؛ چنان‌که در حدیثی پیامبر اكرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم در این‌باره سخن گفته است: “ما من مولودٍ إلا يُولَدُ على الفِطرة، فأبواه يُهوِّدانه أو يُنصِّرانه أو يُمجِّسانه، كما تُنْتَجُ البهيمةُ بهيمةً جمعاءَ، هل تُحِسُّون فيها من جدعاء” [2] «هیچ نوزادی نیست مگر اینکه بر فطرت (سرشت پاک الهی) متولد می‌شود، پس این پدر و مادر او هستند که وی را یهودی یا نصرانی یا مجوسی می‌گردانند؛ همان‌گونه که حیوان سالم زاده می‌شود، آیا در میان آن‌ها حیوان گوش‌بریده‌ای می‌بینید؟»
۲. دوم این‌که مراد از فطرت، شایستگی و صلاحیت است؛ یعنی خداوند متعال در آفرینش انسان چنان خاصیتی به ودیعه نهاده است که در انسان صلاحیت شناخت الله، تسلیم کردن او، (و شناخت رسالت پیامبران علیهم‌الصلاةوالسلام) وجود دارد، و پذیرفتن اسلام در اثر آن است، به‌شرطی که او این استعداد خود را به‌کار گیرد.[3]
۳. اثبات نقلی نبوت
قرآن‌کریم در آیات متعدد از ارسال پیامبران علیهم‌الصلاةوالسلام برای هدایت مردم، لزوم اطاعت از ایشان و باورمندی به نبوت آن‌ها سخن به‌میان آورده است.
چنان که می‌فرماید: “رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ”[4] ترجمه: «پیامبرانی را فرستادیم تا بشارت دهند و بیم دهند، تا پس از آمدن پیامبران، مردم در برابر خدا حجتی نداشته باشند.»
این آیه به وضوح دلالت می‌کند که رسالت و فرستاده شدن پیامبران علیهم‌الصلاةوالسلام از جانب خدا برای هدایت انسان‌ها حق و ثابت است و هیچ کسی نمی‌تواند از این حقیقت بگذرد و آن را رد نماید.
ایمان داشتن به پیامبران، فرشتگان علیهم‌الصلاةوالسلام و… از ارکان مهم اسلام است که هیچ‌کسی بدون باور‌مندی به آن‌ها مومن شمرده نمی‌شود. خداوند متعال می‌فرماید: “آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَۚ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ”[5] ترجمه: «پیامبر ایمان آورد به آنچه از جانب پروردگارش بر او نازل شد، و مؤمنان نیز (ایمان آوردند). همه ایمان دارند به خدا، فرشتگانش، کتاب‌هایش و پیامبرانش، و میان هیچ‌یک از پیامبرانش فرق نمی‌گذارند.»
و در آیۀ دیگر می‌فرماید: “وَلَٰكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ.”[6] ترجمه: «نیکی (واقعی) از آنِ کسی است که به الله، روز آخرت، فرشتگان، کتاب‌های آسمانی و پیامبران ایمان آورد.»
خداوند متعال کسانی‌که این حقایق را انکار می‌کنند، گمراه خوانده است: “وَمَن يَكْفُرْ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِيدًا”[7] ترجمه: «هرکس به الله، فرشتگان، کتاب‌ها، پیامبران و روز آخرت کافر شود، به راستی دچار گمراهیِ دور و دراز شده است.»
خداوند سبحان در آیات گوناگون قرآن کریم، رسالت حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وسلم را تأیید و تصدیق کرده است. در این‌جا چند نمونه از آن آیات ذکر می‌شود:
قال تعالى: “وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ”[8] ترجمه: «محمد تنها پیامبری است؛ پیش از او نیز پیامبران بسیاری آمده و گذشته‌اند.»
“مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ”[9] ترجمه: «محمد، فرستادۀ خداست.»
“وَآمَنُوا بِمَا نُزِّلَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَهُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ”[10] ترجمه: «و ایمان بیاورید به آنچه بر محمد نازل شده است، که آن حقیقتی است از جانب پروردگارشان.»
“وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ” [11] ترجمه: «سوگند به قرآنِ پرحکمت! یقیناً تو از فرستادگان خدایی، و بر راهی راست قرار داری.»
“أَوَلَمْ يَكْفِهِمْ أَنَّا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ يُتْلَىٰ عَلَيْهِمْ”[12] ترجمه: «آیا برای آنان بس نیست که ما این کتاب (قرآن) را بر تو نازل کردیم که بر آنان خوانده می‌شود؟»
“قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا” [13] ترجمه: «بگو: ای مردم! من فرستادۀ الله به سوی همۀ شما هستم.»
اگر اثبات نبوت را از نگاه سنت و احادیث بررسی نماییم، احادیث متعددی وجود دارند که از آن‌ها به‌وضوح تأیید و تصدیق از رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم و سایر پیامبران علیهم‌الصلاةوالسلام به‌عنوان فرستادگان خداوند برای رهنمای بشریت، معلوم می‌شود:
در حدیثی آمده است که هنگامی حضرت جبریل علیه‌السلام از پیامبر اكرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم پرسید: يا رسول الله! ما الإيمان؟ قال: “أن تؤمن بالله، وملائكته، وكتبه، ولقائه، ورسله، وتؤمن بالقدر كله”[14] «ای رسول الله! ایمان چیست؟» پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمودند: «ایمان آن است که به الله، فرشتگانش، کتاب‌هایش، پیامبرانش، روز رستاخیز و به تقدیر الهی، چه نیک و چه بدِ آن، ایمان بیاوری.»
در حدیثی که در صحیح بخاری و صحیح مسلم از ابوهریره رضی‌الله‌عنه روایت شده، پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم چنین فرمودند: “مثلی ومثل الأنبیاء من قبلی كمثل رجل بنى بيتاً فأحسنه وأجمله إلا موضع لبنة من زاوية من زواياه، فجعل الناس يطوفون به ويعجبون له ويقولون: هلا وُضعت هذه اللبنة؟ قال: فأنا اللبنة، وأنا خاتم النبيين”[15]؛ ترجمه: «مثال من و پیامبران پیش از من، مانند مردی است که خانه‌ای زیبا و کامل بنا کرده، جز اینکه جای یک آجر در گوشه‌ای از آن خالی مانده است. مردم گرد آن خانه می‌گردند و از زیبایی‌اش شگفت‌زده می‌شوند و می‌گویند: کاش این آجر هم گذاشته می‌شد! پیامبر فرمودند: من همان آجرم، و من خاتم پیامبرانم.»
۴. اثبات نبوت در کلام دانشمندان غربی
دکتر مایکل هارت، دانشمند آمریکایی که چهار دکترا در رشته‌های ریاضیات، حقوق، فیزیک و آسمان‌شناسی دارد و رئیس علمی گروه تطبیق علوم با علوم فضایی آمریکا است، در کتابی که در آن به‌معرفی یک‌صد شخصیت بر جستۀ تاریخ بشریت پرداخته است و توضیح داده که ترتیب آن‌ها را به‌ترتیب اهمیت شخصیت‌شان قرار داده است، نام حضرت عیسی علیه‌السلام را در ردیف سوم قرار داده و اولین شخصیت مطرح شده در کتابش را حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وسلم قرار داده است، چنین می‌نویسد: «خوانندگان از این اقدام من که مسیحی هستم شگفت‌زده نشوند؛ زیرا به نظر من تنها شخصیتی که در شئون دینی و دنیایی بالاترین موفقیت را در تاریخ کسب کرده، حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌‌وسلم است.»[16]
فیلسوف بزرگ اسکاتلندی «توماس کارلایل» در کتاب معروف خویش که در بارۀ قهرمانان و ستاره‌های تاریخ نوشته است، فصلی از آن کتاب را به تبیین ابعاد شخصیتی پیامبر اسلام حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌‌وسلم اختصاص داده چنین می‌نویسد: یکی از زشت‌ترین ننگ‌های تمدن این عصر آن است که دروغ و فریب‌کاری به محمد صلی‌الله‌علیه‌وسلم و اسلام نسبت داده شود. اکنون وقت آن است که با این سخنان شرم‌آور به مبارزه برخیزیم؛ زیرا رسالتی که این پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم انجام داد همچون چراغ نورافکنی است که دوازده قرن صدها میلیون انسان هم‌نوع ما را هدایت کرده است. آیا کسی این تهمت دروغ دربارۀ وی را باور خواهد کرد، من ابداً باور نمی‌کنم، حتی اگر دروغ و فریب در بین دیگر انسان‌ها آن‌چنان رواج یابد که مانند سخن راست مورد پذیرش قرار گیرد؛ زیرا در این صورت مردم ابله و دیوانه خواهند بود. من با یقین می‌گویم که محال است محمد صلی‌الله‌علیه‌وسلم دروغ گفته باشد؛ زیرا اساس کارهای او را بر صداقت می‌بینم، چنان‌که اساس همۀ فضایل دیگرش بر صداقت بوده است و صداقت و اخلاص عمیق در روح او موج می‌زد.[17]
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی

[1]. الروم: ۳۰.
[2]. صحیح البخاری، ش ۱۳۵۸.
[3]. محمد شفیع عثمانی، مترجم: محمدیوسف حسین پور، تفسیر معارف القرآن، ج ۶، ص ۳۵۷.
[4]. سورۀ نساء: آیه ۱۶۵.
[5]. البقرة: ۲۸۵.
[6]. البقرة: ۱۷۷.
[7]. النساء: ۱۳۶.
[8]. آل عمران: ۱۴۴.
[9]. الفتح: ۲۹.
[10]. محمد: ۲.
[11]. یس: ۲-۴.
[12]. عنکبوت: ۵۱.
[13]. اعراف: ۱۵۸.
[14]. صحیح مسلم، ش ۱۱.
[15]. صحیح بخاری، ش ۳۳۴۲.
[16]. حسن زمانی، مستشرقان و قرآن، ص ۱۱۰.
[17]. همان، ص ۱۰۹.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version