الگوی تربیت الهی در خانوادۀ انبیاء علیهمالصلاةوالسلام
بخش شصتم
اندوه و شکوۀ یعقوب علیهالسلام و نگرانی فرزندان
پس از اینکه حضرت یعقوب علیهالسلام از حادثۀ بنیامین و ماندن پسر بزرگترش در مصر آگاه شد، از فرزندانش روی برگرداند و گفت:
“یا أَسَفَى عَلَى یوسُفَ وَابْیضَّتْ عَینَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظِیمٌ”[1] ترجمه:«ای وای بر من! بر (دوری) یوسف (من!) و (از بس كه گریست،) چشمانش از اندوه سفید (و نابینا) گردید، و او اندوه خود را در دل نهان میداشت و خشم خود (بر فرزندان) را قورت میداد».
وقتی پسران دیدند که چه رنج و غمی به پدر وارد شده، از روی شفقت به او گفتند: “تَاللَّهِ تَفْتَؤُا تَذْكُرُ یوسُفَ حَتَّى تَكُونَ حَرَضًا أَوْ تَكُونَ مِنَ الْهَالِكِینَ”[2] ترجمه: «به الله قسم! آن قدر تو یاد یوسف میكنی كه مشرف به مرگ میشوی یا (میمیری و) از مردگان میگردی. (خویشتن را بپا و به خود و به ما ترحّم فرما و از غم و اندوه بكاه)».
یعقوب علیهالسلام در پاسخ آنها فرمود: “إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّی وَحُزْنِی إِلَى اللَّهِ وَأَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ”[3] ترجمه: «شكایت پریشان حالی و اندوه خود را تنها و تنها به (درگاه) خدا میبرم، (و فقط به آستان خدا مینالم و حلّ مشكل خود را از او میخواهم) و من از سوی خدا چیزهائی میدانم كه شما نمیدانید».
شکایت بردن به نزد الله امری جایز و مشروع است (چنانکه خداوند بدون سرزنش، آن را از یعقوب علیهالسلام حکایت کرده است)؛ زیرا شکایت به الله دربردارندۀ دعای شاکی و درخواست برطرف شدن اندوه از پروردگار است، و دعا کردن مشروع است. خداوند متعال میفرماید:
“وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیسْتَجِیبُوا لِی وَلْیؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یرْشُدُونَ”[4] ترجمه: «و هنگامی كه بندگانم از تو دربارۀ من بپرسند (كه من نزدیكم یا دور. بگو:) من نزدیكم و دعای دعاكننده را هنگامی كه مرا بخواند، پاسخ میگویم (و نیاز او را برآورده میسازم). پس آنان هم دعوت مرا (با ایمان و عباداتی همچون نماز و روزه و زكات) بپذیرند و به من ایمان بیاورند تا آنان راه یابند (و با نور ایمان به مقصد برسند).
اما شکایت بردن نزد غیر الله جایز نیست؛ زیرا اگر فرد به دنبال رفع ضرر باشد، تنها الله است که میتواند آن را برطرف کند: “وَإِن یمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلَا كَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ”[5] ترجمه: «اگر خداوند زیانی به تو برساند، هیچ كس جز او نمیتواند آن را برطرف سازد، و اگر خیری به تو برساند (هیچ كس نمیتواند از آن جلوگیری كند)، چرا كه او بر هر چیزی توانا است».
و اگر هدف از شکایت، اظهار بیتابی و جزع، یا گله کردن از قضا و قدر الهی باشد، این کار حرام و گناهی بزرگ است.
دستور یعقوب علیهالسلام به جستوجوی یوسف علیهالسلام و برادرش
حضرت یعقوب علیهالسلام، بر اساس رویای صادقۀ یوسف و احساس نزدیکی گشایش الهی، به پسرانش فرمود: “یا بَنِی اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِن یوسُفَ وَأَخِیهِ وَلَا تَیأَسُوا مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا ییأَسُ مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ”[6] ترجمه: «ای فرزندانم! بروید و (در مصر همراه برادر مهتر خود) به دنبال یوسف و برادرش بگردید و از رحمت الله ناامید مشوید، چرا كه از رحمت الله جز كافران ناامید نمیگردند. (من احساس میكنم روزگار دیدار نزدیك است).
بلی؛ ناامیدی از رحمت الله یکی از گناهان کبیره شمرده شده است.
پسران بهسرعت به سمت برادرشان و برادر بزرگشان رفتند. وقتی بر یوسف علیهالسلام وارد شدند، با حالت درماندگی و نیاز گفتند: “فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَیهِ قَالُوا یَا أَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُّزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَیلَ وَتَصَدَّقْ عَلَینَا إِنَّ اللَّهَ یجْزِی الْمُتَصَدِّقِینَ”[7] ترجمه: «(فرزندانش فرمان او را گردن نهادند و رهسپار مصر شدند) و چون به پیش یوسف رفتند گفتند: ای عزیز (مصر!) ما را و خاندان ما را اندوه فرا گرفته است و (جسم و روح ما را زیان رسیده است و برای خرید مواد غذائی) كالای اندكی با خود آوردهایم (كه گمان نمیرود از ما پذیرفته گردد و چیزی كه مورد نیاز ما است با آن خریداری شود. بیا و) بر ما ببخش و بار و كالای ما را (بدان اندازه كه نیازمندیم) به تمام و كمال بده، بیگمان خداوند بخشندگان را (به بهترین وجه) جزا میدهد».