نویسنده: صلاحالدین عمر
اگزیستانسیالیزم
بخش دوم و پایانی
نقد بنیادهای فلسفی اگزیستانسیالیزم از منظر اسلام
الف. آزادی مطلق: بار سنگینِ بیپشتوانه در برابر امانت الهی
اگزیستانسیالیستی، آزادی مطلق انسان است. سارتر میگوید: «ما محکوم به آزادی هستیم.» این آزادی در خلأ صورت میگیرد؛ زیرا با نفی خداوند، هرگونه قانون الهی یا هدف ازپیشتعیینشدهای نیز نفی میشود.[1]
جهانبینی اسلامی، آزادی انسان را نفی نمیکند، بلکه آن را هدفمند و مسئولانه میسازد، در اسلام، انسان نه موجودی بیماهیت است و نه محکوم به سرنوشتی جبری؛ بلکه ماهیت او از پیش تعیین شده است: خلافت و بندگی خداوند قرآن کریم با تعیین غایت خلقت، آزادی انسان را از پوچی رها میسازد: “وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ“ [ الذاریات: ۵۶] ترجمه: و جن و انس را نیافریدم، جز برای آنکه مرا بپرستند
آزادی نه بار رنجآور؛ بلکه امانت و تکلیفی الهی است. انتخاب انسان آزاد است؛ اما این انتخاب میان صراط مستقیم (رضایت الهی) و انحراف (هوای نفس) صورت میگیرد، نه میان هستی با معنا و هستی بیمعنا؛ زیرا معنای وجود از پیش تأمین شده است. از منظر اسلام، آزادیِ مطلقِ اگزیستانسیالیستی، در نهایت به اسارت در چنگال نفس و تعهد نداشتن به هیچ چیز منجر میشود.
ب. اضطراب هستی و پوچیگرایی در برابر سکینه و اطمینان
دیدگاه اگزیستانسیالیزم: تأکید بر اضطراب(Anxiety) و مواجهه با پوچی. (Absurdity) دارد. وقتی در مییابد که هیچ مبنای الهی، اخلاقی یا منطقی از پیش وجود ندارد، تنهایی دلهره و پوچی اجتناب ناپذیر برایش حاصل میشود و این حاصل این مکتب است هرچند با نیهیلیزم (پوچگرایی) تفاوت دارد اما از نظر بسیاری از منتقدان دروازهای به سوی آن است.[2]
اسلام اضطراب (دلهره) وجودی را انکار نمیکند، اما راه حل آن را نه در پذیرش قهرمانانه پوچی، بلکه اسلام راه حل اضطراب و گسست درونی را در بازگشت به منبع هستی و حکمت مطلق الهی میداند. قرآن کریم بزرگترین راه رهایی از اضطراب را ذکر و اتصال به خداوند متعال را معرفی میکند: “الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللَّهِۗ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ“ [رعد: ۲۸] ترجمه: «[آنها] کسانی هستند که ایمان آوردهاند و دلهایشان به یاد الله آرام میگیرد. آگاه باشید! تنها با یاد خداست که دلها آرامش مییابد.»
این آرامش سکینه، جایگزینی الهی برای دلهره اگزیستانسیالیستی است. ایمان به جهانی غایتمند که توسط حکیم علیم اداره میشود، به فرد اطمینان میدهد که رنجها و انتخابهایش بیهدف نیستند، و این خود بزرگترین پشتوانه برای مسئولیتپذیری واقعی است.
پیامدهای اجتماعی: گسست از جامعه و فضایل اخلاق
فلسفه اگزیستانسیالیزم، با تأکید مطلق بر فردیت و نفی هرگونه ارزش مشترک و ثابت، مشکلات جدی اجتماعی را به همراه آورده است:
|
مشکل |
توصیف و نقد |
دیدگاه دین اسلام |
|
انزوای فردی (Individualism) |
تأکید بیش از حد بر «اصالت» فرد و دوری از «توده» (نااصیل) که در اندیشه هایدگر مطرح است، پیوندهای اجتماعی و خانوادگی را تضعیف کرده و به انزوای روحی در جوامع مدرن دامن زده است. |
حدیث شریف: «مَثَلُ الْمُؤْمِنِينَ فِي تَوَادِّهِمْ وَتَرَاحُمِهِمْ وَتَعَاطُفِهِمْ، مَثَلُ الْجَسَدِ إِذَا اشْتَكَى مِنْهُ عُضْوٌ تَدَاعَى لَهُ سَائِرُ الْجَسَدِ بِالسَّهَرِ وَالْحُمَّى.» (جامع ترمذی). این حدیث مؤمنان را به یک پیکر واحد تشبیه میکند که در مقابل فردگرایی افراطی اگزیستانسیالیزم، جامعه را محور سعادت میداند. |
|
نسبیگرایی اخلاقی (Moral Relativism) |
در غیاب امر و نهی الهی، ارزشهای اخلاقی از قضاوتهای ذهنی فرد سرچشمه میگیرند. این امر منجر به نسبی شدن اخلاق و توجیه هر عملی میشود، به شرط آنکه فرد مسئولیت آن را بپذیرد. |
قرآن کریم: برپایی عدالت (قسط) و معیار ثابت اخلاق (معروف و منکر) را وظیفه جامعۀ اسلامی میداند. اخلاق نه یک امر سلیقهای، بلکه تکلیفی الهی است که بر اساس فطرت و وحی تعیین شده است. |
|
سقوط معنای زندگی |
تبدیل شدن زندگی به یک «پروژه رنجآور ساختن خویشتن» در دنیایی بیمعنا، که میتواند منجر به بحرانهای سلامت روان و افزایش یأس و نومیدی در نسلهای جدید شود. |
زندگی در اسلام، مزرعه آخرت است. این نگرش، معنای نهایی را فراتر از مرزهای پوچ دنیوی قرار میدهد و به کوچکترین اعمال روزمره (مانند نیکی به همسایه) معنای جاودانه میبخشد. |
نمونههای رفتاری اگزیستانسیالیزم در جوامع اسلامی
از اینکه در این مکتب آزادی فردی در تقابل با هرگونه قدرت بیرونی و تکلیف قرار میگیرد و انسان باید بر علیه قوانین و نظامهای اخلاقی از پیش تعیینشده شورش کند. و همچنان (اومانیزم) انسان را محور و معیار همه چیز قرار میدهد. این امر باعث میشود که انسجام اجتماعی و نظام خانواده در جوامع اسلامی ضعیف شود در حالیکه شریعت بر مبنای مسئولیت متقابل، جمعگرایی ارزشی و محوریت امت بنیانگذاری گردیده است.
این مکتب با ترویج (آزادی مطلق، بیاعتنایی به سنت و تکلیف، فردگرایی افراطی) در برخی تولیدات فرهنگی و رفتارهای اجتماعی جوامع ما دیده میشود:
|
حوزه |
دلالت رفتار/اثر |
تضاد با احکام اسلامی |
|
هنر و ادبیات |
خلق آثاری (فیلم، رمان) که پوچی، یأس و بحران هویت را ترویج کرده و پایبندی به آرمانهای دینی را نفی میکند. |
نفی هدفمندی خلقت و معنای زندگی از منظر اسلام. |
|
روابط فردی |
ترویج فردگرایی مفرط در تصمیمگیریهای زندگی، بیتوجهی به حقوق والدین و اجتماع و سرکشی در برابر هر گونه هنجار دینیاجتماعی. |
تضعیف نهاد خانواده و مسئولیتهای اجتماعی و اخلاقی در اسلام. |
|
اخلاق عمومی |
بیاعتنایی به تکالیف شرعی (مانند حجاب، حدود حلال و حرام) با توجیه «آزادی وجودی» و اینکه هر فرد اخلاق خود را میسازد. |
تضاد با اصل تکلیفمداری و شریعتمداری در اسلام. |
نتیجهگیری: بازگشت به فطرت الهی و اصالت عبودیت
اگزیستانسیالیزم با نفی مبدأ الهی، نتوانست راهگشای نهایی باشد و انسان را در بنبست پوچی و اضطراب تنها گذاشت. از منظر اسلامی، این مکتب تلاشی است انسانی برای پر کردن خلأیی که نفی فطرت الهی ایجاد کرده است.
در مقابل، اسلام نظامی جامع، ثابت و فطری را ارائه میدهد که:
۱. هدف و غایت را از پیش مشخص میکند.
۲. آزادی را با مسئولیت و امانت الهی پیوند میزند.
۳. اضطراب هستی را با سکینه و ذکر الهی درمان میکند.
جامعهای که از بحرانهای روحی و گسستهای اخلاقی در امان باشد، نیاز به بازگشت به مبانی محکم و جهانشمول دین، یعنی قرآن کریم و سنت پیامبر اکرمصلیاللهعلیهوسلم، ضروری است تا انسان مدرن بتواند معنای اصیل زندگی خود را در قالب بندگی و اصالت عبودیت بازیابد.در حالیکه متاسفانه جوامع ما با آنکه همه رهنمایی های لازم برای تنظیم هرنوع جنبههای زندگی را دارد ولی عدهای از جوانان ناآگاه و تقلیدکنندگان غربی در پی تطبیق اینگونه نظریات که جوامع را به سوی هلاکت میکشاند، هستند.
الله متعال ما را از شر تطبیق نظریات بشری نگهدارد!
پایان
[1]. Sartre, Jean-Paul. L’Être et le Néant (Being and Nothingness). Paris: Gallimard, 1943. Part 4, ch. 1
(اشاره به آزادی مطلق و محکومیت به مسئولیت)
[2]. Kierkegaard, Søren. Begrebet Angest (The Concept of Anxiety). Copenhagen: C.A. Reitzel, 1844. p. 32.
(اشاره به دلهره وجودی و اضطراب).
