نویسنده: شکران احمدی
جستارهایی بر علم مقاصد شریعت
بخش شصتویکم
مراعات فطرت بشری و نیازمندیهای انسان
از اصول ثابتی که مقاصد شریعت اسلامی بر آن استوار است، مراعات فطرت بشری است. همان فطرت که الله متعال انسان را بر آن آفریده است.[1] چنانکه پیامبر صلیاللهعلیهوسلم فرموده است: «كُلُّ مَوْلُودٍ يَولَدُ عَلَى الْفِطْرَةِ، فَأَبَوَاهُ یُهَوِّدَانِهِ وَيُنَصِّرَانِهِ وَيُمَجِّسَانِه»؛[2] ترجمه: «هر نوزادی بر فطرت سالم (و توحیدی و حقیقتگرا زاده میشود؛ اما پدر و مادرش او را یهودی یا نصرانی یا زردشتی بار میآورند».
ابن عاشور میگوید: هدف از فطرت، همان نظام و سیستمی است که الله تعالی از بدو پیدایش در انسان به طور آشکار و نهان جسدی و فکری ایجاد نموده است. پس فطرت در اینجا فطرت عقلی مراد است، زیرا تشريعات اسلامی همه بر عقل، فکر و اندیشه استوار است، و یا اینکه عقل میتواند آنها را درک کند.[3]
به خاطر روشن شدن این مسئله راجع به موضوعات ذیل به بحث میپردازیم:
۱. جایگاه فطرت در شریعت اسلامی؛ چون نازلکنندۀ شریعت اسلامی، خالق فطرت و سرشت انسانی است، طبیعی است که باید دین اسلام مطابق فطرت و سرشت باشد و مخالفت فطرت با آن مستحیل است. چنانچه الله تعالی میفرماید: «أَلَا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِیرُ.»[4] ترجمه: «آیا کسیکه آفریده است نمیداند؟» یعنی: آیا کسیکه خود این سخنان پنهانی و راز دلها را خلق و ایجاد کرده است بدانها علم ندارد؟ آخر حق تعالی انسان را به دست بلاکیف خویش آفریده است و مسلما داناترین کس به یک شیء آفریدهشده، صانع و آفرینندۀ آن است. با اینکه «او خود لطیف خبیر است» یعنی: دانا است به همۀ دقایق و از جمله به آنچه که در دلهاست، خبیر و آگاه است به آنچه که دلها پنهان میدارند. پس هیچ امر پوشیدهای بر او پنهان نمیماند.
بنابراین، تشریعات الهی، مطابق با فطرت انسانی و تنظیمکنندۀ آن هستند. لذا قواعد و ضوابطی را وضع مینماید تا به انحراف کشانیده نشود. مثلاً: محبت مال و ثروت، شهوت و غرایز انسانی در انسان، به طور فطری نهفته است.
شریعت اسلامی، خواستار محو این غرایز نیست؛ بلکه ضوابط را جهت تنظیم آن وضع نموده است. نکاح را جهت تنظیم غرایز انسانی مشروعیت بخشیده، و زکات و صدقه را به خاطر جلوگیری از طغیان مال وضع نموده است.[5]
۲. تاثیر مراعات فطرت در باب مقاصد شرعی؛ چنانچه یادآور شدیم که مقاصد شریعت با فطرت همخوانی دارد، میتوان تاثیر آن را در دو بخش لمس نمود:
-
مقاصد شریعت به منظور حفاظت از فطرت و استقامت آن تعیین شدهاند. احکام شریعت اسلامی بهطور کلی برای حفظ ضروریات پنجگانه، حاجیات و تحسینیات وضع گردیدهاند. هدف کلی این احکام، ارجاع حقوق به صاحبان اصلی آنهاست. در تمامی این احکام، طبیعت انسانی و فطرت آن بهطور کامل مورد توجه قرار گرفته است.
-
محافظت از فطرت و عدم تصادم با آن، خصوصیات عمدهای مانند ثبات، شمولیت و توازن را برای شریعت به ارمغان آورده است؛ زیرا فطرت انسانی در هر زمان و مکان یکسان است. همانطور که در قرآن آمده است: «لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ.»[6] (ترجمه: «این سرشتی است که الله متعال مردمان را بر آن سرشته است. نباید سرشت الله را تغییر داد»).