گزیدهای از فعالیتهای علمای دارالعلوم دیوبند در بخشهای مختلف به شرح ذیل است:
۱ـ نشر فرهنگ اسلامی و عقیدۀ صحیح در میان مسلمانان با تدریس، تألیف، وعظ و ارشاد و روزنامهنگاری؛
۲ـ بیداری مسلمانان و دمیدن روحیۀ علمگرایی و غیرت اسلامی در آنان، و یادآوری رسالت و مسئولیت آنان در زندگی و دنیای معاصر؛
۳ـ آشنا کردن مردم با تعالیم صحیح اسلامی که خالی از شرک، بتپرستی، بدعت و خرافات است. همچنین آشنا ساختن آنان با افکار و اندیشههای اسلامی که روشنگر دلها و اقناعکنندۀ عقلها باشد؛
۴ـ ترغیب و تشویق مردم به تمسّک جستن به دین خالص و ادای واجبات، و ترک عادات و رسوم جاهلیای که شیطان آنها را با تزیین و آرایش نیکو جلوه میدهد؛
۵ـ ایجاد شبکۀ گستردۀ مدارس عربی اسلامی و تبدیل آنها به قلعههای مستحکم جهت صیانت از حریم اسلام و دفاع از ارزشها و پاسداری از میراث عظیم آن؛
۶ـ مبارزه و مواجهه با حملات فکری صلیبی و تهاجمات مستشرقین و شبههافکنیِهای مخالفان اسلام؛
۷ـ مقاومت در برابر هرگونه دعوت مخرّب ضداسلامی و فعالیتهای ملحدانه و گمراهکننده و حرکتهای طغیانگر همچون قادیانیت، بهائیت و مشابه آنها؛
۸ـ ریشهکن نمودن بدعات و خرافاتی که به نام اسلام سر برآوردهاند؛
۹ـ ازبینبردن تلاشهای استعمار بریتانیا در جهت تغییر افکار مسلمین و ایجاد فاصله با روح دین و تغییر هویت دینی آنان با وضع نظامهای ساختگی و ارزشهای کاذب؛
۱۰ـ مبارزه علیه استعمار، تا جاییکه توانستند هند را از لوث آنان پاک کنند، بنابراین استقلال هند و آزادی آن از دست استعمار انگلیس، در مرحلۀ نخست مرهون تلاش علمای دیوبند و مشایخ آن است؛
۱۱ـ جلب توجه مسلمین بهسوی این قول خداوندی که: «وَكَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ». «و بدین گونه، شما را امّتى میانه قرار دادیم تا بر مردم گواه باشید.»[1]؛ و تثبیت این موضوع در اذهانشان که آنها امتی هستند که براى خیرخواهی نسبت به دیگر مردم پدید آمدهاند، به کار شایسته فرمان مىدهند و از کار ناشایست باز مىدارند؛
۱۲ـ همکاری فعّال با هر دعوت و حرکتی در جهان که از ویژگیهای اسلامی برای خدمت به اسلام و مصالح مسلمین برخوردار باشد؛
۱۳ـ حمایت از قضایای اسلامی و عربیای که در سرزمینهای اسلامی یا در جاهای دیگر بهوقوع میپیوندد، هم حمایت قولی و هم حمایت عملی با استفاده از تمام وسایل و امکاناتی که در اختیار دارند، بهویژه حمایت از قضیۀ فلسطین؛
۱۴ـ اقدام به تألیف و نگارش، ترجمه و تحقیق، و حاشیهنویسی و تعلیقنگاری در موضوعات علمی و دینی، تا جاییکه برخی از آثار آنان در علوم حدیث بهطور خاص و در علوم دیگر بهطور عام شهرت جهانی یافته است.
پیشینۀ فکری دارالعلوم دیوبند
مولانا محمد قاسم نانوتوی و مولانا رشید احمد گنگوهی رحمهماالله که از مؤسسان دارالعلوم دیوبند بودند، عمیقاً تحت تأثیر تعالیم مکتب شاه ولیالله دهلوی رحمهالله قرار داشتند، آنها پیرو مذهب حنفی و در مسایل فقهی، دقیق بودند و در مبادی اعتقادی، از مذاهب کلامی اشعریه و ماتریدیه تبعیت میکردند. مولانا محمد قاسم نانوتوی رحمهالله، تألیفاتی در مسایل اعتقادی دارد. از جمله کتابی به نام «تصفية العقيده» نوشته است. او در این کتاب با استفاده از روشهای دیالتیک کلام، به جانبداری از اعتقاد اشاعره دربارۀ قدرت بلاواسطه و منحصر به فرد خداوند بر آفرینش خود، تابعیت عقل نسبت به سنت پیامبر، استناد روایات راویان ثقه و مورد اعتماد حدیث و به طرفداری از لزوم پذیرفتن اجتهاد علماء و فقهای اولیه یعنی صحابه و تابعین، سلف صالح که مورد اجماع قرار گرفته باشند، بحث و استدلال کرده است. همچنین وی استعدادهای خود را در کتاب تقریر دلپذیر برای مجادله و ستیزه با مسیحیت، یهودیت و خصوصا آیین هندو، به خدمت گرفت.[2]