اسلام همان نقش اصلاحی را که در سایر عبادات، فرایض و مناسک داشته است، در اینجا نیز ایفا کرده است و آن، اصلاح ریشهای مفهوم روزه، آداب احکام و ساختار آن است. اسلام روزه را آسان کرده است و آنرا به فطرتهای سالم انسانها نزدیک کرده است و فواید روحی و اجتماعی و تأثیرگذاریاش را در نفس و جامعه تضمین کرده است. از اصلاحات فراوان و گوناگون اسلام در رابطه با روزه، تغییر مفهوم روزه است. روزه در آیین یهودیت، چنانکه پیش از این بیان شد، نماد سوگواری و اندوه و یادآور رویدادهای تلخ و مصایب بوده است. اسلام آنرا از این مفهوم تیره و بدبینانه به مفهومی نشاطانگیز و درخشان که با روحیۀ خوشبینی همراه است، تغییر داد و آنرا عبادتی عمومی قرار داد که روزهدار در آن، احساس نشاط و خوشحالی میکند و به وعدهها و رضایت الهی و پاداش زیاد، مژده دریافت کرده و خشنود میگردد و آیات و احادیثی که بشارتدهندۀ پاداش بزرگ بوده و در بردارندۀ شادی طبیعیاند، در وجود مسلمان روزهدار این احساس و اعتماد را بر میانگیزند.
در حدیث قدسی آمده است: «مگر روزه که برای من است و من پاداش آنرا میدهم».[1]
و در حدیث مذکور نیز بیان شده است: «روزهدار دو شادی دارد؛ یکی هنگام افطار و دیگری هنگام ملاقات پروردگارش».[2]
و روزهدار را با فضایی آکنده از والایی بهرهمندی و داشتن جایگاه نزد الله تعالی در برگرفته و فرموده است: «بوی دهان روزهدار در رمضان نزد الله تعالی از بوی مشک خوشبوتر است».[3]
این فضا با فضای سوگواری، عزاداری، غم و بدبینی کاملاً در تضاد است. روزه در آیین یهودیت با خاکسار کردن نفس و مجازات مترادف است و این تعبیر در کتابهای دینیشان بسیار رایج است.
در کتاب «لاویین» یا «سفر احبار» آمده است: «و این یک فریضۀ دایمی بر شما است که در دهم ماه هفتم شما خود را ذلیل گردانده و نه مقيم و نه مسافر در آن روز هیچکاری نباید بکند؛ زیرا در این روز برای پاکی شما، تمام گناهان شما بخشیده میشوند و در برابر پروردگار، شما پاک میشوید».[4]
و در جای دیگر از این کتاب آمده است: «و پروردگار با موسی علیهالسلام چنین سخن گفت: اما روز دهم ماه هفتم، روزۀ کفاره است؛ که روز محترم و مقدسی برای شما است. شما خویشتن را تسلیم کرده و سوختهایی را بهعنوان تقرب به پروردگار تقدیم میکنید. در این روز هیچکاری نمیکنید؛ زیرا این روز، روز کفاره برای بخشیدن شما در بارگاه پروردگار و معبودتان است».[5]
و در کتاب «عدد» آمده است: «و در دهم ماه هفتم محفلی مقدس برای شما است و شما خویشتن را خوار کرده و هیچ عملی انجام نمیدهید».[6]
اما شريعت اسلام روزه را بهعنوان شکنجهکردن نفس و مجازاتی از جانب الله تعالی نمیشمارد و در قرآن و سنت حتی یک کلمه هم که بر این امر دلالت کند، نیامده است. اسلام، روزه را عبادتی میشمارد که با آن به الله تعالی تقرب جسته میشود و احکام ستمگرانه و سختگیرانه و شرایط سنگینی را در آن قانونگذاری نکرده است؛ احکام سختگیرانهای که آنرا با شکنجۀ نفس و از پای درآوردن آن و تحمیل کردن آنچه که تاب آنرا ندارد، مترادف میکند؛ بلکه خوردن سحری را سنت قرار داده است و به تأخیر انداختن آنرا تا طلوع فجر مستحب کرده است و زود افطار کردن را سنت قرار داده و خواب و استراحت را در شب و روز مباح کرده است و مشغول شدن به سازندگی، تجارت و کارهای سودمند و مباح را جایز قرار داده است؛ بر خلاف یهودیان که دستکشیدن از کار و توجه کامل به عبادت را فرض قرار دادهاند.
همچنین روزه در بسیاری از آیینهای کهن تنها به برخی از طبقات و اقشار مردم اختصاص داشته است. در آیین برهمایی روزه بیشتر بر برهمیان فرض است و در آیین مجوسیان بر علما و کاهنان و نزد یونانیان تنها بر زنان فرض است. اما اسلام به صورت عمومی و مطلق روزه را فرض کرده است.
الله تعالی میفرماید: «فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ». «پس کسیکه دریابد از شما این ماه را، پس باید روزه گیرد آنرا».[7]
ادیان گذشته با وجود تخصیص روزه به گروهی ویژه، افراد معذور و ناتوان را استثنا نکردهاند؛ اما اسلام افراد معذور را استثنا کرده و فرموده است: «وَمَن كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ». «و هر که باشد از شما بیمار یا در سفر پس روزه بگیرید به تعداد آن از روزهای دیگر».[8]
و فرموده است: «وَعَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعَامُ مِسْكِينٍ»؛ «و برکسانیکه به دشواری تاب میآورند آنرا، جایگزینی است که آن خوراک یک بینوا است».[9]
و در برخی دیگر از ادیان تا چهل روز روزه گرفته و گرسنگی را تحمل میکردند و در آن مدت، روزهدار هیچ غذایی نمیخورد؛ برعکس آن، برخی دیگر از ادیان، سهلانگاری و آسانی را در پیش گرفتند و تنها در روزه بر تحریم خوردن گوشت بسنده کردهاند و خوردن میوهها و نوشیدنیها را مباح قرار دادهاند؛ اما اسلام بین سختی و آسانی و بین از پای درآوردن نفس و آزادی مطلق، راه میانهروی و اعتدال را در پیش گرفته است و روزه در اسلام، میانه و معتدل است و در آن شکنجهکردن بدن و از بینبردن روح و نیز افسار گسیختگی و آزادی مطلق در استفاده از آسایش، رفاه و ناز و نعمت وجود ندارد.
یهودیان تنها به خوردن افطار بسنده میکردند و پس از آن، چیزی نمیخوردند. عربها در دورۀ جاهلیت نیز هنگامی که میخوابیدند، دیگر چیزی نمیخوردند و از چیزهای مباح استفاده نمیکردند؛ اما اسلام تمام این قیود را باطل کرد و این آیه نازل شد: «وَكُلُواْ وَاشْرَبُوا حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ»؛ «و بخورید و بیاشامید تا آشکار شود برایتان رشتۀ سفید از رشتۀ سیاه از فجر».[10]
همچنین شریعت اسلام، خطا و فراموشی را معاف کرده است.[11] روزه در اکثر ادیان پیشیین با ماههای شمسی تعیین میشد، و این کار به علوم ریاضی، فلکشناسی و ساختن تقویم و روزشمار نیاز داشت. همچنین ماهِ روزه همیشه در فصل مشخصی از سال قرار میگرفت و قابل انتقال و چرخش در سایر فصول سال نبود؛ اما روزۀ اسلامی با ماههای قمری تعیین میشود و به دیدن هلال ماه[12] وابسته است.
در قرآن بیان شده است: «يَسْأَلُونَكَ عَنِ الأهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجّ». «و میپرسند تو را از ماههای نو، بگو: آنها گاهنماهایی است برای مردم و (شناخت موسم حج)».[13]
و رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم فرمودهاند: «پیش از رمضان روزه نگیرید؛ با دیدن هلال ماه، روزه گرفته و با دیدنش بخورید و اگر امری از دیدن آن حایل شد، شما سی روز را کامل کنید».[14]
و در حدیث دیگری آمده است: «روزه نگیرید مگر اینکه ماه را ببینید و روزه نخورید تا زمانیکه ماه را ببینید و اگر بر شما پوشیده شد، اندازۀ آن ماه (سی روز) را بگیرید».[15]
بنابراین، مسلمانان در شرق و غرب، در بیابانها و قلههای کوه، در ابتداییترین مرحلۀ بیاباننشینی و بیسوادی و در دل جنگلها و بیشهزارها میتوانند بدون مشقت، زحمت و بحث علمی عمیق، روزه را شروع کنند و به پایان برسانند. همچنین فایدۀ دیگر تاریخ قمری این است که رمضان در فصلهای مختلف سال، از جمله زمستان و تابستان میچرخد و مسلمانان تنها با روزهگرفتن در گرمای شدید و سرمای سخت زمستان همیشه و در هر سال مکلف نیستند و از تغییر فصلها و اختلاف آب و هوا بهرهمند هستند و با تمام شرایط خو میگیرند و آنان در تمام این شرایط با صبر، احتساب، شکر و ستایش آنرا انجام میدهند.
و کسیکه ساختارهای روزه و روشهای آنرا در امتهای پیشین و مذاهب معاصر شناخته، و تاریخ و فلسفۀ آنها را مورد بررسی قرار دهد و حالات روزهداران را، باوجود پراکندگی و کمبودشان در آن امتها مشاهده کرده باشد و آنها را با روزۀ اسلامی، ساختار، روش، فقه و آداب آن مقایسه کند و نیز به لطف الهی، که شامل حال او شده و در این امت مسلمه درآمده و توفیق عمل کردن به شریعت اسلامی، که به او عنایت شده است توجه کند، زبانش سپاس، ستایش و شکر نعمت اسلام را میگزارد و سزاوار است که مسلمان روزهدار چنین گوید: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدَانَا لِهَذَا وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْلا أَنْ هَدَانَا اللهُ لَقَدْ جَاءتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ»؛ «سپاس از آنِ الله است؛ آنکه هدایت کرد ما را به سوی این پاداش و هرگز هدایت نمییافتیم اگر راه ننموده بود ما را الله؛ به درستی که آوردند فرستادگان پروردگارمان حق را».[16] ومن الله التوفیق.
[11]. ابوهریره رضیاللهعنه میگوید: رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم فرمودند: «کسیکه به فراموشی بخورد یا بنوشد، روزهاش نشکسته است؛ زیرا آن رزقی بوده است که الله تعالی به او داده است». سنن الدارقطنی، کتاب الصیام، باب تبییت النیة من اللیل وغیره، رقم الحدیث: ۳۵.
[12]. آنچه در شریعت معتبر است دیدن هلال است؛ نه وجود آن. بنابراین، نیازی به محاسبههای ریاضی و صنعتی که منجر به اطلاعیافتن از وجود آن میشود نیست، چنانکه برخی کشورها و حکومتهای اسلامی به این محاسبات تکیه و اعتماد میکنند. و حدیث صحیحی که در این رابطه آمده است نیز بر همین امر دلالت میکند: «با دیدن هلال ماه روزه بگیرید و با دیدن آن روزه را به پایان برسانید». در رابطه با این موضوع بحث علمی گسترده ای وجود دارد.