مختصر بحثی دربارۀ کلمۀ مذکور «يُطِيقُونَهُ» در آیۀ فوق
کسیکه زبان عربی و سبکهای گفتاری عربها را مورد بررسی قرار دهد، متوجه میشود که آنان دربارۀ مفهوم تواناییداشتن بر انجام کاری، تعبیرات مختلفی را که بنابر دشواری با یکدیگر تفاوت دارند، بهکار میبرند. این تعبیرات از «استطاعة» شروع شده و به «إطاقة» پایان مییابند. «إطاقة» جز در مواردی که بسیار دشوار و طاقتفرسا باشد و توان و نیرو را از بین ببرد، بهکار نمیرود؛ بنابراین گفتن چنین جملاتی: «إنى أطيق أن أرفع اللقمة إلى فمى» يا «أطيق أن أرفع القلم إلى أذني» يا مثالهای دیگری که انجام آنها آسان است، درست نیست؛ اما بهعنوان مثال اگر بگوید: «إنى أطيق أن أحمل هذا الحجر الثقيل» يا «إني أطيق أن أسرد الصيام» يا «أطيق أن أصلى الليلة كلها» درست است. کارشناسان زبان عربی و مدونان آن نیز این نکته را تأیید میکنند. علامه ابن منظور رحمهالله در «لسان العرب» میگوید: «طوق؛ یعنی آخرین حد توانایی و این لفظ به مقدار آنچه که انسان با مشقت توانایی آنرا داشته باشد، بهکار میرود».
زبیدی رحمهالله در «تاج العروس» شرح القاموس گفته است: «الطوق به معنای توانایی و تابداشتن است و لیث سروده است: کل امریء مجاهد بطوقه والثور يحمى أنفه بروقه».
علامه راغب اصفهانی رحمهالله در مفردات غریب القرآن میگوید: «طاقة، لفظی است که برای مقدار آنچه انسان با مشقت میتواند انجام دهد، بهکار میرود و این تشبیه است به طوق که چیزی را احاطه کرده باشد».
ازاینرو، «طاقة» در این فرمودۀ الهی «ولا تحملنا ما لاطاقة لنا به».[1] به معنی آنچه انجامدادن آن بر انسانها دشوار باشد است؛ اما معنایش این نیست که بر ما آنچه را که توانایی آنرا نداریم وامگذار؛ زیرا چه بسا الله تعالی انسان را مکلف به انجام کاری کند که بر او سخت باشد؛ چنانکه در این آیه آمده است: «ويضع عنهم إصرهم».[2] «ووضعنا عنك وزرک».[3] یعنی از تو عبادت دشواری را که ترک آن موجب گناه میشد، سبک کردیم. و آیۀ «وقالوا لاطاقة لنا اليوم بجالوت وجنوده».[4] به همین شیوه آمده است و گاهی با نفی طاقة از نفی توانایی تعبیر میشود.
بنابراین، معنی این آیه «وعلی الذين يطيقونه» یعنی با سختی، خستگی و مشقت زیاد آنرا انجام میدهند و آنان، پیرمرد و پیرزن کهنسال و کسانیکه توانایی روزه را جز با سختی و دشواری و قراردادن جانشان در معرض نابودی و بیماری شدید ندارند، هستند. و ابن عباس رضیاللهعنهما این آیه را به همین صورت تفسیر کرده است؛ چنانکه امام بخاری و ابوداود و دیگران از او روایت کردهاند که گفته است: «این آیه دربارۀ پیرمرد کهنسال و پیرزن کهنسال نازل شده است».
همچنین امام بخاری رحمهالله و دیگر محدثان از ابن عباس رضیاللهعنهما روایت کردهاند که وی این آیه «وعلی الذین يطيقونه» را خوانده و فرمود: «مراد از آن کسی است که با مشقت و سختی آنرا انجام میدهد و آن، پیرمرد و پیرزن کهنسال هستند که هر روز مسکینی را غذا دهند و قضای آن روزه برایشان لازم نیست». و همین روایت با سندهای فراوان دیگری نیز از او نقل شده است. علامه دار قطنی رحمهالله از عطاء رحمهالله و او از ابن عباس رضیاللهعنهما روایت کرده است که: «وعلى الذين يطيقونه». یعنی کسانیکه توانایی روزه را ندارند، فدیۀشان غذای یک مسکین است و اگر مسکینی دیگر بر آن بیفزایند، بهتر است؛ همچنین از ابن عباس رضیاللهعنهما روایت است که فرمود: «این آیه منسوخ نیست؛ تنها برای پیرمرد کهنسالی که روزه نمیتواند بگیرد رخصت آمده است و به کسیکه میداند توانایی روزه را ندارد، فرمان داده شده است که غذا بدهد [سند این روایت صحیح و ثابت است].
و امام طحاوی رحمهالله نیز از ابن عباس رضیاللهعنهما دربارۀ این آیۀ مذکور روایت کرده است که فرمود: «مراد از آیه کسانیاند که به سختی آنرا تحمل کرده و توانایی آنرا جز با مشقت ندارند؛ یعنی زن حامله، کهنسال، بیمار و کسیکه داری حساسیت است». و همین قول، از حضرت علی و ابوهریره رضیاللهعنهما از میان بزرگان صحابه و از مجاهد رحمهالله؛ که از بزرگان تابعین است، روایت شده است. همچنین از حضرت انس رضیاللهعنه روایت شده است که او پس از آنکه پا به سن گذاشته و کهنسال شد، فدیه میداد، این روایت را امام بخاری رحمهالله تخریج کرده است و خالد حذاء رحمهالله از عکرمه رحمهالله روایت کرده است که او این آیه «وعلی الذين يطيقونه» را خوانده و فرمود: «این آیه منسوخ نیست». و حجاج رحمهالله از ابو اسحاق رحمهالله و او از حارث و او از علی رضیاللهعنه دربارۀ این آيه «وعلى الذين يطيقونه» روایت کرده است که فرمود: «مراد از آیه پیرمرد و پیرزن هستند». و از سعید بن جبیر رحمهالله روایت است که حضرت عبدالله بن عباس رضیاللهعنهما کنیزی داشت که نوزادی را شیر میداد و آن کنیز ضعیف و لاغر شده بود، ابن عباس به او گفت: روزهات را بخور؛ زیرا تو مانند کسانی هستی که توانایی آنرا ندارند.
ازاینرو، کسانیکه آیۀ روزه، «کتب علیکم الصیام» ایشان را در بر میگیرد، سه گروه هستند:
۱ـ فرد مقیم سالم که روزهگرفتن بر او واجب است؛
2ـ بیمار و مسافری که برایش روزه مباح است؛
3ـ کسیکه بهخاطر علتی که به برطرفشدن آن امیدی نیست، روزه برایش دشوار است؛ مانند کهنسال و بیمار مزمن و این دو میتوانند روزه را بخورند و در عوض هر روز به یک بینوا غذا دهند و نیز زن حامله و شیرده میتوانند روزه نگیرند و قضایی بهجا آورند.
با این توضیحات، این آیه همچنان محکم باقی میماند و در آن نسخی نمیآید و نیازی هم به مقدر کردن یا حذف کردن کلمهای و یا توجیه تکلفآمیز و دشوار دیگری نیست؛ همچنین برخی از بزرگان صحابه که در علم راسخقدم بودهاند، همین نظریه را برگزیدهاند. و با این توجیه، آیه از ابهام، جدایی و تفسیر بالرأی محفوظ میماند. علامه آلوسی رحمهالله منصفانه در تفسیر «روح المعانی» فرموده است: «حقیقتاً از هر یک از قراءات میتوان احتمال نسخ را برداشت کرد و میتوان عدم احتمال نسخ را برداشت کرد که به هر یک از دو احتمال گروهی گرویدهاند».[5]
اما علت قائلبودن برخی از بزرگان صحابه رضیاللهعنهم به منسوخ بودن این آیه که اکثر متقدمین، همین نظریه را برگزیدهاند و مذهب مشهور در کتابهای تفسیر و حدیث است، این است که تعبیرات صحابه و شیوههای گفتاریشان با اصطلاحات اصولیای که در دورههای بعدی شکل گرفتهاند، مقایسه میشوند و سخنانشان کاملاً بر آن اصطلاحات حمل میشوند، صحابه رضیاللهعنهم و پیشینیان در بیان اینگونه کلمات به دامنۀ گسترده آنها مینگریستند و گاهی یکی از معانی لغوی کلمه را مدنظر قرار داده و با اندک مناسبتی یا توجیهی آنرا بر زبان جاری میکردند و بجا خواهد بود، اگر اینجا سخن شیخ الإسلام دهلوی رحمهالله را در رابطه با این موضوع نقل کنیم.
وی میگوید: «یکی از مواضع دشوار در فن تفسیر که گسترۀ آن بسیار وسیع است و اختلاف در آن زیاد است، شناخت ناسخ و منسوخ است و دشوارترین مباحث آن، اختلاف اصطلاحات متقدمین و متأخرین است، آنچه پس از بررسی گفتار صحابه و تابعین در این موضوع فهمیده میشود، این است که آنان نسخ را به معنای لغوی آن، یعنی زدودن چیزی با چیزی دیگر، بهکار میبردند؛ نه به معنای اصطلاح اصولیان. بنابراین، مفهوم نسخ از دیدگاه ایشان برداشتن برخی اوصاف آیه با آیۀ دیگر، یا پایان یافتن مدت عمل به آن، یا برگرداندن کلام از معنای شناخته شده به معنای ناشناخته، یا بیان اتفاقی بودن قیدی، یا تخصیص عامی یا بیان تفاوت بین آیه با آنچه که ظاهراً بر آن قیاس شده است یا باطل کردن عادتی از عادات جاهلیت و یا حکمی از آیینهای گذشته است؛ بنابراین، دروازۀ نسخ از نظر آنان بسیار گسترده بوده است و تاختوتاز عقل در آن بسیار بوده و دایرۀ اختلاف در آن وسیع بوده است».[6]
و برخی از علما و شخصیتهای بزرگ در عصر کنونی که در علوم دین تبحر دارند؛ مانند: علامه محقق شیخ انورشاه کشمیری، علامه محدث شیخ شمس الحق دیانوی، استاد سید سلیمان ندوی و علامه مفتی محمد عبده رحمهمالله که این نظریه پس از آنکه شاگردش علامه سید رشید رضا رحمهالله آنرا در تفسیر «المنار» نگاشت، از وی مشهور شده است، همین نظریه را ترجیح داده و برگزیدهاند.
این آیاتی که در بردارندۀ فرضیت روزه هستند، قانونی خشک و جامد مانند قوانین و مقرراتی که بر اساس رابطۀ سیاسی یا اجتماعیای که بین فرد و حکومت شکل گرفتهاند، نیستند. این آیات در آن واحد ایمان، عقیده، عقل، وجدان، قلب و احساس را مخاطب قرار میدهند و آنها را برانگیخته و تغذیه میکنند و اینگونه فضا را برای قبولکردن و پذیرفتن این قانون و بلکه خوشآمدگویی و استقبال گرم و پرشور از آن آماده میکنند. این آیات نشانۀ اعجاز، فقه دعوت، روانشناسی و قانونگذاری حکیمانه هستند.
«تَنزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ»؛ «فرستاده شده است از سوی سنجیدهکارِ ستوده».[7]
الله تعالی افرادی را که مکلف به انجام این فریضه و قانون هستند، با این گفتار «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ» مورد خطاب قرار داده است و اینگونه مخاطبان را برای پذیرفتن تمام آنچه به آن مکلف شده و از آنان خواسته میشود، هرچند سخت و دشوار هم باشد، آماده میکند؛ زیرا صفت ایمان همینرا خواسته و واجب میکند و هرکسیکه به الله تعالی بهعنوان معبود، پروردگار، سرور، اطاعتشده و صاحب امر و نهی ایمان داشته باشد و قلب و جسمش در برابرش فروتن و تسلیم شده باشند و او را از اعماق جان دوست داشته باشد، شایسته است که هر امری را که از جانب او صادر میشود و هر خواستهای که از او طلبیده میشود، اجابت کند.
«وإِنَّمَا كَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِينَ إِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ أَن يَقُولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا». «جز این نیست گفتار مؤمنان وقتی که خوانده شوند بهسوی الله و پیامبرش تا داوری کند میانشان که گویند: شنیدیم و فرمان بردیم».[8]
«وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَن يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِم». «و نسزد برای مرد مؤمن و نه برای زن مؤمن چون حکم کند الله و پیامبرش کاری را اینکه باشد برای ایشان اختیار در کارشان».[9]
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَجِيبُوا لِلّهِ وَالرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُم لِمَا يُحْيِيكُمْ». «ای کسانیکه ایمان آوردهاید، اجابت کنید ندای الله و رسول را هرگاه بخواند شما را برای آنچه زنده میسازد شما را».[10]
و شریعت با فرائض، عبادات و احکامی که در بردارد، مایۀ حیات و زندگانی جانها است؛ سپس الله تعالی بیان میکند که روزه را بر آنان فرض کرده است؛ اما آنرا در تاریخ ادیان و آیینها برای نخستین مرتبه فرض نکرده و در قانونگذاری نوآوری نکرده است؛ بلکه آنرا بر پیشینیان، اهل کتاب و اهل ادیان نیز فرض کرده است و بدینسان الله تعالی از فشار این قانون برجانها کاسته و بار آنرا برایشان سبک میکند؛ زیرا اگر انسان بداند که او به چیز جدیدی مکلف نشده است؛ بلکه آن حکم در گذشته و پیش از او نیز وجود داشته است و گروهها و امتها آنرا انجام دادهاند، کار برایش آسان شده و تشویق میشود، بهدنبال آن، الله تعالی بیان میکند که روزه تنها امتحان و آزمایش نیست و نیز مشقت و زحمتی نیست که در پی آن هیچ هدفی نباشد؛ بلکه روزه ریاضت، اصلاح، تزکیه و مدرسۀ اخلاقیای است که انسان، از آن مدرسه بهعنوان انسان به تمام معنی بزرگمنش و فاضل، دانش آموخته میشود که اختیارش را بهدست گرفته و نفس و شهوتش را کنترل میکند و نمیگذارد که اینها بر او چیره شوند؛ زیرا او در رمضان توانسته است از مباحات و پاکیزهها خودداری کند؛ بنابراین در ترککردن ممنوعات و محرمات تواناتر خواهد بود؛ چون کسیکه بنابر فرمان پروردگارش آب زلال و حلال و غذای پاک و خوشمزه را ترک میکند، چگونه به مال حرام و غذاها و نوشیدنیها و اسباب آلوده و کثیف نزدیک میشود؟ به همین خاطر الله تعالی فرمود: «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» به دنبال آن، الله تعالی این امر را هم بیان نمود که تعداد ماهها شما را نههراساند و بر شما سنگین نشود؛ زیرا روزه چند روز مشخص است؛ «أيَّامًا مَّعْدُودَاتٍ» که پیاپی روزه گرفته شده و زود به پایان میرسند و این ماه، که تنها در روزهایش روزه گرفته میشود، نسبت به سال کاملی که در لذتهای جایز، بهرهوری و آسایش سپری میشود، بسیار کم و اندک است؛ سپس الله تعالی از این تکلیف، بیمار، مسافر و کسی را که از روزهگرفتن فرومانده است یا بیم دارد که بیماریاش افزایش یابد، استثنا کرده است.
در پی آن، الله تعالی فضیلت ماهی را که در آن روزه مشروع شده است، بیان میکند، ماهی که در آن قرآن نازل شده است، همان قرآنی که نسل انسانی نوینی را به وجود آورد و سرآغاز زندگی جدیدی برای انسانیت شد؛ بنابراین شایسته است که مسلمان از روزه و قیام این ماه مبارک، زندگی، ایمان و نیروی تازهای برگیرد. روزۀ رمضان، روزۀ اسلامی یا شارژ روحیای است که سرشار از زندگانی، منافع و برکات است و از سختیها، مشقتها و زحمتهایی که انسانها از انجام آنها فروماندهاند، به دور است.
«يُرِيدُ اللهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلاَ يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُوا اللهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ». «خدا آسانی و راحت شما را میخواهد نه دشواری و مشقت شما را. و (قضای روزه) برای این است: شما روزههایی را (که به خاطر عذر شرعی افطار کردهاید) کامل کنید و خدا را بر اینکه شما را هدایت فرموده بزرگ شمارید و نیز برای اینکه سپاسگزاری کنید».[11]