بهخاطر حکمتهای والا و مقاصد اخروی و دنیوی که بیان کردیم، حکمتها و مقاصدی که دانشِ دانشمندان و هوشِ هوشمندان از درک کامل آنها فروماندهاند و نیز به خاطر فریادرسی روح که پرخوری و زندگی مرفه و روزمره بر آن جنایت کرده است و آنرا ناتوان و رنجور گردانده است و نیز توانایی بخشیدن به مسلمان در راستای ادای مسئولیت ویژهاش (خلافت) که جز با میانهروی و اعتدال یارای آنرا نخواهد داشت، الله تعالی روزۀ رمضان را فرض کرد، آنهم پس از آنکه رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم و مسلمانان به مدینه هجرت کرده و روزهای سخت و آزمایش به پایان رسید و اسباب زندگی برایشان فراهم شد، تا کسی چنین نپندارد که روزه امری اضطراری و جبری بوده است و الهام گرفته از محیط و شرایط اقتصادیای بوده است که مسلمانان در مکه در آن بسر میبردند و بیشتر مناسب حال نیازمندان و بینوایان یا ستمدیدگان و شکنجهشدگان است و توانگران و سرمایهداران و دارندگان املاک و باغها نیازی به آن ندارند.[1]
پس از آنکه عقیده در دلهای مسلمانان پابرجا شد و آنان را تحت تأثیر گذاشت و پس از آنکه مسلمانان با نماز مأنوس شده و شیفتۀ آن شدند و اوامر و احکام شرعی را با آمادگی پذیرفتند، تو گویی منتظر آنها بودند، روزه فرض شد.
علامه ابن قیم رحمهالله به زیبایی این نکته را بیان کرده و فرموده است: «چون بازداشتن مردم از استفاده کردن مواردی که با آن خو گرفتهاند و از شهوتها، از دشوارترین و سختترین کارها است، فرضیت روزه تا اواسط دورۀ اسلام، پس از هجرت به تأخیر افتاد، تا در وجود مسلمانان، توحید و نماز پابرجا شده و با اوامر قرآن مأنوس شوند و به تدریج بهسوی آن منتقل شوند، فرضیت آن در سال دوم هجری بوده است و هنگامی که رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم وفات نمودند هفت رمضان را روزه گرفته بودند».[2]
الله تعالی در رابطه با فرضیت روزه این آیات را نازل کرد: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ. أَيَّامًا مَعْدُودَاتٍ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ وَعَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعَامُ مِسْكِينٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ وَأَنْ تَصُومُوا خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ. شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَنْ شَهدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَمَنْ كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ ُأخَرَ يُرِيدُ اللهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُوا اللهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ»؛ ترجمه: «اى کسانیکه ایمان آوردهاید نوشته شده (مقرر شده) بر شما روزه چنانکه نوشته شده بود بر کسانیکه پیش از شما بودند، باشد که شما پرهیزگاری کنید. در روزهای معین ماه رمضان، و هرکه باشد از شما بیمار یا در سفر، پس روزه بگیرید به تعداد آن از روزهای دیگر و بر کسانیکه به دشواری تاب میآورند آنرا، جایگزینی است که آن خوراک یک بینوا است و کسیکه به دلخواه کند کار خوبی را، پس آن بهتر است برای او و اینکه روزه بگیرید بهتر است برای شما، اگر میدانستید. ماه رمضان ماهی است که فرو فرستاده شده است در آن قرآن که هدایتی است برای مردمان و نشانههای روشن است از هدایت و جداکنندۀ حق از باطل؛ پس کسیکه دریابد از شما این ماه را، پس باید روزه گیرد آنرا و هرکه باشد بیمار یا در سفر پس روزه بگیرد به تعداد آن از روزهای دیگر، میخواهد الله برایتان آسانی را و نمیخواهد برایتان دشواری را و تا کامل کنید تعداد روزه را و تا به بزرگی یاد کنید الله را به پاس آنکه هدایت کرد شما را و باشد که شما سپاس بگزارید».[3]
ادامه دارد…
[1]. انصار در مدینه دارای املاک و باغها بودند و از ثروت و اموال بهرهمند بودند و مهاجران نیز مشغول تجارت شده و شرائط اقتصادیشان بهبود یافت و برای بسیاری از آنان دنیا دامن گستراند.