دومین فرضیه، این است که علامه بیرونی رحمهالله چنین برداشت کرده است و میگوید: روز عاشورائی که در حدیث آمده است، همان دهمین روز از ماه «تشرین» یهودی است که روزهاش به «روزه کیپور» مشهور است؛ یعنی همان روزۀ مشهور کفاره نزد یهودیان، روزی که آنرا از همۀ روزها بیشتر جشن میگیرند و در کتابها و آیین یهودیت با همین عنوان (Yom kippur) و در انگلیسی[1] (Dayof Atonement) یاد میشود، این فرضیه با الفاظ حدیث و عبارتهای تورات سازگار نیست؛ زیرا روزۀ مذکور، روزۀ کفارۀ گناهی بزرگ و جنایتی قومی و تاریخی بوده است.[2] و روز غمخواری، سوگواری و اظهار درد و رنج بوده است.
در کتاب «لاويين» یا «سفر احبار» دربارۀ روزۀ کفارهای که در دهم ماه هفتم (تشرین) است، چنین آمده است:
«و این یک فریضۀ دائمی بر شما است که در دهم ماه هفتم، شما خود را ذلیل گردانده و نه مقیم و نه مسافر در آن روز هیچکاری نباید بکند؛ زیرا در این روز برای پاکی شما، تمام گناهان شما بخشیده میشوند و در برابر پروردگار، شما پاک میشوید».[3]
و در جای دیگر از این کتاب آمده است: «و پروردگار با موسی علیهالسلام چنین سخن گفت؛ اما دهم ماه هفتم، روزۀ کفاره است که روز محترم و مقدسی برای شما است، شما خویشتن را تسلیم کرده و سوختهای را بهعنوان تقرب به پروردگار تقدیم میکنید، در این روز هیچکاری نمیکنید؛ زیرا این روز، روز کفاره برای بخشیدن شما در بارگاه پروردگار و معبودتان است».[4]
و در سفر «عدد» آمده است: «و در دهم هفتم برای شما محفلی مقدس است و شما خویشتن را مطیع گردانده و هیچکاری نمیکنید».[5]
برخلاف روزۀ کفاره، احادیث صحیح تصریح دارند که روز عاشورایی که برای مسلمانان روزهاش مشروع شده است، روز شادی و عید نزد یهودیان بوده است.
امام بخاری رحمهالله از حضرت ابوموسی اشعری رضیاللهعنه روایت کرده است که فرمود: «روز عاشورا را یهودیان روز عید برمیشمردند و رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم فرمودند: بنابراین شما آنرا روزه بگیرید».[6]
و امام مسلم رحمهالله از قیس بن مسلم رحمهالله روایت کرده است که با سندش فرمود: «اهل خیبر روز عاشورا را روزه میگرفتند و آنرا عید میشمردند و زنانشان را آراسته کرده و به ایشان زیورآلات میپوشاندند و رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم فرمودند: بنابراین شما آنرا روزه بگیرید».[7]
و كريب بن سعد رحمهالله از عمر بن خطاب رضیاللهعنه روایت کرده است که فرمود: «الله تعالى روز قیامت از شما به جز دربارۀ روزۀ رمضان و روزۀ روز زینت، سؤال نمیکند؛ یعنی روزۀ روز عاشورا».[8]
بنابراین، درست نیست که این روز را روز کفاره بدانیم؛ زیرا روز کفاره، روز اندوه، مجازات، ذلت و خواری بوده است و عاشورای مذکور در حدیث روز تفریح، شادی، خوشحالی، جلوهآرایی و زینت بوده است.
شخصیتهایی از غرب و شرق، به غیر از بیرونی، نیز دچار این اشتباه و توهم شدهاند و برخی از علمای حدیث در این قرن نیز به این نظریه گرویدهاند.
در کتاب «یهودیت در اسلام» (Judaism in Islam) دربارۀ روزۀ کفاره آمده است: «و محمد صلیاللهعلیهوسلم در آغاز امر آنرا بهعنوان روزه برای مسلمانان تعیین کرد».[9]
و در این موضوع ما باید سخن یهود را در رابطۀ عاشورا که گفتهاند: «آن روز نیکویی بوده است که در آن الله تعالی بنیاسرائیل را از دشمنشان نجات داد». بهعنوان معیار قرار دهیم، ازاینرو، ویژگی مذکور باید بر روزی که دربارۀ آن بحث میکنیم، کاملاً منطبق شود و این روز که در آن الله تعالی بنیاسرائیل را از فرعون و خاندانش نجات داد، به نام «أبيب» صراحتاً در چند جای تورات نام برده شده است و آن همان روزی است که بعدها به نام «نیسان» نامگذاری شده است.
در دانشنامۀ بستانی در مادۀ «أبیب» (Abib) آمده است: «أبيب» كلمۀ عبرانی است که معنایش سبز است و این نام ماه اول سال عبرانی است، این نام را حضرت موسی علیهالسلام گذاشته است و تقریباً با ماه «نیسان» (آوریل) مصادف است؛ پس از آنکه بنیاسرائیل در بابل به اسارت درآمدند، نام این ماه را تغییر داده و «نیسان» گذاشتند، یعنی ماه گلها و در آیین یهودیان، در نیمۀ آن، عید «فطیر» واقع میشود».[10]
و در مطلبی که از علامه بیرونی نقل کردیم خودش به این امر اعتراف کرده است؛ آنجا که میگوید: «و اما این سخنشان که الله تعالی در این روز فرعون را غرق کرد، تورات خلاف آنرا ثابت کرده است، غرق شدن فرعون در روز بیست و یکم ماه «نیسان» بوده است که روز هفتم عید «فطیر» است».
همچنین در تورات، [خروج، ج۱۲، ص۱۸] آمده است: «در روز چهاردهم ماه اول، هنگام غروب، نان فطیر را میخورید تا غروب روز بیست و یکم ماه». پس از بررسی این متون و بررسی آیین یهودیت، تاریخ و عاداتشان، پژوهشگران این نظریه را دادهاند که شبیهترین روز به روز عاشورا که روزهاش در اسلام مشروع شده است و پیش از رمضان فرض بوده و ذکر آن در روایت ابن عباس رضیاللهعنهما و دیگر روایات آمده است، همان روزی است که در نیمۀ ماه «أبیب» قدیمی یا ماه «نیسان» جدید که یهودیان پس از آوارگی و اسارت در بابل آنرا به این نام یاد میکنند، است و این روز از اعیاد یهودیان است که در آن جشن گرفته و اظهار سرور و شادی میکنند.[11]
و همان روزی است که بنیاسرائیل از مصر خارج شده و فرعون در دریا غرق شد، در «اصحاح سی و چهارم» آمده است: «عید «فطیر» را نگه دار! تا هفت روز نان فطیر میخوری، تو را در ماه «أبیب» امر کردم؛ زیرا تو در ماه «أبیب» از مصر خارج شدی».
در همین «اصحاح» نیز آمده است: «زیرا پروردگار تو را با دستی قوی از مصر بیرون آورد؛ پس این فریضه را به صورت سالانه در وقتش نگهدار».[12]
نظریۀ ترجیح داده شده این است که این روز با دهم محرم سال دوم هجری مصادف است؛ پس از آن روزۀ رمضان در همان سال آنرا نسخ کرده است؛ همچنین تطبیق دادن حساب قمری و روزشمار عربی با حساب شمسی و روزشمار یهودی محاسبۀ تخمینی و فرضی است؛ به دلیل اینکه در بین عربها پیش از اسلام تأخیر بین ماهها رایج بوده است و پس از اسلام، الله تعالی آنرا با این آیه باطل نمود: «إِنَّمَا النَّسِيءُ زِيَادَةٌ فِي الْكُفْرِ يُضَلُّ بِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا». «بی تردید به تأخیر انداختن (حرمت ماهی به ماه دیگر) افزایشی در کفر است، (و این بدعتی است که سردمداران کفر) کافران را به سبب آن (نسبت به ماههای حرام واقعی) گمراه میکنند».[13]
همچنین رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم در حجة الوداع اعلام کردند: «زمان به همان صورتی که الله تعالی آسمانها و زمین را آفریده است، گردیده است».[14]
و بیان این امر از طریق وحی و الهام از جانب الله تعالی بوده است، تقویم عربی پیش از اسلام چنان آشفتگی دارد که در آن به محاسبۀ درستی نمیتوان دست یافت و تنها با محاسبه و تطبیق دادن نمیتوان به اصل قدیمی آن برگشت؛ ازاینرو، بر اساس یک محاسبۀ تخمینی با وجود آشفتگی روز شمارها، تعدد و اختلافشان در دورۀ جاهلیت و اسلام نمیتوان در صحت احادیث صحیح و مشهور تردید ایجاد کرد.
همچنین امکان دارد که تنها یهودیان مدینه روز عاشورا را روزه گرفته باشند و آنرا برخود لازم کرده و به آن تمسک جسته باشند و در این مورد با عربها که این روز را به خاطر بزرگداشت آن و رویدادن اتفاقات بزرگ، روزه میگرفتند، موافقت کردند.
از حضرت عائشه رضیاللهعنها روایت شده است که فرمود: «قریش در زمان جاهلیت روز عاشورا را روزه میگرفت و رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم نیز آنرا روزه میگرفت …».[15]
یهودیان در گوشه و کنار جهان و در دورههای مختلف در روزهگرفتن عادات و ایام مخصوصی داشتهاند که گروهی از ایشان آنها را روزه گرفته و برخی دیگر نمیگرفتند و پیش از این، مطالب «دانشنامۀ یهودیت» دربارۀ روزه در آیین یهودیت بیان شدند.
در این دانشنامه آمده است: «همچنین روزههای ملی و منطقهای وجود دارد که کاملاً با یکدیگر تفاوت دارند و این اختلاف روزهها از اختلاف مناطق و سرزمینهایی ناشی میشود که یهودیان از گذشتۀ دور در آنها سکونت میکردند» نیز آمده است: «و روزههایی که تنها برخی از طبقات یهودیان، بدون سایر طبقات، آنها را در یادبود رویدادها و حوادث تلخ در تاریخ یهود روزه میگیرند».[16] ازاینرو، بعید نیست که روز عاشورا و لازم گرفتن روزۀ آن در دهم محرم از ویژگیهای يهوديان عرب بوده است؛ به همین خاطر، منابع یهودی در اینباره چیزی بیان نکردهاند و بیشتر پژوهشگران یهودی آنرا روزۀ کفاره، که روزۀ مشهور و عمومی در آیین یهودیت است، برشمردهاند و در نتیجه، احادیث را مورد طعن قرار داده و در حجیت آنها تردید کردهاند؛ اما این شتابزدگی در صادر کردن حکم است که از عدم آگاهی کامل از عادات و مذاهب یهودیان در عصرها و مناطق مختلف و نیز از کمبود منابع و اطلاعات از یهودیان حجاز که در جزیرة العرب مدتها و قرنها بهعنوان یک رژیم و امت زندگی میکردند، ناشی میشود؛ همچنین این برداشت، نتیجۀ عدم آگاهی از اخلاق، عادات و باورهای یهودیان است که مانند تمام امتها، ملتهای بشری، تمدنها، فرهنگها، زبانها و لهجهها از محیطی که در آن زندگی میکردند تأثیر پذیرفته بودند.[17]
[2]. بعید نیست روزۀ مذکور، روزۀ کفارۀ گناه گوسالهپرستی باشد که یهودیان به دنبال رفتن حضرت موسی علیهالسلام به ملاقات پروردگارش، مرتکب آن شدند؛ ملاقاتی که دربارۀ آن قرآن میگوید: «و واعدنا موسی ثلاثين ليلة وأتممناها بعشر فتم ميقات ربه أربعين ليلة» و به خاطر همین گوسالهپرستی، اینگونه مجازات شدند که افراد بیگناه، افراد جنایتکار و گناهکار را بکشند و در قرآن آمده است: «و إذ قال موسى لقومه يا قوم انكم ظلمتم انفسكم باتخاذكم العجل فتوبوا الى بارئكم… ». و اين مجازات، روزۀ فرضیای را برای همۀ نسلهای یهودی تا ابد به دنبال داشت. و این امر را مطلبی که در كتاب (Judaism in Islam) «یهویت در اسلام» آمده است، تأیید میکند: موسی چهل روز بر کوه طور گذراند و روزۀ کفاره نازل شد».
[3]. لاويين، اصحاح شانزدهم (۲۹-30-۳۱)، کتاب مقدس (کتابهای عهد قدیم و جدید) ترجمه: نمایندگان هیئت آمریکایی، چاپ نیویورک.
[9]. judaism in Islam by Abraham 1. Katish Now York.
[10]. تورات خروج، ج۱۲، ص۱۸. بستانی میگوید: «نخستین ماه از ماههای رایج یهودیان، ماه «تشرین» است.» و از این عبارت معلوم میشود که ماه «ابیب» نزدشان ماه هفتم سال است.
[11]. شاید برخی جمعشدن روزه و عید را در یک روز دشوار بدانند؛ اما این اشکال ناشی از مقایسۀ روزه نزد يهودیان و مسیحیان با روزۀ اسلامی است. در دانشنامۀ یهودیت دربارۀ آغاز ماه هفتم آمده است: «این روز، روز روزه و عید است».