الله تعالى مصارف زکات را در سورۀ توبه (برائت) ذکر کرده است؛ آنجا که میفرماید: «إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ»؛ «صدقات، فقط ویژه نیازمندان و تهیدستان [زمین گیر] و کارگزاران [جمع و پخش آن] و آنانکه باید [به خاطر تمایل به اسلام] قلوبشان را به دست آورد، و برای [آزادی] بردگان و [پرداخت بدهی] بدهکاران و [هزینه کردن] در راه خدا [که شامل هر کار خیر و عام المنفعه میباشد] و در راه ماندگان است؛ [این احکام] فریضهای از سوی خداست، و خدا دانا و حکیم است.»[1]
و نازل شدن سورۀ «برائت» (توبه) پیش از فتح مکه بوده است و در پی آن نظام اجتماعی زکات به وجود آمد و رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم کارگزاران و والیان را جهت گرفتن اموال زکات فرستاد و احکام جمعآوری زکات و آداب آنرا برایشان بیان کرده و در این باره توصیههایی بیان فرمود که در آنها حکمت، رحمت و مصلحت اجتماعی در کنار مصلحت فردی متجلی شده است.
در سال دهم هجری حضرت معاذ بن جبل رضیاللهعنه را به یمن فرستاد و او را سفارش نمود؛ سفارشی که اساس قانون زکات و منشور رسمی آن قرار گرفته است. در آن سفارش چنین آمده است: «تو پیش گروهی از اهل کتاب میروی، آنان را به این گواهی که معبودی جز الله تعالى نیست و من فرستاده اویم، دعوت بده، اگر پذیرفتند، ایشان را آگاه کن که الله تعالی بر آنان در شبانهروز پنج نماز فرض کرده است. اگر اطاعت کردند، ایشان را آگاه کن که الله تعالی بر ایشان زکاتی را فرض قرار داده است که از توانگران گرفته شده و به نیازمندان بازگردانده میشود. اگر آنان اطاعت کردند، از گرفتن اموال گرانبها و با ارزششان بر حذر باش و از دعای مظلوم بترس؛ زیرا بین دعای مظلوم و بین الله تعالی هیچ پردهای نیست».[2]
مصالح اصلی زکات «فوائد و منافع»
بسیاری از نویسندگان مسلمان معاصر که در برابر سیستمهای نوین اقتصادی و اهمیت علم اقتصاد و سیطرۀ آن بر تمام سیستمها و روشهای اندیشه و تفکر در عصر حاضر سر خم کردهاند، عادت کردهاند که منافع اقتصادی و اجتماعی زکات و فوایدی را که برای جامعۀ اسلامی در بر دارد، با دست و دلبازی و به تفصیل بیان کنند. خوانندهای که نوشتهها و پژوهشهای آنها را میخواند، پی میبرد که آنان زکات را بهعنوان مالیاتی از عادلانهترین و مناسبترین مالیاتها، که تاریخ اقتصاد جهان شناخته است، میشمارند. به همین خاطر، آن را بزرگترین پایه و نیرومندترین پشتوانۀ اشتراکیت (سوسیالیسم) دانسته و بر این باورند که اسلام به اشتراکیت فراخوانده است. در باشکوهترین دورههای تاریخ اسلام، اشتراکیت (سوسیالیسم) پیادهسازی شده است؛ و چه بسا از روح اصلی زکات، که عبادت و تقرب بهسوی الله تعالی است، به جز تعداد اندکی غافل شدهاند.
همچنین، از فلسفۀ اصلی آن؛ که پیراستن نفس از بخل، آزمندی، خودپسندی، محبت مال، پایمال کردن حقوق فقرا و سنگدلی و نیز پاک کردن مال، رشد دادن آن و حاصل شدن برکت در آن بهوسیلۀ کسب رضایت و مقبولیت الهی که بهخاطر همدردی با نیازمندان و فروماندگان و نرمی دلی و دعای آنها به دست میآید، غافل شدهاند.
این مصلحت و حکمت اصلی را قرآن بیان کرده است و چنان بر آن تأکید نموده است که گویا آن را تنهاترین مصلحت و فلسفۀ زکات شمرده است و خطاب به رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم فرموده است: «خُذ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِم بِهَا». «بگیر از اموالشان زکاتی را که پاک میسازی ایشان را و پاکیزه میداری ایشان را به آن».[3]
و زکات را با ربا مقایسه کرده و فرموده است: «ومَا أَتَيْتُم مِّن رِبًا لِيَرْبُوَ فِي أمْوَالِ النَّاسِ فَلَا يَرْبُو عِندَ اللهِ وَمَا آتَيْتُم مِّن زَكَاةِ تُرِيدُونَ وَجْهَ اللهِ فَأَوْلَئِكَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ». «و آنچه را میدهید از ربا تا فزونی یابد در میان مالهای مردم، ولی فزونی نمییابد نزد الله و آنچه را میدهید از زکات که میخواهید رضای الله را پس آنان خود چند برابرکنندۀ اموال خویشاند».[4]
امام ابوداود رحمهالله از حضرت ابن عباس رضیاللهعنهما روایت کرده است که پیامبر صلیاللهعلیهوسلم فرمودند: «بدون تردید، الله تعالی زکات را تنها به خاطر این فرض قرار داده است که باقیماندۀ اموال شما را پاک بگرداند».[5]
و به دنبال این مصلحت اساسی، مصلحت اجتماع و جامعه خواهد بود که عبارت است از کفالت و سرپرستیای که میباید جامعه با آن بیمه شود و نیز برآوردن نیازهای ابتدایی و فطری فقرا و نیازمندان و فراهم نمودن اسباب زندگی شرافتمندانهای که در پرتو آن هر فردی از جامعۀ اسلامی حقوق الهی و حقوق خویشتن را بجا آورده و به کمال مطلوب و هدف مورد نظر مسلمان برسد.
و آن دسته از علمایی که با ژرفنگری و دقتنظر اسلام، قرآن و سنت را مورد بررسی قرار داده و به جز مدرسۀ نبوی، که در آن تحصیل کرده و از آن دانشآموخته شدهاند، مدرسهای دیگر نمیشناسند و در رابطه با فهم اسلام، کتاب و سنت از راههای مناسب آن وارد شدهاند، ترتیب این منافع و مصلحتها را رعایت کردهاند و هر یک را در جایگاهی که قرآن و سنت تعیین کرده است و ترتیبی را که صحابه آنرا در رابطه با این مصلحتها، منافع و حکمتها فهمیده و مسلمانان نسل اندر نسل آنرا پذیرفتهاند، مراعات نمودهاند و در اینجا نمونههایی از گفتار بزرگان علمای اسلام را نقل میکنیم:
شيخ الاسلام احمد بن عبدالرحيم دهلوی رحمهالله در رابطه با منافع اصلی زکات و فلسفۀ تشریع آن میگوید: «و بدان که اساس آنچه که در زکات موردنظر قرار گرفته است دو مصلحت است؛ نخست، مصلحتی که به تهذیب نفس میپردازد؛ و آن اینکه نفس انسان در معرض بخل قرار دارد و بخل و آزمندی زشتترین اخلاق است و به انسان در آخرت زیان میرساند؛ زیرا کسیکه بخیل و آزمند باشد پس از مرگ قلبش وابسته به مال بوده و به همین صورت عذاب میبیند؛ اما کسیکه با زکات خوگرفته است و بخل و آز را از خود دور کرده است، این امر برای او سودمند خواهد بود.
و سودمندترین اخلاق در آخرت، فروتنی در برابر الله تعالی است که با سخاوت نفس به دست میآید؛ زیرا چنانکه فروتنی و افتادگی، هیئت آگاهییافتن از صفات عظمت الهی را برای نفس فراهم میکند، سخاوت نیز بیزاری جستن از هیئتهای فرومایۀ دنیوی را برای آن فراهم میآورد و دلیلش این است که سخاوت اساساً به معنی مغلوبکردن صفت حیوانیت بهوسیلۀ صفت روحانیت است؛ تا اینکه صفت روحانیت چیره و غالب باشد و حیوانیت به رنگ آن درآمده و روحانیت افسار آنرا بهدست گیرد. و انفاق کردن مال، باوجود نیاز داشتن به آن، و بخشیدن کسیکه بر انسان ستم روا داشته است و صبر و شکیبایی در برابر سختیها و مشکلات، انسان را نسبت به این امر بیدار کرده و سوق میدهد؛ به این صورت که ناراحتی و غم دنیا را بهخاطر یقینی که نسبت به آخرت دارد، برای او سبک میکند. به خاطر همین رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم به این موارد فرمان داده و بزرگترین آنها را مشخص کرده است که عبارت است از انفاقکردن مال با شرایط و حدود آن. و قرآن نیز در موارد بسیاری آنرا به همراه نماز و ایمان ذکر کرده است و دربارۀ دوزخیان فرموده است: «قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ. وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ. وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ». «گویند: نبودیم از نمازگذاران و اطعام نمیکردیم بینوایان را و فرومیرفتیم در باطل با فروروندگان در باطل».[6]
از منافع و مصلحتهای دیگر زکات، که با جامعه ارتباط دارد، این است که جامعه بدون شک، دربردارندۀ بینوایان و نیازمندان است. و حوادث و مشکلات نیز برای دستههای مختلف این قشر روی میدهند و اگر سنت همدردی با فقرا و نیازمندان نمیبود، این قشر هلاک شده و از گرسنگی میمردند. همچنین سیستم تمدن و جامعه بر سرمایه استوار است و اساس زندگی پاسداران و مدافعان جامعه، که به خاطر پاسداری از جامعه از کسب درآمد و تأمین مخارجشان بازماندهاند، و نیز تدبیرکنندگان و خدمتگذاران جامعه که به دلیل مشغولیت به امور جامعه از کسب درآمد و تأمین مخارجشان بازماندهاند، بر پایۀ سرمایه و مال است؛ بنابراین میباید که تأمین زندگی و مخارجشان از این منبع باشد وهزینههای مشترک، اگر تنها به دوش یک قشر از اقشار جامعه باشند، از تأمین آن ناتوان بوده یا برایشان دشوار میشود؛ ازاینرو، جمعآوری اموال از مردم روش پسندیدهای است. و هنگامی که آسانترین و شایستهترین روش این است که این هر دو فایده و مصلحت مذکور به یکدیگر پیوسته باشند، شریعت آن دو را در یکدیگر ادغام کرد».[7]
علامه عبدالعلی محمد بن علامه نظام الدین سهالوی لکنوی رحمهالله نیز میگوید: «زکات تاوان و زیان نیست؛ بلکه مانند سایر عبادات، عبادتی خالصانه برای الله تعالی است. و در پرداخت زکات نیت ضروری است؛ زیرا زکات عبادتی است بزرگ و مانند نماز از ارکان اسلام است و مقصد آن، جز پاداش و ثواب چیز دیگری نیست؛ بنابراین نیت در آن الزامی است و اگر بدون نیت پرداخت شود مانند نماز ادا نمیشود؛ زیرا نماز بدون نیت لغو است. برخلاف زکات که بدون نیت تبدیل به هدیه و هبه میشود و پاداش هبه حاصل میگردد؛ زیرا الله تعالی پاداش کسی را که کار نیکو انجام بدهد، ضایع نمیکند».[8]