نویسنده: احمد شعیب غزنوی
چرا مسلمانان دچار ناامیدی شدهاند؟!
بخش اول
چکیده
وضعیت بسیار اسفبار و ناراحت کنندۀ جهان اسلام نه تنها بر سیاست و اقتصاد کشورهای اسلامی تأثیر بسیار منفی و بدی گذاشته است؛ بلکه تأثیرات خود را بر افراد و اعضای جامعۀ اسلامی، از عوام تا خواص، داشته است. پیامدهای این وضعیت اسفبار آنچنان در لایههای جامعه گسترش یافته است که به سختی میتوان آنرا ریشهکن کرد.
گرچه این اوضاع هر از چند گاهی توسط مصلحان و دلسوزان جامعه مورد کالبدشکافی و بررسی قرار گرفته است، اما برای تغییر دادن آن هیچ گروه و قشری اقدامات لازم را انجام ندادهاند، چون تمام نهادها و ارگانهای ذیربط به شکلی گرفتار پیامدهای منفی این اوضاع شدهاند.
این خلا باعث شده است که کشورهای اسلامی نه تنها اشغال شوند، بلکه به آزمایشگاهی برای آزمایش تسلیحات مدرن شرق و غرب تبدیل شوند و به بهانههای مختلف مورد حمله قرار گرفته، و موشکها و بمبهای ویرانگر در آنها آزمایش شوند.
در زمینه تهاجم فرهنگی نیز جهان کفر با در دست گرفتن ابزارهای جدید و برنامههای مدرن، حملات گستردهای را علیه اعتقادات و باورهای جوانان مسلمان آغاز کردهاند.
هدف اولیه و اساسی آنان جوانان پاکدل، شجاع، بانشاط و سرحال مسلمان هستند. بسیاری از این جوانان در این تهاجم فرهنگی آسیب دیده و حتی دین و عقیدهشان را [العیاذ بالله] تغییر دادهاند.
در حالیکه امید میرفت همین جوانان در مقابل این تهاجم، با ایمان کامل و عزم راسخ قیام نموده و یکبار دیگر همانند اصحاب کهف تاریخساز و بتشکن شوند، یا همانند جوانان غیور ترک، بار دیگر خلافتی همانند خلافت عثمانی تأسیس کنند؛ اما متأسفانه تاکنون چنین نشده است. جای ناامیدی نیست؛ ممکن است همیشه و در بدترین شرایط امیدوار بود که از میان نوجوانان و جوانان، عدهای بر اساس مبادی و اصول دین اسلام تربیت شده و در آیندهای نهچندان دور وضعیت موجود را تغییر داده و سرنوشت تازه و نوینی برای اسلام و مسلمانان رقم بزنند.
مقدمه
کسیکه نگاهی به اوضاع کشورهای اسلامی بیندازد درخواهد یافت که بسیاری از جوانان مسلمان را ناامیدی از اوضاع مسلمانان فرا گرفته است و از اینکه دین اسلام حرکت و خیزش جدیدی داشته باشد، مأیوس هستند.
عدهای از فرزندان مسلمانان معتقدند که رهبری و سیادت مسلمانان بر دنیا، بخشی از تاریخ بوده و سپری شده است و آینده، از آنِ قدرتهای شرق یا غرب خواهد بود. به این ترتیب، آنها بر این باورند که مسلمانان قطعاً [یا به احتمال بسیار زیاد] نقشی در رهبری آیندۀ جهان نخواهند داشت.
اما تعدادی از جوانان که نسبت به اسلام خوشبین هستند، معتقدند که اگر اسلام در آینده برای رهبری جهان بازگردد، این اتفاق پس از گذشت زمان بسیار طولانی خواهد بود و ما، فرزندان و نوادگانمان، آن را به چشم نخواهیم دید.
در چنین فضایی آکنده از ناامیدی و یأس، فکر کردن به بحران برخی از کشورهای اسلامی برای مسلمانان دشوار میشود، چه برسد به اینکه بخواهند در تغییر اوضاع آنها سهیم و شریک شوند. اما هنوز هم جای ناامیدی نیست؛ زیرا هر لحظه ممکن است جوانان غیور مسلمان بیدار شوند و سرنوشت تازهای برای امت رقم بزنند. همت بلند جوانان مسلمان میتواند ناامیدی، افسردگی، و پژمردگی را از دلها دور کند و امید به آیندهای روشن را در آنها زنده سازد.