نویسنده: سید مصلح الدین

انتشار اسلام وتعامل آن با غیر مسلمانان از نگاه خاورشناسان (بخش هفدهم)

برنارد لوئيس
برنارد لوئیس می‌گوید: «واقعیت این است که آنچه باعث غزو ترک‌های آسیای میانه شد، مسلمانان نبودند، بلکه خود برنامه اسلام بود. چه متصوفان و مبشران جهانگرد از میان قبایلی که تن به ماوراءالنهر نمی‌دادند، دین ساده‌ی اسلام را یافتند و آن‌را انتشار دادند، دینی که مبارزه میان مرز اسلام و بت‌پرستی بود.»[1]
«فرار یهودیان اسپانیا به سوی ترکیه برای همگان شناخته شده است. در طی چند قرن حکومت شاهان عثمانی، امت‌های مسیحی با فرهنگ و دیانت خود و تا حدی به مؤسسات خود باقی ماندند، ولی در اسپانیا و صقلیه در آن هنگام که مسیحیت حاکم بود، مسلمانان در استفاده از دین خود و زبان عربی آزاد نبودند.»[2]
«علاوه بر پناهندگان مسلمان، یهودیان، مسیحیان و اروپائیان که از حکم عثمانی بهره‌مند می‌شدند، کشاورزان ممالک فتح شده نیز از آن برخوردار می‌شدند. حکومت امپراتوری عثمانی، وحدت و امنیت امت را جایگزین درگیری و هرج و مرج کرد. کشاورزان در باغ و بستان‌های خود از آزادی بیشتری نسبت به گذشته بهره‌مند می‌شدند و مالیات و خراجی که پرداخت می‌کردند به مراتب کمتر از دوران قبل بود. تجمع آنان بر مبنای انسانیت بود تا آنجا که در قرن نوزدهم، هنگامی که اروپائیان به بلقان مسافرت می‌کردند، اوضاع کشاورزان را رضایت‌بخش می‌دیدند. لذا میان دو قرن پانزده و شانزده در عصر فشار و رنج کشاورزان اروپایی، یعنی میان کشاورزان مسیحی به دلیل اینکه فرزندانشان تحت نظام عثمانی به خدمت می‌پرداختند، تفاوت واضحی بود.»[3]
آدم متز
آدم متز می‌گوید: «بزرگ‌ترین تفاوت میان امپراطوری اسلامی و اروپا که در قرون وسطی همه مسیحی بودند، وجود شماری از ادیان دیگر در میان مسلمانان حاکم بود که به آنان اهل ذمه می‌گفتند. وجود آنان در آغاز مانعی میان اسلام و تشکیل وحدت سیاسی بود. برخوردار شدن اهل ذمه از عهود و حقوقی که میان آنان و مسلمانان بود، سبب بروز اصول تسامحی شد که مصلحان جدید امّت را بدان دعوت می‌کردند، همراه با زندگی مشترکی که جزو نیازمندی آنان بود، و توافق و وحدتی که در قرون وسطای اروپا سابقه نداشت. بررسی وضعیت ملت‌ها و قبایل با اختلاف آشکار خود، و روی آوردن به سوی علم، همه و همه موجب پذیرش اسلام و برنامه‌ی آن از جانب سایر ادیان و ملل شد.»[4]
«در شریعت اسلامی، هیچ دری از درهای پیشه و صنعت به روی اهل ذمه بسته نمی‌شد و مشاهده می‌شود که آنان در صنایعی که موجب سود فراوان می‌بود، جایگاه نخستینی داشتند. آنان در ممالک اسلامی از اعمال صرافی، تجارت، صاحبان کالا و پزشکی برخوردار بودند، و بیشتر صرافان و صنعتگران شام، از یهودیان، و بیشترین پزشکان و نویسندگان از نصرانیان بودند و رئیس نصرانیان در بغداد همان پزشک مخصوص خلیفه بود.»[5]
«زندگی یک شخص ذمّی از دیدگاه امام ابو حنیفه و امام ابن حنبل (رحمهماالله) مشابه زندگی یک مسلمان و دیهٔ ایشان بسان دیه مسلمان به شمار می‌آمد. حکومت اسلامی در رابطه با شعائر دینی اهل ذمه، مداخله نمی‌کرد و بلکه از جانب خلفای اسلامی توصیه می‌شد که ذمّیان اعیاد و مراسم عبادی را آزادانه انجام دهند. از اینجاست که معابد آنان تحت نظام اسلامی شکوفا گردید.»[6]
«از موارد شگفت‌آمیز برای ما، فراوانی شماری از دست‌اندرکاران و کارکنان غیر مسلمان در دولت اسلامی بود.»[7]
«وجود تسامح و ازخودگذشتگی در زندگی مسلمانان با یهود و نصاری، که نظیر آن در قرون وسطی دیده نشده بود، سبب شد که علم مقارنه‌ی ملت‌ها و یا علوم تطبیقی به مباحث علم کلام افزوده گردد.»[8]
جواهر لعل نهرو
جواهر لعل نهرو می‌گوید: «در واقع دهشتناک و شگفت‌آور است که ملاحظه گردد ملت عربی که از نسل‌های دور به فراموشی سپرده شده بود، خود و اطرافیانش، ناگاه بیدار شدند و با فعالیت چند برابر چنان به حرکت درآمدند که جهان را به وحشت افکندند. اینک می‌یابیم که داستان انتشار امت عربی در آسیا، اروپا و آفریقا و تمدن شکوفا و مدنیت آشکاری که به جهانیان تقدیم نمود، یکی از شگفتی‌های تاریخ بشری به شمار می‌آید.»[9]
عرب‌ها پیروزی‌های پی در پی به دست می‌آوردند و بسیاری اوقات بدون جنگ و نبرد پیروز می‌شدند و در طی بیست و پنج سال از وفات رسول گرامی (صلی الله علیه وسلم)، تمام کشورهای فارس، سوریه و ارامنه و قسمتی از آسیای شرقی میانی و مصر و قسمتی از شمال آفریقا را فتح نمودند و به دلیل اینکه سختی‌ها و مصیبت‌های فراوانی را از استبداد امپراطوری رومی و جنگ‌های قبیله‌ای چشیده بودند، به آسانی تسلیم شدند.[10]
«عرب‌ها در آغاز بیداری به دلیل حماسی بودن عقیده‌شان پیشقدم بودند و با وجود آن، یک قوم تسامح‌گرا و از خود گذشته بودند، زیرا که دینشان در موارد بی‌شماری به تسامح و گذشت دستور می‌داد. عمر ابن خطاب (رضی الله عنه) هنگامی که وارد بیت المقدس شد، در رابطه با تسامح و گذشت بسیار حساس بود. اینک می‌یابیم که مسلمانان اسپانیا برای پناهندگان مسیحی، آزادی در انجام عبادت را عطا نمودند که در واقع چنین عملی تفاوت شایانی بود میان مسلمانان عرب و تعصب و اخلاق نصرانیان اروپایی.»[11]
«زندگی اعراب در زمان پیامبر (صلی الله علیه وسلم) ناشناخته بود. قصد و تصمیم آنان با قصد و عزیمت سربازان و لشکریانی که متکی بر شاهان بودند، تفاوت داشت. عرب‌ها، با عقیده‌ی فروزان در جهان پراکنده می‌شدند که کوه‌ها را نرم و اسلام را در آفاق دنیا منتشر می‌ساختند همانگونه که آتش گیاه را به خود در می‌نوردید. عرب‌ها در جهان فاتحانه آشکار گشتند و در مقابل پیشروی پیروزمندانه‌ی آن‌ها، لشکریان، قبائل و ادیان دیگر سر تسلیم فرود می‌آوردند. لذا اعراب بسان ستاره درخشان، در انقلاب روحی و اجتماعی و سیاسی، پیروزی چشمگیری به دست آوردند.»[12]
ادامه دارد…
[1] ـ همان،  ص۱۲۷ ـ ۱۲۸.
[2] ـ همان،  ص۱۲۷ ـ ۱۲۸.
[3] ـ همان،  ص۲۶۷.
[4] ـ الحضارة الاسلامية في القرن الرابع، ج۱، ص ۵۷، .
[5] ـ همان، ج۱، ص ۶۸ ـ ۶۹.
[6] ـ همان، ج۱، ص ۶۹ ـ ۷۰.
[7] ـ همان.
[8] ـ همان، ج۱، ص۳۶۶.
[9]ـ لمحات،  ص ۲۳.
[10]ـ لمحات،  ص ۲۳.
[11]ـ همان،  ص ۲۷.
[12]ـ همان،  ص ۳۱.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version