نویسنده: عبدالحمید گرگیج

هم­‌‌نشین (بخش سوم و پایانی)

هم­نشین صالح:
بهترین هم‌نشینان برای تربیت، خصوصاً تربیت عقلانی، صالحان هستند که در رأس آن‌ها پیامبران، جانشینان و رهروان راه آن‌ها قرار دارند. این افراد بیشترین تأثیر را بر رشد و تربیت عقلانی انسان‌ها در طول تاریخ داشته‌اند. با ملاحظه تاریخ، این مطلب به دست می‌آید که افراد با ایمانی که هم‌نشین پیامبران بودند، از قدرت تعقل و تفکر خود استفاده می‌کردند. همه این‌ها به خاطر تأثیرات هم‌نشینی این افراد با پیامبران، جانشینان و رهروان راه آن‌ها است. یکی از این نمونه‌ها وجود پیامبر اسلام (صلی الله علیه وسلم) است. خداوند متعال می‌فرماید: «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنينَ إِذْ بَعَثَ فيهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفي ضَلالٍ مُبينٍ»؛ «خداوند بر مؤمنان منت نهاد (نعمت بزرگی بخشید) هنگامی که در میان آن‌ها، پیامبری از خودشان برانگیخت که آیات او را بر آن‌ها بخواند، و آن‌ها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد هر چند پیش از آن، در گمراهی آشکاری بودند».[1]
قرآن دوران جاهلیت را به «ضَلالٍ مُبِينٍ» یا «گمراهی آشکار» تعبیر کرده است، زیرا ضلال و گمراهی انواع و اقسام مختلفی دارد. بعضی از وسایل گمراهی به گونه‌ای است که انسان به آسانی نمی‌تواند باطل بودن آن‌ها را بفهمد، اما گاهی چنان آشکار است که هر کس با مختصر عقل و شعوری، فوراً به آن پی می‌برد.
بعثت پیامبری که شما را هدایت کند، نعمتی بزرگ است. روحیه قوم عرب پیش از ظهور پیامبر اسلام (صلی الله علیه وسلم) با تعصب و قبیله‌گرایی آمیخته بود و با اندک حادثه‌ای جنگ بین طوایف بر پا می‌شد. تعلق خاطر فرد به قبیله‌اش بسیار بود و آنچه که جهت برخوردهای اجتماعی او را تعیین می‌کرد، روح قبیله‌گرایی بود، نه طرفداری از حق و عدالت. اعضای قبیله موظف بودند تا همدیگر را تحت هر شرایطی حتی در صورت ظالم بودن، یاری کنند.
اساس گمراهی عرب در این بود که رفتار آنان بر هیچ مبنای عقلی و شرعی استوار نبود. علائم توحید در میانشان ناپدید بود و بی‌هیچ تفکری پیرامون ارزش بت‌های ساخته دست خودشان، آن‌ها را ستایش می‌کردند. رفتارشان جاهلانه و بی‌منطق بود و آنچه را انجام می‌دادند تنها به این دلیل بود که گذشتگان انجام داده‌اند وگرنه خاستگاه منطقی و عقلی نداشت.
آری، اسلام با برچیدن اساس بت‌پرستی به دوره جاهلیت پایان داد و با ترغیب مسلمانان به تفکر و پیروی از عقل به جای تقلید کورکورانه، انوار معرفت و آگاهی را بر عقل و دل مردم تاباند. عرب‌ها در سایه اسلام نه تنها از جاهلیت درآمدند، بلکه خود منادی توحید، دانش و اخلاق نیکو در سراسر جهان آن روز شدند و هر کجا قدم نهادند، برادری و مساوات را با خود به ارمغان بردند.[2]
وجود رهبران دینی بارزترین دلیل تاثیر معلومات دین:
البته از اصلی‌ترین دلایل پیشرفت مسلمانان، تعلیمات اسلام در قالب آیات قرآن و سنت رسول اکرم (صلی الله علیه وسلم) است که در آیات قرآن به‌عنوان تزکیه و تعلیم یاد شده است. اما این نکته مهم را نباید فراموش کنیم که وجود شخص پیامبر اسلام، یاران و رهروان راه ایشان و هم‌نشینی مردم با آن‌ها از بارزترین دلایل تاثیر معلومات دین در مردم بوده است. چنانچه در اعترافات اروپاییان نیز این مطالب وجود دارد.
گفتار گوستاو لوبون در تاثیر تمدن اسلام در غرب:
گوستاو لوبون، دانشمند مشهور فرانسوی، در تاثیر تمدن اسلام در غرب چنین می‌گوید: «در قرن نهم و دهم میلادی، یعنی همان زمانی که تمدن اسلام در مملکت اسپانیا به اوج ترقی و تعالی رسیده بود، در تمام مغرب مراکز علمی وجود نداشت مگر کلیساها که به‌دست راهبان جاهل که خود را عالم می‌دانستند اداره می‌شد و مردم را به خرافات مذهبی خود عادت می‌دادند. از قرن دوازدهم، که برخی اشخاص حساس در پی فهم و دانش بودند، پناهگاهی برای اخذ علم و دانش نداشتند مگر اسلام و مسلمانان که از همه جهات آن‌ها را استاد و بهتر و برتر از همه می‌دانستند و به مدارس اندلس می‌رفتند و تحت تعالیم مسلمانان دانا می‌شدند. تمام اهل علم باید منّت‌دار مسلمانان باشند که خدمت بزرگی به علم و دانش نمودند. مسلمانان عرب حق حیات بزرگی به ما غربی‌ها دارند و باید تمدن مغرب را تمدن العرب نامید.»[3]
از گفتار این دانشمند فرانسوی این نکته به دست می‌آید که در اروپا مردم به خاطر رهبران بی‌خرد و کسانی که در خرافات به سر می‌بردند، در جهل و نادانی به سر می‌بردند و از قدرت فکری و اندیشه‌ی خود استفاده نمی‌کردند.
هم‌نشینی با افراد فاسق؛ عامل گمراهی:
هم‌نشینی و معاشرت با افراد ناصالح، از عواملی است که به حیات معنوی انسان آسیب می‌رساند. قرآن کریم پیامد هم‌نشینی و رفاقت با عناصر نامطلوب در گمراهی انسان را چنین بیان می‌کند: «وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا ﴿۲۷﴾ يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا ﴿۲۸﴾ لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ… ﴿۲۹﴾»؛ «روزی که ستمکار دست‌های خود را می‌گزد و می‌گوید: ای کاش با پیامبر راهی بر می‌گرفتم و ای کاش فلانی را دوست (خود) نگرفته بودم؛ او (بود که) مرا به گمراهی کشانید.»[4]
همچنین به فرموده قرآن، در روز قیامت، آنگاه که انسان در محضر الهی حاضر می‌شود و پرده‌های جهل و نادانی کنار می‌رود و حقایق خود را آن‌گونه که هستند نشان می‌دهند، انسان گمراه با حسرتی جانکاه و بی‌ثمر به رفیقش که عامل گمراهی او بوده، می‌گوید: «حَتَّى إِذا جاءَنا قالَ يَا لَيْتَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ»؛ «ای کاش فاصله میان من و تو، فاصله بین مشرق و مغرب بود.»[5]
در آیات ۴۲ تا ۴۵ سوره مدثر نیز آمده است: «بهشتیان از دوزخیان می‌پرسند چه چیزی شما را به دوزخ فرستاد؟ آن‌ها اموری را در پاسخ ذکر می‌کنند، از جمله می‌گویند: «وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضِينَ»؛ «و ما پیوسته با اهل باطل هم‌نشین و هم صدا بودیم.» [6]
این قبیل آیات بر این دلالت دارند که از جمله عوامل گمراه‌کننده، رفاقت با گمراهان است. از این‌جهت سفارش شده که مؤمن از افراد ناسالم و اجتماعات آلوده کناره‌گیری کند. از طرفی، معاشرت و هم‌نشینی با اهل ایمان و افراد صالح بسیار توصیه شده است.
[1] ـ سوره آل عمران،  آیه: ۱۶۴.
[2] ـ مقايسه دو دوره جاهليت و اسلام و علل گسترش اسلام،  ص ۲۱.
[3] ـ جوان از نظر عقل و احساسات،  آقاي فلسفي،  ج ۱، ص ۴۰۳-۴۱۷.
[4] ـ سوره فرقان،  آیه:  ۲۷-۲۸.
[5] ـ سوره زخرف،  آیه:۳۸.
[6] ـ سوره مدثر،  آیه: ۴۵.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version