به روایت از انس (رضیاللهعنه) آمده است که مردی در خدمت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) بود. در آن هنگام مردی از آنجا گذشت. آن مرد گفت: ای رسول خدا! من این مرد را دوست دارم. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمود: به او خبر دادهای؟ گفت: خیر. فرمود: پس به او خبر بده که او را دوست داری. آن مرد او را دنبال کرد تا به او رسید و گفت: من تو را برای رضای خدا دوست دارم. آن مرد هم گفت: دوست دارد تو را آن کس که تو مرا به خاطر او دوست داری.[1]
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرموده است: «اذا آخَى الرَّجُلُ الرَّجُلَ فَلْيَسْأَلْهُ عَنْ اِسْمِهِ وَ اِسْم أَبِيهِ وَ مَنْ هُوَ، فَإِنَّهُ أَوْصَلُ لِلْمَوَدَّةِ»؛ «هرگاه یکی با دیگری برادری کرد، نام او و نام پدرش و قبیلهاش را از وی بپرسد، زیرا این مطلب محبت و پیوند محبت را بیشتر میکند.»[2]
بیشک مشابهت و تناسب مزاجی و فکری در ایجاد دوستیها و تحکیم پیوندهای آن بسیار دخیل است. گفتهاند: «رُبَّ أخ لَكَ تَلِدُهُ اُمى»؛ «بسیار برادرانی هستند که از مادرت نزادهاند».
گاهی انسان در گیر و دار زندگی با کسی برخورد میکند که احساس میکند که زودتر با وی میجوشد و جذب او میگردد، تو گویی که از سالها پیش او را میشناسد. و این است مصداق حدیث: «الْأَرْواحُ جُنُودٌ مُجَنَدَةٌ مَا تَعَارَفَ مِنْهَا إئتَلَفَ وَ مَا تَنَاكَرَ مِنْهَا اخْتَلَفَ»؛ «جانها قبلاً در عالم معنی با هم جمع بودهاند؛ آنهایی که در آنجا با هم آشنایی داشتهاند، در دنیا به هم الفت میگیرند و آنهایی که با هم آشنا نبودهاند، در دنیا با هم اختلاف دارند.»[3]
لیکن بایستی این عاطفه تحت حکومت و سلطه عقیده و نظام آن باشد؛ این سلطهای که مؤمن جهت آن را از دل خود میگیرد. پس به خاطر خداوند کسانی را دوست میدارد که هرگز با آنان روبهرو نشده است، یا به سبب دوری مسافت یا اینکه پیش از او زیستهاند؛ همچنین از این دیدگاه کسانی را دشمن میدارد که نه در سفر و نه در حضر با آنان آمیزش و معاشرت نداشته است.
و این تنها بدین سبب است که نیکان را دوست دارد و از بدان بدش میآید و نگرشهای دل بدینگونه، صاحباش را بیش از منزلت و قدرش بالا میبرند. به روایت از ابوذر (رضیاللهعنه) آمده است: به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) گفتم: گاهی انسان قومی را دوست دارد و نمیتواند کرداری مثل کردار آنان را انجام دهد. فرمود: «أنتَ يا أبا ذرّ معَ مَن أحببتَ»؛ «تو ای ابوذر! با کسانی هستی که دوستشان داری.»
از جمله سنتهای دوستی در اسلام آن است که بایستی دید و بازدید از هر غرض و شائبهای خالی و خالصانه برای رضای خدا باشد. به روایت ابوهریره (رضیاللهعنه) از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) آمده است: یکی به دیدار برادرش در روستایی رفت. خداوند سر راهش فرشتهای را به کمین نهاد. چون نزد وی رسید، از وی پرسید: کجا میروی و قصد کجا داری؟ گفت: میخواهم نزد دوستم در این روستا بروم. گفت: آیا او نعمتی بر تو دارد که میخواهی آن را افزایش بدهی؟ گفت: خیر. لیکن من او را به خاطر خداوند دوست دارم. آن فرشته به وی گفت: من پیک خداوند نزد تو هستم که به تو بگویم خداوند تو را دوست دارد؛ همانگونه که تو او را به خاطر خدا دوست داری.»[4] این گامها با ارزشاند، این گامها چون گامهای مجاهدین در راه خدا بزرگترین پاداش را دارند. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرموده است: «مَن عادَ مَريضاً أو زارَ أخاً لهُ في الله، ناداهُ مُنادٍ: بأن طِبتَ و طابَ مشاكَ و تبوّأتَ من الجنة منزلاً»؛ «هرکس به عیادت بیماری رود یا به دیدار برادر دینی و خدایی خود رود، منادیای او را ندا میدهد: تو پاک هستی و آنجا که میروی پاک باد و گوارا! تو منزلی از بهشت برای خود مهیا کردهای.»[5]
باز هم فرموده است: «ما مِن عبدٍ أتى أخاهُ يزورُهُ في الله إلا ناداهُ منادٍ من السماء: أن طِبتَ و طابت لك الجنة، وإلا قال الله في ملكوت عرشه: عبدي زارَ فيَّ وعليَّ قراهُ، فلم يرضَ لهُ بثوابٍ دونَ الجنة»؛ «هر بندهای به خاطر خداوند به دیدار برادری برود، از آسمان وی را ندا میدهند که تو پاکی و پاک باد و گوارا باد تو را بهشت! و خداوند در ملکوت عرش میفرماید: بنده من به خاطر من به دیدار برادرش رفت و بر من است که از وی پذیرایی کنم و خداوند راضی نمیشود که جز بهشت به وی پاداش دهد.»[6]
اگرچه مسلمان منفعت همه مردم را دوست دارد، ولی نفع دوستانش را بیشتر دوست دارد و به خیر و شادی آنان بیش از دیگران خوشحال است. و اگر خیری و فضیلتی بیابد، اشکالی ندارد که دوستان را در آن یاد کند: «وَلَا تَنسَوُا الْفَضْلَ بَيْنَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ»؛ «و گذشت و نیکوکاری را در میان خود فراموش نکنید، بیگمان خداوند به آنچه انجام میدهید بیناست.»[7]
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) تبادل هدیه و سوغات بین دوستان را پسندیده دانسته و فرموده است: «تَهادُوا فَإِنَّ الهَدِيَّةَ تُذْهِبُ وَحَرَ الصَّدْرِ»؛ «به یکدیگر هدیه بدهید زیرا هدیه دادن وسوسه دلها را از بین میبرد.»[8]
به روایت از عایشه (رضیاللهعنها) آمده است: پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) هدیه را میپذیرفت و مقابلهبهمثل میکرد و بر آن پاداش میداد.
لیکن این سنت زیبای هدیه دادن اگر از حد متعارف بگذرد و با تکلف باشد، کراهت دارد، زیرا اسلام با تصنع و تکلف میستیزد و دوست دارد که سادگی و بیپیرایگی در میان مردم شیوع یابد. هر چیزی که در آن تنگنا، ظاهرسازی و چاپلوسی باشد، اسلام از آن بیزار است. هدف اسلام آن است که دوستی در هالهای از حسن رفتار، اخلاق نیکو و ظاهر زیبا قرار گیرد بعد از آنکه از سلامتی جوهر و اصل آن اطمینان خاطر داشته باشد. اسلام میخواهد که دوستی وسیلهای برای آسانی و سادگی زندگی و کاهش سختیها و رنجها باشد: «خَيْرُ الْأَصْحَابِ عِنْدَ الله خَيْرُهُمْ لِصَاحِبِهِ وَ خَيْرُ الْجِيرَانِ عِنْدَ الله خَيْرُهُمْ لِجَارِهِ»؛ «بهترین یار نزد خداوند کسی است که برای دوست خود بهترین باشد، و بهترین همسایه نزد خداوند کسی است که برای همسایه خود بهترین باشد.»
بیگمان اسلام برای انسان مباح کرده است که از خوراک و طعام دوستش بخورد؛ همانگونه که از خوراک و طعام پدر و مادرش و برادران و خویشاوندانش میخورد: «أَنْ تَأْكُلُوا مِن بُيُوتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ آبَائِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أُمَّهَاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ إِخْوَانِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخَوَاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَعْمَامِكُمْ أَوْ بُيُوتِ عَمَّاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخْوَالِكُمْ أَوْ بُيُوتِ خَالَاتِكُمْ أَوْ مَا مَلَكْتُمْ مَفَاتِحَهُ أَوْ صَدِيقِكُمْ»؛ «و بر خود شما (تندرستان) گناهی نیست که در خانههای (فرزندان) خودتان یا خانههای پدران، مادران، خواهران، عموها، عمهها، داییها و خالههای خود یا خانه دوستانتان غذا بخورید.»[9]
البته این جای تعجب نیست، زیرا عقد دوستی بسیار با ارزش است و آثار بزرگی دارد، حتی هنگام مشکلات کمرشکن از او انتظار کمک و یاری میرود؛ اگرچه این مشکلات نجات از آتش دوزخ باشد!
خداوند در وصف حال مشرکان هنگام چشیدن عذاب سخت میفرماید: «تَاللَّهِ إِن كُنَّا لَفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ﴿۹۷﴾ إِذْ نُسَوّيكُم بِرَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۹۸﴾ وَمَا أَضَلَّنَا إِلَّا الْمُجْرِمُونَ ﴿۹۹﴾ فَمَا لَنَا مِن شَافِعِينَ ﴿۱۰۰﴾ وَلَا صَدِيقٍ حَمِيمٍ﴿۱۰۱﴾»؛ «به خدا سوگند! ما در گمراهی آشکاری بودهایم… آن زمان که (معبودان دروغین را) با پروردگار جهانیان (در عبادت و طاعت) برابر میدانستیم… و ما را جز بزهکاران (شیاطین نام) گمراه نکرده است. (ای وای بر ما امروز) ما اصلاً شفاعتکنندگانی نداریم (که ما را برهانند، ما که معتقد به میانجیگری میانجیگران برای نجات خود بودیم)… (همچنین امروز) دوست صمیمی و دلسوزی هم نداریم (تا دست کم برای ما گریهای بکند).»[10]
در ارتباط با این نوع دوستیها حقوق بزرگی وجود دارد. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرموده است: «لاَ تُصَاحِبْ إِلَّا مُؤْمِناً وَلاَ يَأْكُل طَعَامَكَ إِلَّا تَقِيٌّ»؛ «جز با مؤمن دوستی مکن و جز پرهیزگار و پاکدامن طعام تو را نخورد.»[11]
گفتم: برادر، گفتند: مقصودت برادر نسبی است؟ گفتم: کسانی که در اندیشه و اراده و مذهب مانند من هستند برادران مناند؛ اگرچه پدر و مادرانمان از هم دور باشند. (بنای برادری بر مبنای فکر و عقیده است نه بر مبنای نسبت و خویشاوندی).