پس از آنکه نمازگزار حق الله تعالی را با ستایش و حمد و حق پیامبر الله (صلی الله علیه وآله وسلم) را با دعا و درود ادا کرد، بهرهای که خود از سلام دارد و به آن نیازمند و امیدوار است را نیز دریافت میکند؛ سلامی که نشان اسلام و مسلمانان است و چنین میگوید: «السَّلَامُ عَلَيْنَا وَعَلَى عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِینَ». با این عمل، همبستگی و همراهی خود را با بندگان صالح و شایسته خداوند در هر زمان و مکانی اعلام کرده و مشارکت خود را در اسلام، برادری و سلامت محکم میکند. این امر به او امید و اعتماد به نفس میدهد و با ناامیدی و احساس حقارت که روانشناسان به عنوان «احساس خودکمبینی» از آن یاد میکنند، مقابله میکند: «أُولَئِكَ حِزْبُ اللهِ إِنَّ حِزْبَ اللهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»؛ «آنان حزب اللهاند؛ بدان که حزب الله، آنان رستگارانند.»[1]
سپس نمازگزار برای خود دعا میکند و از عذاب دوزخ، عذاب قبر، فتنههای دنیا و آخرت و از فتنه مسیح دجال[2] پناه میبرد و مسلمان باید از همه اینها پناه بجوید و از زیان و فتنههای آنها به خداوند متعال پناه ببرد.
در حدیثی آمده است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند: «هیچ پیامبری پس از حضرت نوح (علیه السلام) نیامده است، مگر اینکه امت خود را از دجال برحذر داشته است و من نیز شما را از او برحذر میدارم.»[3]
پایان نماز و حسن خاتمه آن:
پس از اینکه مسلمان در تمامی این مراحل تلاش میکند تا نمازش را به نیکوترین وجه ادا کند و حقوق آن را به جا آورد، به نقص و کوتاهی خود اعتراف کرده و با زبان حال میگوید: «مَا عَبَدْناكَ حَقَّ عِبَادَتِكَ»، «ما تو را آنگونه که شایستهی تو بود، عبادت نکردیم». و این دعا را که پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) به صحابی جلیلالقدر خود، ابوبکر صدیق (رضی الله عنه)، که شایستهترین امت پس از پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) بوده و نمازش پس از نماز پیامبر، کاملترین نمازها بود، توصیه کردهاند، میخواند: «اللَّهُمَّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي ظُلْمًا كَثِيرًا، وَلَا يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا أَنْتَ، فَاغْفِرْ لِي مَغْفِرَةً مِنْ عِنْدِكَ وَارْحَمْنِي إِنَّكَ أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ.»[4]
اعتراف به کوتاهی و ابراز پشیمانی، آخرین سخنان و پایانبخش نماز میشوند؛ و این بهترین وجه برای بسته شدن صحیفهی اعمال است. نمازگزار با شتاب از نماز خارج نمیشود و نمیخیزد گویی که از بندی رهایی یافته یا از زندانی آزاد شده است؛ بلکه نماز را به شیوهای زیبا و پاکیزه به پایان میبرد، به طرف راست و چپ میگرداند و به نمازگزاران، جماعت مسلمانان و فرشتگان حاضر سلام میدهد و میگوید: «السَّلَامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُ الله.»[5] گویی نمازگزار به دنیای دیگری منتقل شده و ارتباطش با موجودات اطراف قطع شده بود و اکنون به محیط اولیه و زندگی خود بازگشته، رو به اطرافیان میکند و سلام میدهد؛ چون کسی که از سفری دور بازگشته یا از جایی دیگر آمده است.[6] همانطور که در حدیث صحیح آمده است: «کلید نماز طهارت است، ورود به آن با تکبیر است و خروج از آن با سلام است.»[7]
تناقض نماز حقیقی با پرستش غیرالله و بردگی انسان و زندگی جاهلیت:
نماز حقیقی که فروتنانه و با اخلاص ادا میشود و مسلمان بر حقیقت، روح، آداب و اوقات آن مواظبت میکند، هرگز با پرستش غیرالله، شرک، بتپرستی و خرافات سازگاری ندارد. همچنین، این نماز با بردگی برای غیرالله، چون ترس از پادشاهان، حاکمان، متکبران، سرمایهداران و باور به اینکه آنان دارندگان نفع و ضرر هستند، چاپلوسی در برابر آنان، همراهی با ظلم و تجاوز و معاملهگری عقیده و وجدان، ناسازگار است.
در دورانهای مختلف، از عصر نخستین پادشاهیها تا عصر حاضر با آزادی و دموکراسی، نمونههایی از این بندگی و بردگی مشاهده شده است. بنابراین، تمام ارکان نماز و آنچه نمازگزار بیان میکند و خود را به آن ملزم میداند، به شدت با این امور منافات دارد. این تضاد با اولین کلماتی که نماز با آن آغاز میشود، یعنی «الله اکبر»، با «الحمد لله رب العالمین»، زیرا پروردگاری جز الله نیست و ستایشی جز برای او نیست، با «إیاک نعبد و إیاک نستعین»، زیرا عبادت و استعانت از هیچ کسی جز الله سزاوار نیست، و با رکوع و سجود، که ادای این عبادات به ظاهر و باطن برای کسی جز الله جایز نیست، مغایرت دارد.
به خاطر همین، افرادی که این نماز در وجودشان تحقق یافته است، دلاورترین مردمان در مقابل پادشاهان و حاکمان بودهاند و در گفتن حق از همه دلیرتر بوده و در زندگی بیارزش دنیا بیرغبت بوده و از همکاری برگناه و تجاوز به دور بودهاند.[8]
[2] ـ امام مسلم (رحمه الله) از حضرت ابن عباس (رضی الله عنه) روایت کرده است که فرمود: رسول اکرم (صلی الله علیه وسلم) این دعا را مانند سورههای از قرآن به مسلمانان میآموخت و میفرمود بگوئید: «اللهم إني أعوذ بك من عذاب جهنم و أعوذ بك من عذاب القبر و أعوذ بك من فتنة المسيح الدجال وأعوذ بك من فتنة المحيا والممات». همچنین حضرت ابو هریره (رضی الله عنه) از رسول اکرم (صلی الله علیه وسلم) روایت کرده است که فرمودند: «هرگاه یکی از شما از تشهد پایانی فراغت یافت از چهار چیز پناه بجوید؛ از عذاب دوزخ و عذاب قبر و فتنه زندگی و مرگ و فتنه مسیح دجال.
[3] ـ سنن ترمذی و ابوداود به روایت حضرت ابو عبیدہ بن جراح درباره موضوع فتنه دجال به تفسیر سوره کهف در کتاب مولف تأملات فی القرآن مراجعه شود.
[4] ـ امام بخاری (رحمه الله) از حضرت ابو بکر صدیق (رضی الله عنه) روایت کرده است که فرمود: من به رسول الله (صلی الله علیه وسلم) عرض کردم: یا رسول الله ! به من دعایی بیاموز تا آن را در نماز بخوانم فرمودند: چنین بگو: «اللهم إني ظلمت نفسي ظلماً كثيراً ولا يغفر الذنوب إلا أنت فاغفر لى مغفرة من عندك وارحمني إنك أنت الغفور الرحيم».
[5] ـ شيخ الإسلام ولى الله دهلوی (رحمه الله) میگوید: تشهد به خاطراین بهعنوان رکن تعیین شده است که اگر این امور نمیبودند پایان دادن نماز مانند فراغت انسان روی گردان یا پشیمان میشد.» «حجة الله البالغة،ج ۲، ص ۴»
[6] ـ برگرفته از سخنان امام محمد قاسم نانوتوی (متوفی سال : ۱۲۹۷ه) در رساله ارزنده ایشان به نام «قبله نما».
[7] ـ سنن ابوداود ،ترمذی، دارمی و ابن ماجه به روایت حضرت علی (رضی الله عنه) درباره مصالح و حکمتهای تعیین فرائض و آداب به كتاب «حجة الله البالغة، ج۱، ص ۷۵ – ۷۶ .تالیف حکیم الاسلام احمد بن عبد الرحيم، ولی الله دهلوی مراجعه شود.
[8] ـ از نمونههای جالب و حیرتانگیز اینگونه شخصیتها؛ شیخی است که از نظر زمان از ما چندان به دور نیست و از همراهان سید احمد بن عرفان شهید (م ۱۲۴۶ه.)؛ امام دعوت توحید و جهاد و بنیانگذار حکومت اسلامی در هندوستان در قرن گذشته بوده است. درباره این شیخ بزرگوار آمده است که روزی جهت معالجه پیش پزشکی در شهر رفت. هنگامی که به مطب آن پزشک رسید، به خاطر کهولت سن و شدت بیماری و پیادهروی زیاد تواناییاش را از دست داده و خسته بود و مدت طولانیای جلوی مطب منتظر ماند؛ تا اینکه پزشک پس از انتظار طولانی بیرون آمد و مشغول عبادتی بدعتآمیز شد که در آن به تعظیم غیر الله پرداخت همینکه نگاه شیخ به او افتاد و عبادتش را دید، به شاگردش فرمان داد که باید برگردیم و بلافاصله حرکت کرد و راه افتاد. در راه شاگردش به او گفت چنین چیزی تا کنون من ندیده بودم شما خودتان را برای رسیدن به این پزشک به زحمت انداختید و تا مدت زیادی هم منتظرش ماندید؛ اما هنگامی او را مشاهده کردید، تصمیم گرفتید که برگردید و کارتان را ناتمام گذاشتید! شیخ گفت: وای بر تو! آیا ندیدی که او از الله تعالی نافرمانی میکند و اعمال شرکآمیز انجام میدهد؟ شاگردش گفت: ما با عملش چه کار داریم؟ او خود مسؤول گمراهی و بیخردیاش است. ما از حرفه و مهارتش استفاده میکنیم. شیخ گفت: شگفتا اگر من در برابر این کارش ساکت بمانم و از او کمک بگیرم چگونه هنگام شب در برابر پروردگارم بایستم؟ و با چه زبانی در دعای قنوت چنین بگویم: «ونخلع و نترك من يفجرك»؟