اساساً عمدهترین مقصد تشریع احکام در شریعت اسلامی، همانا جلب مصالح واقعی انسانها و دفع مفاسد واقعی از آنها میباشد که در تألیفات علمای قدیم و جدید، به عبارات و عناوین مختلف؛ اما به هدف واحد بیان گردیده است و به سه قسمتِ ضروریات، حاجیات و تحسینیات، تقسیمبندی شده است. البته عدهای به مقاصد سهگانه و عدهای هم به مصالح سهگانه از آن تعبیر نمودهاند.
باید یادآور شد که حصر مصالح انسانی یا مقاصد شرعی در انواع سهگانۀ یادشده، در واقع از نوع حصر استقرائی است که از تتبع و مطالعۀ مقاصد نصوص شرعی از یک طرف و مطالعه و تحقیق مصالح انسانی از جانب دیگر، به دست آمده است.
امام محمد غزالی در کتاب «المستصفى في علم الأصول» به این مسئله پرداخته است؛ ایشان مصالح مورد نظر شریعت را به ضروریات و حاجیات و تحسینیات تقسیم میکند و در مرتبۀ ضروریات به مقاصد خمسۀ شریعت؛ یعنی: حفظ دین، حفظ جان، حفظ عقل، حفظ نسل و حفظ مال مردم اشاره مینماید و سپس میگوید: «هر آنچه متضمن حفظ این اصول پنجگانه باشد، مصلحت پنداشته میشود و هر چه باعث تفویت آنها باشد مفسده میباشد». ایشان سپس نتیجه میگیرد: «محال است که آیین و شریعتی که در پی اصلاح خلق است، از این مقاصد تهی باشد. شرایع در تحریم کفر، قتل، زنا، سرقت و نوشیدن مسکرات، اختلافی ندارند».
آیات قرآن کریم و احادیث نبوی این موضوع را بهصراحت بیان میدارد، الله تعالی میفرماید:
[توضیح اینکه] «ای پیامبر! چون زنان مؤمن به نزد تو آیند که با تو بیعت کنند، بر اینکه برای الله چیزی را شریک مقرر نکنند». «و» از آنان بیعت بگیر بر این شرط که: «دزدی نکنند». [در حدیث شریف آمده است که وقتی رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم از زنان مکه بیعت میگرفتند، به این بند از شروط بیعت که رسیدند، هند زن ابوسفیان گفت: ابوسفیان مرد بخیلی است و من از مال وی غذا و خرجم را برمیدارم، آیا این کار درست است؟ رسول خدا صلیاللهعلیهوسلم فرمودند: «آری! برایت حلال است.»] «و» از آنان بیعت بگیر بر این شرط که: «زنا نکنند» و حرام بودن زنا، محدود به زنای فرج نیست؛ چنانکه در حدیث شریف آمده است: «بر فرزند آدم بهرۀ وی از زنا نوشته شده است که او این بهرۀ خود را خواهناخواه درمییابد؛ پس زنای چشمها، نگریستن است و زنای گوشها، شنیدن و زنای زبان، سخن گفتن است؛ و دو دست زنا میکنند و زنای آنها گرفتن است و دو پا زنا میکنند و زنای آنها راه رفتن است (بهسوی فحشاء) و قلب خواهش و تمنا میکند، سپس فرج یا این خواهش را تصدیق میکند یا تکذیب.»
شرط «ألا يشركن» اشاره به حفظ دین داشته که توحید و عدم شرک در رأس تمام امور قرار دارد. شرط «ولا يسرقن» اشاره به حفظ مال دارد، لذا سرقت، غصب، اختلاس و امثال آن حرام گردیده است؛ زیرا تجاوز بر مال پنداشته میشود. شرط «ولا یزنین» اشاره به حفظ نسل دارد؛ زیرا زنا و لواط، خطرناکترین چیزی است که نسل را تهدید میکند. شرط «ولا يقتلن» اشاره به حفظ نفس، بعد از وجود آن دارد.
این واقعه در روز فتح مکه بود که زنان نزد رسول خدا صلیاللهعلیهوسلم آمدند تا با ایشان بیعت کنند، پس الله جلجلاله به پیامبرش دستور داد که از ایشان بر این شروط مذکور، بیعت بگیرد.
حفظ عقل در این آیت تصریح نگردیده است؛ زیرا آن جزء از نفس دانسته میشود. انسان زمانی شخص معتبر دانسته میشود که از نعمت عقل بهرهمند باشد. نظر به جایگاه والای عقل و اهمیت بینظیر آن، شریعت اسلامی، احکامی را به آن مرتبط نموده و دانشمندان اسلامی آن را بهطور انفرادی ذکر نمودهاند، زیرا تمام مقاصد به آن پیوست داشته، بلکه صحت تکالیف به آن گره خورده است.
آنچه اهمیت این مصالح را نمایان میسازد، اینکه بیعت مسلمانان در عهد مکی، در بیعت عقبۀ اولی روی همین مطالب بود. چنانچه امام بخاری زیر باب «وفود الانصار» از عبادة بن صامت رضیاللهعنه که از جملۀ وفد انصار و در عقبۀ اولی اشتراک ورزیده بود، اینگونه روایت میکند: رسولالله صلیاللهعلیهوسلم درحالیکه گروهی از صحابه به اطرافشان نشسته بودند، فرمودند: «بایعُونِی عَلَى أَنْ لَا تُشْرِكُوا بِاللَّهِ شَيْئًا، وَلَا تُسْرِقُوا، وَلَا تَزْنُوا، وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ، وَلَا تَأْتُوا بِبُهْتَانِ تَفْتَرُونَهُ بَيْنَ أَيْدِيكُمْ وَأَرْجُلِكُمْ، وَلَا تَعْصُوا فِي مَعْرُوفٍ، فَمَنْ وَفَي مِنكُمْ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ، وَمَنْ أَصَابَ مِنْ ذَلِكَ شَيْئًا فَعُوقِبَ فِي الدُّنْيَا فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَهُ، وَمَنْ أَصَابَ مِنْ ذَلِكَ شَيْئًا ثُمَّ سَتَرَهُ اللَّهُ فَهُوَ إِلَى اللَّهِ، إِنْ شَاءَ عَفَا عَنْهُ وَإِنْ شَاءَ عَاقَبَهُ، فَبَايِعْنَاهُ عَلَى ذَلِكَ.»
ترجمه: «با من چنین بیعت کنید که هیچچیزی را به خدا شریک نسازید، دزدی نکنید، زنا نکنید، فرزندان خود را نکشید، به چیزهایی که از خود افتراء میکنید، [به مردم] تهمت نزنید، از کارهای نیک و مشروع، سرپیچی نکنید. کسیکه به این [عهد و پیمان خود] وفا کند، مزدش با خدا است و کسیکه مرتکب گناهی از این گناهان گردد و در دنیا مجازات آن را [از حد و یا تعزیر] ببیند. همین مجازات [دنیوی] برایش کفاره است. کسیکه مرتکب گناهی از این گناهان گردد و الله آن را بر وی بپوشاند، امرش موکول به خدا است. اگر بخواهد از وی عفو میکند و اگر بخواهد عذابش خواهد کرد».
راوی میگوید: ما به همین چیزها با پیامبر خدا صلیاللهعلیهوسلم بیعت نمودیم.
آنچه اهمیت این مقاصد را تبلور میبخشد اینکه الله تعالی برای مخالفین، مجازات (حدود) را تعیین نموده است، مانند: قصاص، حد ارتداد، حد مسكرات، حد سرقت و حد زنا. الله تعالی در این مورد میفرماید: «قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَينِ إِحْسَانًا وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُم مِّنْ إِمْلَاقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَإِيَّاهُمْ وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذَلِكُمْ وَصَّاكُم بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ.» ترجمه: «بگو: بيائيد چيزهائی را برایتان بيان كنم كه پروردگارتان بر شما حرام نموده است. اینکه هیچچیزی را شريك خدا نكنيد و به پدر و مادر (بدی نكنيد و بلكه تا آنجا كه ممكن است بدیشان) نيكی كنيد و فرزندانتان را از ترس فقر و تنگدستی (كنونس يا آينده) مكشيد (چرا كه) ما به شما و ايشان روزی میدهیم (و روزیرسان همگان مائيم؛ نه شما) و به گناهان كبيره (از جمله زنا) نزديك نشويد، خواه (آنها در وقت انجام برای مردم) آشكار باشد و خواه پنهان و كسی را بدون حق (قصاص و اجرای فرمان الهی) مكشيد كه خداوند آن را حرام كرده است. اینها اموری هستند كه خدا به گونۀ مؤكّد شما را بدانها توصيه میكند تا آنها را بفهميد و خردمندانه عمل كنيد.»
ابن مسعود رضیاللهعنه فرموده است: هر کس میخواهد به وصیت مهرشدۀ رسولالله صلیاللهعلیهوسلم بنگرد، باید آیات «151-153» از سورۀ «انعام» را بخواند: («بگو» ای پیامبر صلیاللهعلیهوسلم «بیایید تا آنچه را پروردگارتان بر شما حرام کرده است برای شما بخوانم» این محرمات الهی عبارتاند از: «اینکه چیزی را با او شریک قرار ندهید» یعنی: نخستین چیز از محرمات این است که: حقتعالی بر شما لازم گردانیده یا شما را برای آن آفریده که چیزی را با او شریک قرار ندهید. «و به پدر و مادر احسان کنید» با امتثال امر و نهی آنها و این خود به معنای نهی از نافرمانی آنها نیز هست. «و فرزندان خود را از بیم فقر نکشید ما شما و آنان را روزی میرسانیم.» زیرا رزق بندگان بر عهدۀ مولایشان است؛ بنابراین، سومین حرام؛ کشتن فرزندان است. املاق به معنای فقر است. یادآور میشویم که اهل جاهلیت فرزندان خود را اعم از پسر و دختر، از بیم فقر و تنگدستی میکشتند و بهعلاوه در خصوص دختران این رفتار ظالمانه را از بیم عار و ننگ نیز اعمال میکردند. «و به فواحش» یعنی: گناهان «نزدیک نشوید» و از آن جمله است زنا و لواط. «آنچه آشکار باشد از آن و آنچه پوشیده باشد» یعنی: چه آن کارهای زشت و ناشایست، علنی باشد، چه پنهان. این چهارمین حرام است. «هیچ نفسی را که الله کشتنش را حرام ساخته است جز بهحق، نکشید»، کشتن نفس به قصاص، کشتن آن به سبب ارتکاب زنا در حال احصان و کشتن آن به سبب ارتداد، پس از محکومیت در محکمۀ شرعی و صالح، حق است.)
این همان اسبابی است که شرع در باب قتل مسلمان، آنها را مشروع گردانیده است؛ چنانکه احادیث بسیاری بر آن ناطق است، از آن جمله روایت ابن مسعود رضیاللهعنه از رسول خدا صلیاللهعلیهوسلم است که در حدیث شریف فرمودند: «ریختن خون شخص مسلمانی که بر یگانگی الله و رسالت من گواهی میدهد، حلال نیست؛ مگر به یکی از سه سبب: زنای مرد زندار یا زن شوهردار، کشتن نفس به قصاص نفس و کشتن کسیکه دین خود را ترک کرده و از جماعت مسلمانان فاصله گرفته است.»
در این آیات مقاصد پنجگانۀ ضروری تذکر رفته است. در اول این وصیتها، حفظ دین ذکر شده: «ألا تشرکوا» و در آیت بعدی حفظ نفس به میان آمده «ولا تقتلوا النفس» و حفظ نسل در این آیت «ولا تقربوا الفواحش» تصریح گردیده است؛ زیرا فحشاء متضاد با حفظ نسل است. حفظ عقل در آیت «لعلکم تعقلون» بیان گردیده است و آيت «ولا تقربوا مال اليتيم» بیانگر حفظ مال است.
سعید بن زید رضیاللهعنه روایت میکند که رسولالله صلیاللهعلیهوسلم فرمودند: «مَنْ قُتِلَ دُونَ مَالِهِ فَهُوَ شَهِيدٌ، وَمَنْ قُتِلَ دُونَ دِينِهِ فَهُوَ شَهِيدٌ و من قُتِلَ دُونَ دَمِهِ فَهُوَ شَهِيدٌ، وَمَنْ قُتِلَ دُونَ أَهْلِهِ فَهُوَ شَهید.» «هرکس در برابر دفاع از مال خود کشته شود، او شهید است و هرکس که در دفاع از دینش کشته شود شهید است؛ و هرکس که در دفاع از جانش کشته شود شهید است؛ و هر کس که در دفاع از ناموس و آبروی خود کشته شود او شهید است.» کشته شدن و ریختن خون در راه دفاع از این مقاصد و مصالح بیانگر اهمیت و جایگاه آن است.