نویسنده: عبدالحمید نوروزی
علل انحرافات جوانان
-
تمسک نجستن به قرآن و سنت؛
-
ایجاد شک و شبهه در اذهان جوانان در مورد اعتقاداتشان؛
-
مادیت را هدف زندگی قرار دادن؛
-
پخش برنامههای مخرب از رسانهها که روح و روان را ناآرام میکنند؛
-
انتخاب دوستان ناباب و نالایق؛
-
دور شدن از علم؛
-
ارتباط نداشتن با علما و اندیشمندان اسلام.
عوامل گرایش جوانان به فرهنگهای بیگانه
-
عدم شناخت صحیح فرهنگ غرب: برخی چنین میپندارند که در پس نظم موجود در غرب، ارزشی نهفته است، حال آنکه با دقت در زندگی غربی میبینیم که چنین نیست. نظام اسلامی حقوق بسیاری برای مردم قائل است و اسلام سفارشهای زیادی دارد.
-
مشکلات اقتصادی موجود در کشور: در دورۀ جوانی غرایز به اوج خود میرسند و جوان در پی ارضای آنهاست. تأمین به موقع آنها نقش بسیار مهمی در تعدیل رفتار و رشد و تکامل او دارد و عدم ارضای آنها نه تنها مانع رشد و کمال میگردد، بلکه سبب ناهنجاریهای رفتاری زیادی میشود.
۳. استقبال کشورهای غربی از نخبگان و ذهنهای خلاق دنیا: درک نقش و وظایفی که نخبگان یک جامعه در هدایت و پیشرفت آن دارند، از اهمیت بسزایی برخوردار است. اگر این مسئله به درستی درک نشود و برای استفادۀ بهینه از این افراد برنامهریزی نگردد و جایگاه مناسب اجتماعی و شرایط لازم برای یک زندگی راحت فراهم نشود، این سرمایهها به سرعت از دست میروند. غرب به دلیل نیاز به رشد صنعت و بهروز نگهداشتن فناوریهای خود، باید از مغزهای پیوسته استفاده کند تا بتواند در جهان با رقابت کامل زنده بماند؛ بنابراین، برنامههای بسیار متنوع و جذابی را برای جذب نیروهای کیفی از سراسر جهان در نظر گرفته است.
جوانان؛ فاتحان بزرگ اسلام
تاریخ گواهی میدهد که اغلب فاتحان، جوانانی بودند که با نیروی اراده و ابتکار و استعانت از الله متعال، فتوحات اسلامی را گسترش دادند. یکی از آن جوانان و دلیرمردان اسلام، فاتح قسطنطنیه (استانبول کنونی) سلطان محمد فاتح، جوانی ۲۴ ساله بود.
یکی دیگر از فاتحان اسلام، طارق بن زیاد است. زمانی که طارق بن زیاد با پیمودن راه از شمال آفریقا به سرزمین مغرب رسید و سوار بر کشتی از دریا عبور نمود و در ساحل اندلس (اسپانیای کنونی) لنگر انداخت؛ در چنین لحظات حساس و نفسگیری، با قلبی سرشار از ایمان و یقین، این کلمات را بر زبان آورد: «العَدُوُّ امَامَکُم والبحرُ وَرائَکُم»؛ (دشمن جلو شما و دریا پشتسرتان قرار دارد.) او با این سخن خود، شوق و جذبۀ حمله را در سپاه خود ایجاد کرد.
طارق چو بر کنارۀ اندلس سفینه سوخت گفتند کار تو به نگاه خِرد خطاست
دوریم از سواد وطن باز چون رسیم ترک سبب ز روی شریعت کجا رواست
خندید و دست به شمشیر برد و گفت هر ملک، ملک ماست، چو ملک خدای ماست
ادامه دارد…