نویسنده: اسماعیل سارانی
جایگاه علما
مردم بدون علما جاهلاناند که اهریمنان جنی و انسی آنان را فریب میدهند و گمراهی و سرگردانی از هر سو بهطرفشان میآید؛ بههمینخاطر علما از نعمتهای بزرگ خدا بر اهل زمین هستند.
علما چراغهای درخشان و پیشوایان هدایت در زمیناند. به وسیلۀ علما گمراهی افکار از میان میرود و ابرهای تیرۀ شک از دلها برکنار میشود. علما خشم شیطان را برمیانگیزند و ایمان را در دلها زنده میسازند.
و چه زیبا رسول خدا صلیاللهعلیهوسلم مثال علما را بیان میفرمایند: «علما در زمین همانند ستارگان در آسمان هستند که در تاریکیهای دشت و دریا به وسیلۀ آنان راه یافته میشود، که اگر نور ستارگان در سیاهی فرو رود، رهروان به گمراهی و سرگردانی نزدیک میشوند.»
همچنین پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم در حدیثی علما را وارثان انبیا معرفی میکند واین شاید برای بسیاری جای سوال باشد که چرا پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم از میان تمام اقشار امت، علما را وارث انبیاء قرار میدهد؟ زیرا این علمای با عمل هستند که در گفتن سخن حق، شجاع و دلیر هستند، و مردم را امر به معروف و نهی از منکر میکنند و ضمن نصیحت حاکمان، حاکمان را بازخواست مینمایند و به مصالح مسلمانان آگاهی دارند و در رعایت حال مسلمانان مشقتهای فراوانی را تحمل میکنند.
علما که موصوف به خُلق و خوی پیامبرانند و اعمالشان ترجمان آموزههای قرآن و سنت است، به ستمگران میگویند، شما ظالم هستید و به مفسدان اعلام میدارند که فسادکار هستید و به گنهکاران ندا میدهند که خدا را نافرمانی کردید.
حقا که این حدیث بر علمای با عمل صدق میکند. رسول خدا صلیاللهعلیهوسلم میفرمایند: «همۀ موجودات در آسمانها و زمین، حتی ماهیها در دریا برای عالم طلب استغفار میکنند، فضل عالم بر عابد مثل فضیلت ماه بر پیکر ستارگان است، علما وارثان پیامبرانند».
حاکمان از علما میپرسند
پاسخ دادن به سؤالات از امور واجبی علما است. جرأت در جوابی که موصوف به صداقت باشد، از علامات ایمان است، به خصوص اگر پاسخ در مقابل سؤال حاکمی باشد. هدف از جواب، ارشاد سوال کننده به حق است و بیان کردن طریقۀ عدل.
حال اگر صفحات تاریخ را ورق بزنیم تصاویر مختلفی از علما را خواهیم دید که بعضی از علما با گفتن حق شهید شدهاند. و هم علمایی را میبینیم که با گفتن حق در برابر حاکمان به عزت اسلام تسلیم شدهاند یا علما آنان را مجبور به پذیرش و فروتنی در برابر اسلام کردهاند.
نمونهای از شهادت علما
علامه غزالی در کتاب «احیاء العلوم» میفرمایند: «چون پیشوایان (علماء) دین دانستند که بهترین سخن، گفتن حق نزد سلطان ستمگر است و صاحب سخن اگر کشته شود شهید میگردد؛ چنانکه در اخبار و احادیث وارد شده است، لذا جانهای خود را برای این امر آماده ساختند و انواع شکنجه را تحمل نمودند و بر آن صبر کرده و جانشان را در راه خدا بذل کردند و همۀ اینها به خاطر رضای خدا بود و روسفیدی در نزد او تعالی».
دانشمند بزرگوار، حطیط زیات رحمهالله را نزد حجاج آوردند، چون بر او داخل شد، گفت: آیا تو حطیط هستی؟ فرمود: آری، هر چه میخواهی از من بپرس که در مقام ابراهیم خلیلالله علیهالسلام در کعبۀ معظمه پیمان بستهام بر سه خصلت:
-
اگر از من پرسیده شود، راست بگویم؛
-
اگر در آزمایش و ابتلا قرار گیرم صبر کنم؛
-
اگر عافیت بینم سپاس گویم خدا را.