بدون شک، شریعت اسلامی حفظ و پاسداری حیات و زندگی، عزت و آبرو، مال و ثروت، دیانت و سلوک و عقل و اندیشۀ بشری را تضمین میکند. برای تحقق این مسئولیت عظیم، اسباب و وسایلی را وضع نموده است، که از جملۀ این وسایل میتوان حدود شرعی، احکام تعزیری و جنایات و… را نام برد. این احکام برای حفظ حقوق حقۀ عموم مردم محفوظ و مصئون مانده و از هر نوع تعرض و تجاوز و هلاکت در امان است. برای تطبیق این مقاصد، اصول و ضوابطی مقرر گردیده است که یکی از این اصول، پاسداری و سد راه تجاوز به مالکیت شخصی دیگران و حقوق شرعیشان است. موضوع امر به معروف و نهی از منکر یا دعوت و تبلیغِ دین اسلام بهصورت صحیح و تحقیقی و به دور از هر نوع دغلکاری و اغماض است.
از آنجاییکه حفظ، بقا و تطبیق هر دین و شریعتی وابسته به دعوت و تبلیغ آن است تا مقاصد آن متحقق گردد، الله تعالی همواره با بعثت هر پیامبر، امرِ دعوت و تبلیغ را نخستین و بلکه مهمترین وظیفۀ او معرفی کرده و همۀ پیامبران علیهمالسلام را به آن دستور داده است. این مسئولیت، گاه با اسم دعوت، گاه با نام تبلیغ و احیاناً با نام امر به معروف و نهی از منکر با صراحت تمام بیان شده است. اساسیترین بحث در این مقام، موضوع پیشینۀ امر به معروف و نهی از منکر در ادیان سماوی پیشین است. شاید اهمیت فوقالعادۀ امر به معروف و نهی از منکر در اسلام از آنروست که این دین برای همۀ مردم در تمامی عصرها تشریع شده و آخرین شریعت الهی است. بنابراین، باید همۀ مؤمنان بهویژه دانشمندان اسلامی، در بسط و توسعه، گسترش و پخش و حفظ و پاسداری شریعت اسلامی بکوشند. با عمل به این دو فریضۀ «امر به معروف و نهی از منکر»، جانشین خدا و پیامبران الهی بر روی زمین باشند و اسلام را جاودانه کنند. چنانکه الله تعالی در مورد یهودیانی که از دین و شریعت الهی پاسداری نکرده و به خدا و پیامبرش خیانت کردند و علیه دین و نوای آن برخاستند و سرانجام بهصورت بسیار ظالمانهای با دعوتگران الهی و پیامبرانش جنگیدند، میفرماید: «إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَيَقْتُلُونَ الَّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ» ترجمه: «همانا کسانیکه به آیات خدا کفر میورزند و پیامبران را به ناحق میکشند و کسانی از مردم را که به دادگری فرمان میدهند، میکشند، آنان را به عذاب دردناکی مژده بده.»
از آیۀ فوق معلوم میشود که این دو فریضه، ویژۀ شریعت محمدی نیستند و در شرایع پیشین نیز واجب بودهاند؛ گرچه محدودۀ آن به گستردگی شریعت محمدی نبوده، اما بر پایۀ روایتی از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم، مراد از «الَّذیِن یأمُروُنَ بِالقِسْطِ» گروهی از بنیاسرائیلاند که نهتنها با مخالفان پیامبران و دعوت الهی همسو و هم رکاب نبودند، بلکه قاتلان پیامبران را امر به معروف و نهی از منکر کردند و در این راه به شهادت رسیدند.
امام قرطبی رحمهالله در تفسیر آیۀ فوق مینویسد: «این آیه دلالت میکند که امر به معروف و نهی از منکر در امتهای پیشین واجب بوده است.»
دکتر عبدالرئوف مخلص، یکی از دانشمندان و شخصیتهای معاصر کشور در تفسیر وزین خود زیر آیۀ فوق نوشته است: «مبرد در بیان سبب نزول آیۀ کریمه مینویسد که گروهی از بنیاسرائیل پیامبرانی که به نزدشان آمده و آنان را بهسوی خداوند جلجلاله دعوت کرده بودند را کشتند. سپس، مؤمنان دیگری به مسئولیت دعوت قیام کردند ولی ایشان را نیز کشتند. بنابراین، این آیات دربارۀ یهودیانی است که از راه حق منحرف شده و تا روز قیامت تهدید و سرزنش میشوند.»
آقای مخلص در ادامه با نقل حدیثی از حضرت ابوعبیده بن جراح رضیاللهعنه این موضوع را روشنتر ساخته و ابعاد موردنظر بحث را واضحتر بیان میکند و متصل به ذکر حدیث زیر مینویسد: «ابوعبیده از رسولالله صلیاللهعلیهوسلم پرسید: «چه کسی در روز قیامت عذاب سختتری دارد؟» [رسولالله صلیاللهعلیهوسلم] فرمودند: «مردی که پیامبری را یا امر کننده به معروف و نهی کننده از منکری را کشته باشد.» یادآور میشویم که امر به معروف و نهی از منکر بر امتهای پیشین نیز واجب بوده است.
در آیۀ زیر نیز از لقمان حکیم حکایت میشود که ضمن توصیۀ فرزندش به برپایی نماز و امر به معروف و نهی از منکر، بر صبر و شکیبایی نیز وی را توصیه میکند. این توصیه مستلزم سابقهای است که قطعاً در آن افرادی بودهاند که در مسیر دعوت و امر به معروف و نهی از منکر، سختیهایی را چشیده و برداشت کردهاند. لقمان حکیم با در نظرگیری شرایط زمانی و مکانی که چه مردمان آن زمان دعوت پسرش را نپذیرند و شاید مورد آزار و اذیت قرار گیرد، صبر و شکیبایی را برایش توصیه کرده و آن را از تصمیمهای محکم و استوار میداند و میفرماید: «يَا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلَاةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَاصْبِرْ عَلَى مَا أَصَابَكَ إِنَّ ذَلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ»؛ ترجمه: «ای پسرک من! نماز را بر پا دار و امر به معروف کن و از منکر نهی نما و بر هر آنچه به تو میرسد، صبر کن؛ بیتردید این از کارهای سترگ است.»
بنابراین، از حکایت لقمان و پسرش میتوان نتیجه گرفت که پیش از آغاز شریعت محمدی، در شرایع سابق، امر به معروف و نهی از منکر یکی از اصول اساسی و یکی از موضوعات مهم نسبت به امتهای پیشین و در هر شریعتی بوده تا مردم با هر آله و ابزاری به کارهای خیر رهنمود شده و از شر و منکرات دور گردند. علامه آلوسی از ابن ابی حاتم روایت میکند که ایشان دربارۀ این آیه فرمودهاند: «به معروف امر کن یعنی توحید و از منکر نهی نما یعنی از شرک منع کن» که این معنا بهخودیخود میرساند که امر به معروف و نهی از منکر سابقۀ درخشانی در امتهای پیشین داشته است؛ چرا که توحید و یکتاپرستی نخستین و مهمترین موضوع دعوت تمامی پیامبران الهی بوده است که مردم و امتهای خود را به آن فرا میخواندند و شرک و بتپرستی نیز اولین عملی بوده است که مردم را از آن منع و نهی میکردهاند و چهبسا با استقامت و پافشاری در این مسیر، جان و مال و حتی فرزندان و خانوادۀ خویش را نیز از دست دادهاند.
همچنین در سورۀ مائده پیرامون گروهی از قوم بنیاسرائیل که بر اثر کفر و ترک نهی از منکر از سوی حضرت داود و عیسیعلیهمالسلاملعنت شدند آمده است: «لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُدَ وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ (۷۸) كَانُوا لا يَتَنَاهَوْنَ عَنْ مُنْكَرٍ فَعَلُوهُ لَبِئْسَ مَا كَانُوا يَفْعَلُونَ»؛ ترجمه: کافران بنیاسرائیل بر زبان داوود و عیسی پسر مریم لعنت شدند، این به خاطر آن بود که نافرمانی [و گناه] کردند و [از حد] تجاوز نمودند. آنان از کار زشتی که انجام میدادند، یکدیگر را نهی نمیکردند، قطعاً بد کاری انجام میدادند.
از روایت داستان اصحاب سبت در قرآن کریم برمیآید که امر به معروف و نهی از منکر در امتهای پیشین جزو اساسات احکام و دستورات ربالعالمین بوده و عمل به این امر، حکمی یکسان با حکم آن در شریعت محمدی داشته است که در صورت ترک آن، گروهی از بنیاسرائیل که از منکر نهی نمیکردند، به همراه مرتکبان منکر هلاک شدند و تنها گروهی نجات یافتند که از منکرات نهی میکردند و این خود نشان میدهد که جایگاه امر به معروف و نهی از منکر در شرایع سابق چه مقام و منزلتی داشته است؛ چنانکه الله تعالی میفرماید: «فَلَوْلَا كَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِنْ قَبْلِكُمْ أُولُو بَقِيَّةٍ يَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فِي الْأَرْضِ إِلَّا قَلِيلًا مِمَّنْ أَنْجَيْنَا مِنْهُمْ وَاتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُوا مَا أُتْرِفُوا فِيهِ وَكَانُوا مُجْرِمِينَ (۱۱۶) وَمَا كَانَ رَبُّكَ لِيُهْلِكَ الْقُرَى بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا مُصْلِحُونَ»؛ ترجمه: «پس چرا از امتهای پیش از شما خردمندانی نبودند که [مردمان را] از فساد در زمین باز دارند؟! مگر اندکی از آنان که نجاتشان دادیم و کسانیکه ستم کردند، از لذات [دنیوی] و آسودگی پیروی کردند و گناهکار بودند [و نابود شدند]. و [ای پیامبر!] پروردگارت چنین نبود که شهرها [و آبادیها] را به ظلم نابود کند، درحالیکه اهل آن [افرادی شایسته و] نیکوکار باشند.»
به همین ترتیب، جمعی از ربّانیون (دانشمندان مسیحی) و احبار (علمای یهودی) که از گفتار گناهآلود و سخنان بیهوده و حرامخوارگی نهی نمیکردند و در برابر خطاهای مردم بیتفاوت و نظارهگر بودند نیز نکوهش شدهاند و الله تعالی در مورد آنان میفرماید: «لَوْلَا يَنْهَاهُمُ الرَّبَّانِيُّونَ وَالْأَحْبَارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَأَكْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ مَا كَانُوا يَصْنَعُونَ»؛ ترجمه: چرا الهيون و دانشمندان آنان را از گفتار گناه [آلود] و حرامخوارگیشان باز نمىدارند، راستى چه بد است آنچه انجام مىدادند.
در تفسیر آیۀ فوق، علامه ابنکثیر رحمهالله، حدیثی را از حضرت عبدالله بن عباس روایت میکند و مینویسد: «ما في القرآن آية أشد توبيخًا من هذه الآية: لَوْلا يَنْهَاهُمُ الرَّبَّانِيُّونَ وَالأحْبَارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الإثْمَ وَأَكْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ مَا كَانُوا يَصْنَعُونَ.»؛ ترجمه: «در قرآن آیهای نیست که شدیدتر از این آیه توبیخ کرده باشد.»
همچنین الله تعالی میفرماید: «يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَأُولَئِكَ مِنَ الصَّالِحِينَ»؛ ترجمه: «به الله و روز قیامت ایمان دارند و امر به معروف میکنند و از کار زشت و منکر بازمیدارند و در [انجام] کارهای نیک میشتابند و آنان از شایستگاناند.»
علامه ابنکثیر رحمهالله از حضرت عبدالله بن عباس رضیاللهعنه روایت میکند که این آیه در مورد آن دسته از علمای یهودیان نازل شده است که ایمان آوردهاند، همانند عبدالله بن سَلام و أسَد بن عُبَيْد و ثعلبه بن سَعْيه و أسَيد بن سعْيه و… که بازهم دلیل و شاهد قوی است بر این که امر به معروف و نهی از منکر در همۀ شرایع از جایگاه ویژه و مهمی برخوردار است.
علامه شوکانی رحمهالله دربارۀ امر به معروف و نهی از منکر و جایگاه آن در ادوار مختلف زندگانی بشری نوشته است: «اما امر به معروف و نهی از منکر نسبت به امت اسلامی، از جملۀ بزرگترین واجبات اسلام و یکی از اصول اساسی و رکن مهمی از ارکان اسلام است. نظام اسلامی و عزت و شوکت آن، وابسته به اجرای امر به معروف و نهی از منکر است.»
امر به معروف و نهی از منکر در شریعت حضرت رسولالله صلیاللهعلیهوسلم در مقایسه با شرایع دیگر، از اهمیت بیشتری برخوردار است و به همین دلیل یکی از اوصاف پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم در تورات، امر به معروف و نهی از منکر شمرده شده است: «الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»؛ ترجمه: «همانانكه از اين فرستادۀ پيامبرِ درس نخوانده كه [نام] او را نزد خود در تورات و انجيل نوشته مىيابند، پيروى میكنند. [همان پيامبرى كه] آنان را به كار پسنديده فرمان مىدهد و از كار ناپسند بازمیدارد و براى آنان چيزهاى پاكيزه را حلال و چيزهاى ناپاک را بر ايشان حرام مىگرداند و از [دوش] آنان قيد و بندهايى را كه بر ايشان بوده است برمى دارد. پس كسانىكه به او ايمان آوردند و بزرگش داشتند و ياريش كردند و نورى را كه با او نازل شده است، پيروى كردند، آنان همان رستگارانند.»