ترجمه: اگر صدقههایی را که [در راه خدا] میپردازید، آشکار دهید کار نیکی ست، ولی اگر صدقات تان را پنهان به فقرا بدهید، این کار برای تان بهتر است و گناهان [لکههای سیاه جان و دل] تان را میشوید [و پاک و خالص تان میکند]. خداوند، به هرآنچه میکنید آگاه است.
اگر صدقه در راه خداوند را آشکار کنید کاری نیکو است، اگر آنها در نهانی انجام دهید و آشکارش نسازید بهتر و افضل است، زیرا در این صورت به مراتب از شبهه ریاء در امان میباشید؛ و در حقیقت صدقه با اخلاص باعث محو گناهان میگردد، و این پیداست که خداوند ریز و درشت/آشکار و نهان همه امور را میداند؛ هیچ چیزی بر او پوشیده نیست و تمامی احوال و نیات تان را میداند و هر کس را بر اساس عملش پاداش و یا عقوبت میدهد.
حدیث:
«من صلی علی واحدة صلی اللَّه علیه عشر صلوات و حط عنه عشر خطیئات و رفع له عشر درجات».
ترجمه: هر کس بر من یک درود بفرستد، خداوند بر وی ده درود میفرستد؛ [افزون برآن] ده گناه از کارنامهاش را میزداید و ده گام او را برتر میبرَد.» (به روایت ابو داود از ابو هریره. این روایت، صحیح است. به تخریج: احمد، نسائی (1297) و ابن حِبّان)
داستان:
امام اجمد بن حنبل (رحمهالله) میگوید: باری، بر راهی روان بودم که دیدم راهزنی دارد مال مردم را چپاول میکند. [گویا بعد از آن] همان راهزن را دیدم در مسجد نماز میخواند. رفتم پیش او و گفتم: این رفتار [تو] با خدا کار جالبی نیست. بعید است خدا نمازت را قبول کند، تو که از این کارها میکنی. آن راهزن جواب داد: ای امام! میان من و خدا درهای بستهی زیادی وجود دارد، اما خواستم این یک در را باز گذارم. چند ماهی از این قضیه گذشته بود. من به سفر حج رفتم. در هنگام طواف کعبه، دیدم مردی به پردههای کعبه چسبیده، دعا میخواند: به درگاه تو باز آمدم… به من رحم کن… دیگر هرگز از تو نافرمانی نخواهم کرد. به دقت، آن مرد زاران و گریان را مشاهده کردم، فهمیدم همان راهزن چندماه پیش است. در دلم گفتم: این بنده خدا، یک در [به سوی خدا] را باز گذاشته بود، اینک خداوند تمام [دیگر] درها را فراروی او باز گشود.
حکمت:
بیچاره آدمیزاد! اگر از دوزخ به همان سان میترسید که از فقر میترسد، از هر دو [دوزخ و فقر] خلاص شده بود؛ و اگر به بهشت همان قدر مشتاق بود که به ثروت مشتاق است، به هر دو [بهشت و ثروت] دست یافته بود. و اگر در دل، از خدا به همان اندازه بیم داشت که در ظاهر از مردم بیم دارد، نیکبخت هر دو جهان شده بود.
دعاء:
«لا إله إلا أنت؛ سبحانک! إنی کنت من الظالمین، فاغفر لي و ارحمني و کلَ المسلمین، و اجعلنا من المقرَّبین و اجعلنا من أصحاب الیمین».
ترجمه: هیچ خدایی نیست [و نتواند بود] جز تو. پاکا، الاها! من از کژ روان بودم، پس از [کژ روی] من در گذر و به من و تمام مسلمانان [خالصان] رحم کن؛ و ما را از زمرهی رهیافتگان به درگاهات بگردان، و در جمع یاران راست [نیکبخت اهل بهشت] قرار مان ده.
درس:
آگاه و زنهار؛ همهی درهای میان خود و خدا را نبندی، و لو گناه زیاد کرده باشی؛ زیرا ممکن است یک در باز، سبب شود تمام درهای دیگر به رویت گشوده شوند.