با مطالعۀ احوال و وضعیت امت اسلامی احساس میشود که امت اسلامی با دو وضعیت کاملاً متفاوت روبرو است؛ از یک جانب، اوضاع آن نابسامان و دچار مشکلات و مصایبی گردیده و از جانبی دیگر، علائمِ زیادی از بیداری اسلامی که در عربی از آن بعنوان «الصحوة الاِسلامیة» یاد میشود، نیز به چشم میخورد و بهطور جدی اذهان را به خود مشغول کرده است.
وقتی به کلام الهی مینگریم متوجه میشویم که آنچه در اسلام از ارزش بسیار بالایی برخوردار است، موضوع بیداری اسلامی است که ریشه در تعقل و تفکر دارد و قرآن عظیمالشان نیز هر ضعفی را نشانۀ عدم تعقل میداند. تفکر در آفرینش و تدبر در قرآن و معارف دینی راهگشای بسیاری از مشکلات است که امت از آن غافل مانده است؛ در بسیاری از آیات قرآن به کلماتی چون «یعقلون»، «یفقهون»، «یتدبرون» و مشتقات آن برمیخوریم و از این نتیجه میگیریم که این موضوع اهمیت زیادی دارد.
همچنین هنگامی که به این فرمودۀ بزرگان امت که میفرماید: «عن ابن عباس رضياللهعنهما أنه قال : «تفكر ساعة خير من قيام ليلة»؛ ترجمه: «یک لحظه فکر کردن از عبادت یکشبانه روز بهتر است.» دقت کنیم به اهمیت بیداری اسلامی پی میبریم.
امروزه بیداری اسلامی، صرف نظر از برداشتهای مختلف از آن، بسیاری از متفکران و ناظران عرصههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را به خود مشغول ساخته و البته این بیداری ریشه در تمدن اسلامی دارد و از اصول دین نشأت گرفته است.
واقعیت چیست؟
انقلابهایی که در کشورهای مختلف رخ داد، نتیجۀ استبداد حکام آن ممالک بود. امروزه اگر در خاورمیانه فریاد «الله اکبر» بلند است و خیزشهای بزرگی در کشورهای اسلامی بوجود آمده است، همۀ اینها نتیجۀ عملکرد نادرست رهبران این کشورهاست؛ حاکمان ظالمی که اسم اسلام را یدک میکشیدند ولی تیشه به ریشۀ اسلام میزدند، رهبرانی که در جهت منافع مادی و شهوانی خود به نام اسلام بزرگترین خیانت را در حق کشور و ملت خود مرتکب شدند. بسیاری از این رهبران به جای اینکه به خدا و رسول و به دین اسلام و ملت خویش وابسته باشند، به بیگانگان و قدرتهای بیگانه وابسته بودند.
از آنجایی که این حرکتها و تمام جنبشهایی که در آینده نیز به وقوع خواهند پیوست، با صبغۀ دینی صورت میگیرند، باید علما و رهبران دینی نقش بسزایی در جهتدهی این حرکتها داشته باشند و زمام ادارۀ آنها را به دست گیرند.
علماء، وارثان پیامبران الهی
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم در حدیث مشهوری فرموده است: «العلماء هم ورثةُ الانبیاء، والانبیاءُ لم یورّثوا درهماً ودینارًاً، انما ورثوا العلم، من أخذه أخذ بحظٍ وافر»؛ «علما وارثان پیامبران هستند؛ پیامبران درهم و دیناری به ارث نگذاشتند، بلکه علم را به ارث گذاشتند. هر کس علم پیامبران را فرا گیرد، سهم بزرگی فرا گرفته است». طبق این حدیث علما نقش پیامبران را در جامعه دارند و مسؤولیت آنان همان مسئولیت انبیاست.