1- سیاست نرم: استفاده از همه امکانات دست داشته به جز قوت نظامی. اما اینکه از قوت نظامی استفاده نمی کند، به این معنا نیست که هیچ استفاده نمی کند.
2- سیاست سخت: مرحله ی دوم سیاست نرم است، هر قضیه ی که به سیاست نرم ؛ یعنی از راه دیپلماسی حل نشود ، رجوع به جنگ و زور نظامی می کند که این سیاست سخت است.
موضوع اصلی این است که هر ایدیولوژی ضرورت به قدرتی دارد که آنرا حمل کند، در غیر آن بقایی آن ایدیولوژی به خطر مواجه شده و در نهایت از صحنه ای حیات و زندگی نابود می شود. مانند: ایدیولوژی کمونیزم که امروز از صحنه ی حیات کاملاً نابود شده و کسی دیگر آنرا منحیث ایدیولوژی حمل نمی کند.
مسئله دیگر این که از دید عقلی، در حالتی که قدرت نداشته باشی نمی توان هیچ کاری را از پیش برد چه رسد به حمل ایدیولوژی در سراسر جهان که موانع زیادی فراه راه دارد. یعنی هیچ کسی به حالت ما مسلمانان دل نمی سوزاند، گرچه به بد ترین حالت هم باشیم درست مثل حالت فعلی. و اگر هر قدر اشک بریزیم و ناله کنیم و این حالت خود را به جهانیان نشان دهیم، جز ذلیل شدن چیزی نصیب ما نمی شود.
پس باید برای گرفتن قدرت کار کرد تا از این حالت بیرون شد آن هم به طریقه پیامبر صلی الله علیه وسلم که در به دست گرفتن قدرت، برای ما امت اسلامی الله جل جلاله پیامبر صلی الله علیه وسلم را الکو و نمونه فرستاده و قرار داده است تا مطابق طریقه آن به قدرت برسیم و غیر آن خلاف طریقه محسوب شده و توجیه آن غیر شرعی می باشد.
و با آنها پیکار کنید، تا فتنه =[ شرک و سلب آزادى ] برچیده شود، و دین ( و پرستش ) همه مخصوص خدا باشد.و اگر آنها ( از راه شرک و فساد بازگردند، و از اعمال نادرست ) خود دارى کنند، (خداوند آنها را مى پذیرد، ) خدا به آنچه انجام مى دهند بیناست.
الله بالای دولت اسلامی واجب کردانیده تا فتنه را از بین ببرده و تا وقت نابودی آن باز ننشیند و همواره در جهت نابودی آن تلاش نماید. والله در انجام آن استمرار را از دولت اسلامی خواسته و رسول صلی الله علیه وسلم نیز در حدیثی این موضوع را بیان داشته که می گوید: «الجهاد مادام یوم القیامه» جهاد تا قیام قیامت جاری است و متوقف نمی شود. این موضوع می رساند که سیاست خارجی دولت اسلامی نابود ساختن فتنه (حکم کردن به غیر ما انزالله) از زمین توسط دعوت و جهاد است. از سوی دیگر باز هم رسول الله حمل ایدیولوژی را به امت منحیث دولت واجب ساخته و می فرماید:
امرت ان اقاتل الناس حتی یقول لا اله الا الله محمد الرسول الله، فا اذقالوها عصمو منی دماءهم و اموالهم الا بحقها.
«من مامور گشته ام که با مردم قتال کنم تا اینکه بگویند لا اله … و هرگاه آن را گفتند جان و مال شان ا ز من در امان هست مگر به حق.»
چنانچه پیامبر صلی الله علیه وسلم در روز های نخست تاسیس دولت اسلامی در مدینه به فرستادن سریه ها و غزوات آغاز کرد و این عمل را مداوم اجرا می کرد. تا اینکه همه دشمنان داخلی را نابود کرد و بعداً شروع به نشر ایدیولوژی اسلام به همه اطراف و اکناف جهان نمود.
زمانی که مي گوييم سياست خارجی دولت اسلامی را جهاد تشکیل می دهد این را ثابت نمی کند که اسلوب دیگری در این زمینه وجود ندارد؛ بلکه جهاد تنها طریقه بوده که اسالیب خاص خود را دارد. پــس بستن معاهدات در یک ناحیه و قتال در ناحیه دیگر، اتخاذ اسالیب و مانور های سیاسی که مبتنی بر اصلی باشد که سیاست خارجی اسلامی برآن استوار است، امریست که در مطابقت به شریعت قرار داشته و از جملۀ اسباب پیروزی نشر دعوت اسلامی می باشد. برای ثبوت این ادعا سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم را دلیل می آوریم. چنانچه رسول الله (ص) جهت رساندن دعوت به حجاز با یهودی ها معاهده بست، سپس برای نشر اسلام در جزیرۀ عرب معاهدۀ صلح حديبيه را با قریش بست، ضمناً دعوت نامه هايی به سوی دولت های کفری خارجی فرستاد تا اسلام را بپذیرند. هیچگاه به جهاد آغاز نکرد تا مانع مادی را در مقابل خود ندید. چنانچه زمانی که قریش به حیث يک مانع مادی در مقابل دعوت اسلامی قرار گرفت. او (ص) با قشون و اردوی اسلامی آنها را نابود کرد، هم چنان هر سلطه و حاکم در هر منطقه ي که در مقابل اسلام به عنوان مانع مادی قد علم کرد همۀ آنها را به واسطۀ سپاه اسلامی محو کرد.
معاهده بنا به ضرورت که امیر مسلمانان لازم می بیند جهت پیشبرد دعوت و طریقه آن که جهاد است عقد می گردد؛ یعنی به این منظور که هرگاه دولت توان آنرا نداشت که در چندین جبهه با کفار درگیر جنگ باشد می تواند با یک طرف و یا دو طرف پیمان منع جنگ را موقتاً عقد نماید؛ مانند: صلح حدیبیه که وقتی پیغمبر (ص) خبر می شود که میان مردم خبیر و مکه توافقاتی مبنی بر هجوم بالای مسلمانان صورت گرفته است، پیغمبر(ص) با کفار قریش پیمان عقد می نماید بعداً به حال کفار خبیر میرسد. همچنان در حمل ایدیولوژی بستن معاهدات اضطراری که ظاهراً به نقص مسلمین می باشد، جواز دارد.
معاهدات اضطراری:
این در حالتی است که بنابه مشکلاتی که در نظام اسلامی ایجاد می گردد امیرالمومنین صلاحیت عقد این نوع پیمان را دارد و این در حالتی است که فکر شود که کیان امت از بین میرود در این حالت به امیرالمومنین جایز است تا این نوع پیمان را عقد نماید. ومعاهدات اضطراری در دو حالت انجام میپذیرد.
حالت اول:- اینکه از کفار خراج گرفته می شود بر این که اسلام بالای شان تطبیق نشود منحیث دار حرب باقی بمانند که این نوع پیمان در یک حالت اضطراری عقد می گردد که دولت توان دفع ظلم که تطبیق قانون کفر است را نداشته باشد و معاهده به مصلحت اسلام باشد که از روی نا چاری عقد آن جایز می باشد. چنانچه پیغمبر(ص) با یوحنا ابن روبیه که در تبوک بر حدود بلاد شام قرار داشت معاهده کرد واو را بر دین خودش در منطقه اش گذاشت و او تحت بیرق اسلام و حکم اسلام داخل نشد.
حالت دوم:- حالتی است که برعکس حالت اول مسلمانان مالی برای دشمن خویش در مقابل عدم تعرض به ایشان می پردازند که این در حالت ضرورت عقد می گردد و این در حالتی است که مسلمانان از هلاک خویش اندیشه داشته باشند و امیرالمومنین این پیمان را به خیر مسلمانان بداند چنانچه طبرانی روایت کرده هنگامی مشرکین بر خندق احاطه کردند و مسلمانان در تنگنای شدید قرارگرفتند آنگاه رسول الله (ص) به عینه ابن احصن پیام روان کرد و از او خواست با کفار زیر دستش برگردد و در مقابل هر سال سوم حصه میوه مدینه برایش خواهد داد وی نپذیرفت نصف آن را تقاضا کرد تا اینکه نمایندگانش آمد تا معاهده صلح را نزد پیغمبر (ص) بنویسند در این حالت اصحاب گفتند اگر این وحی الهی صورت می گرد پس بر آنچه مامور شده ای بکن . در هنگام جاهلیت کدام حقی بالای ما داشتند به جز مهمانی و یا خریدن، پس هنگامی که الله ما را به دین حق عزت بخشید، در میان ما فرستاده خود را مبعوث گردانید آیا ذلیلانه به آنها باج دهیم، به آنها نمی دهیم به جز شمشیر و پیامبر(ص) گفت (من عرب را دیدم که همه شما را از یک کمان هدف قرار داده بودند لذا خواستم که آنها را از شما بر گردانم پس هرگاه شما از آن امتناع می ورزید پس شما می دانید و آنان بروید چیزی نمی دهیم جز شمشیر) این روایت، دلالت می نماید که پیغمبر (ص) هنگامی که در ابتدا ضعفی احساس کرد به صلح تمایل داشت و بعد از این که سعد ابن معاذ و سعد ابن عباده گفتند قوت و شجاعت را در مسلمانان دید از صلح امتناع ورزید.
در مجموع معاهدات صلح که تذکر رفت امیرالمومنین مسلمانان صلاحیت عقد آنرا دارد و بس و شرایط عقد موقت باشد و مطابق به اسلام باشد. چنانچه پیغمبر (ص) می فرماید هر شرطی که بر خلاف اسلام باشد باطل است. پس معلوم می شود که اگر خلیفه شرایطی را به خلاف اسلام گذاشت برای اتباع آن اجازه نیست تا از آن اطاعت نمایند.
پیمان های نظامی:- پیمان های نظامی با کفار حرام می باشد و برای دولت اسلامی جایز نیست که این نوع پیمان عقد نمایند ولو که دوجانبه و یا چند جانبه باشد حدیثی از پیغمبر (ص) روایت است که می فرماید خود را به آتش مشرکین روشن نسازید. و آتش کنایه از جنگ است و در دلایل سمعی که روایت شده که مشرکین با حفظ کیان خویش و یا تحت بیرق خویش جنگ می نمودند پیغمبر منع نمود.
در شرایط کنونی اصطلاحات تغییر نموده و در جوامع اصطلاحات جدید بکار برده می شود مانند ائتلاف بین المللی ، پیمان ناتو و غیره پس برای مسلمانان جایز نیست که تحت پیمان استراتیژیک آمریکا و یا تحت کیان آمریکا بجنگند. بلکه برای شان این است که از زیر یو غ استعمار آمریکا با تاسیس نظام اسلامی خلاص کنند.