نویسنده: دوکتور سلیمان بنقاسم العید
مترجم: ابوعرفان
شبهه دوم: ترک امر به معروف و نهی از منکر به سبب کوتاهی؛
بعضی از مردم به این باور اند تا زمانی که ما در برخی از امور کوتاهی و سهلانگاری داریم، مناسب نیست که دیگران را به انجام آن رهنمود کنیم و حتی بر این نظر خود از قرآن و سنت نیز استدلال میکنند چنانکه الله تعالی میفرماید: أَتأمُرُونَ النَّاسَ بِالبِرِّ وَتَنسَونَ أَنفُسَکُم وَأَنتُم تَتلُونَ الکِتَابَ أَفَلَا تَعقِلُونَ﴿ [بقره: 44].
ترجمه: آیا مردم را به نیکی فرمان میدهید و خودتان را فراموش میکنید، درحالی که شما کتاب (آسمانی) را میخوانید؟! آیا نمیاندیشید؟!
یَاأَیَّهَا الَّذِینَ آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون *کبر مقتا عند الله أن تقولوا ما لا تفعلون *إن الله یحب الذین یقاتلون في سبیله صفاً کأنهم بنیان مرصوص ﴿[صف: 2-3].
ترجمه: ای کسانی که ایمان آوردهاید! چرا چیزی را میگویید که عمل نمیکنید؟! نزد الله سخت ناپسند (و موجب خشم) است آنکه چیزی را بگویید و عمل نمیکنید. بیگمان الله کسانی را که چون بنیانی آهنین صف بسته در راه او پیکار میکنند، دوست دارد.
در احادیث نبوی صلیاللهعلیهوسلم نیز از حضرت اسامه بن زید رضیاللهعنه روایت است که از رسولالله صلیاللهعلیهوسلم شنیدم که فرمود: «يجـاء بالرجـل يـوم القيامـة فيلقـى في النـار فتنـدلق أقتابـه في النـار فيـدور كمـا يـدور الحمـار برحـاه فيجتمـع أهـل النـار عليـه فيقولـون أي فـلان مـا شـأنك ألـيس كنـت تأمرنـا بالمعروف وتنهانا عن المنكر؟! قال: كنت آمركم بالمعروف ولا آتيه وأنهاكم عن المنكر وآتيه».
ترجمه: در روز قیامت مردی را می آورند که در آتش انداخته میشود و رودههایش در آتش باد کرده و میچرخد همانند چرخش الاغ/خر به دور آسیاب و سپس اهل جهنم دور او جمع شده و به او میگویند: ای فلانی! چرا تو اینجایی؟! آیا تو ما را امر به معروف و نهی از منکر نمیکردی؟! میگوید: بله، شما به معروف امر می کردم اما خودم انجامش نمیدادم و شما را از منکر نهی میکردم اما خودم مرتکب آن میشدم.
پاسخ شبهه:
-
وعید (عذاب) بر ترک معروف است نه امر به معروف؛
بدون شک در آیات و احادیث تهدیدها و وعیدهای شدیدی وجود دارد، اما باید دقت کنیم که چه کسی مستحق این تهدیدها و وعیدهای موجود در قرآن و احادیث است.
مذمتی که در این آیه بیان شده است «أَتأمُرُونَ النَّاسَ بِالبِرِّ وَتَنسَونَ أَنفُسَکُم» ﴿بر ترک نیکی است نه امر به آن)؛ چنانکه ابن کثیر رحمهالله در این مورد میفرماید: «مقصود مذمت آنان بر امر به نیکی نیست بلکه بر ترک نیکی است؛ چراکه امر به معروف، معروف بوده و بر همگان واجب است و برعکس، بر همه واجب و بهتر است که ضمن امر به نیکی، خودشان نیز نیکی کنند و از معروف تخلف ننمایند».
علامه قرطبی رحمهالله نیز در تفسیر آیه: «أَتأمُرُونَ النَّاسَ بِالبِرِّ» ﴿می گوید: «بدانید که توبیخ مذکور در این آیه به سبب ترک نیکی است نه به علت امر به نیکی؛ لذا الله تعالی در کتابش قومی را مذمت کرده است که دیگران را به اعمال نیک امر می کنند، اما خودشان عامل نیستند و این عملکرد را طوری توبیخ کرده است تا برپایی قیامت تلاوت می شود».
اما در حدیث حضرت اسامه رضیاللهعنه درمی یابیم که آمر و مأمور هر دو در جهنم هستند؛ مأمور به این دلیل که مأموریتش را تمثیل و عملی نکرده است و آمر به دلیل عمل نکردن به گفته ها و دستورات خود که از منهیات خودش دست بردار نشده است.
طبری رحمهالله می فرماید: «اگر گفته شود کسانی که به نیکی ها امر شده اند، چرا طبق حدیث حضرت اسامه رضیاللهعنه در آتش اند؟ پاسخ داده می شود که آنان مأموریتهای خود را انجام ندادند و به خاطر این نافرمانی، عذاب داده می شوند و امیر و کلان شان به این دلیل عذاب داده می شود که از اموری که دیگران نهی می کند و باز میدارد، خودش آنان را انجام می دهد.»
افتادن در آتش جهنم صرفا به دلیل امر و نهی نیست؛ زیرا امر به معروف و نهی از منکر از جمله طاعاتی است که مسلمانان با انجام شان مستحق ثواب و اجر می شوند نه عذاب و توبیخ.
-
ترک کردن یکی از واجبات دلیلی بر ترک واجب دیگر نیست؛
در اموری که متعلق به امر به معروف و نهی از منکر است، دو واجب بر همه مسلمانان لازم است:
-
انجام نیکیها و ترک منکرات؛
-
امر به معروف و نهی از منکر.
اگر دریابیم که انسانی در یکی از واحبات مذکور کوتاهی کرده است، دلییل نمی شود که حتما در واجب دوم نیز کوتاهی کند؛ چراکه فردی که در نمازش کوتاهی می کند، بر او لازم است که دیگران را بر نماز خواندن و پایبندی به آن دستور دهد همچنین در بخش منکرات مثلا فردی که ربا می خورد بر او لازم است که از رباخواری نهی کند.
امام نووی رحمهالله نیز در این مورد می فرماید: «علما فرموده اند: بر کسی که دیگران امر یا نهی می کند لازم نیست که خودش کاملا به آنچه امر می کندن، عامل باشد و به آنچه نهی می کند، کاملا از آنها دوری جسته باشد، بلکه بر او لازم است امر به معروف و نهی از منکر بر لازم است گرچه خودش عامل نباشد؛ زیرا دو چیز بر او واجب است: اول اینکه خودش را امر و نهی کند و دوم اینکه دیگران را امر و نهی کند و اگر در یکی از این دو امر اخلالی به وجود آمد، چطور برایش مجاز است که در دومی هم اخلال ایجاد کند.»
ابن کثیر رحمهالله نیز فرموده است: «هر یک از امر به معروف و انجام آن هر دو واجب است و طبق صحیح ترین قول علمای سلف و خلف، هیچ یک از این دو امر با ترک دیگری، ساقط نمی شود ولی بعضی از علما بر این نظر اند که مرتکب گناه حق ندارد دیگران را از ارتکاب گناه نهی کند و این نظر ضعیف است اما ضعیف تر از این نظر، استدلال آنان از این آیه است که هرگز برای شان دلیل نمی شود، لیکن صحیح آنست که عالم می تواند به نیکی ها امر کند ولو که خودش عمل نکند و از منکرات نهی کند گرچه خودش مرتکب آن باشد.»
بدون شک پرمنفعتترین مردم در امر و نهی و بهترین شان در دعوت و ارشاد کسی است که همانند پیامبران علیهمالسلام خودش به سخنانش عامل باشد؛ چنانکه حضرت شعیب علیهالسلام فرمود: وَمَا أُرِیدُ أَن أُخَالِفَکُم إِلی مَا أَنهَاکُم عَنهُ إِن أُرِیدُ إِلَّا الإِصلَاحَ مَا استَطَعتُ وَمَا تَوفِیقِي إِلَّا بِاللهِ عَلَیهِ تَوَکَّلتُ وَإِلَیهِ أُنِیبُ﴿ [هود: 88].
ترجمه: و من نمی خواهم با شما مخالفت کنم درباره چیزی که شما را از آن نهی می کنم (و خود مرتکب شوم) من جز اصلاح تا آنجا که توانایی دارم، نمیخواهم و توفیق من به جز (فضل) الله نیست، بر او توکل کردم و به سوی او بازمی گردم.
حضرت ابودرداء رضیاللهعنه میگوید: «مرد به فقاهت کامل نمیرسد مگر زمانی که مردم را از الله تعالی بترساند و سپس به خود رجوع کرده و خودش بیش از همه از گرفت خداوند هراسمند باشد.»
ابوالأسود دوئلی در این مورد میسراید:
لا تنه عن خُلقٍ وتأتيَ مثله عارٌ عليك إذا فعلت عظيـمُ
وابدأ بنفسك فانهها عن غیّها فإن انتهت عنه فأنت حكيمُ
فهناک یُقبَل إن وَعظتَ ویُقتَدی بالقول منک وینفع التعلیمُ.
ترجمه: از اعمالی که خودت از آنها پرهیز نمیکنی، مردم را نهی نکن که این ننگ بزرگی است، البته اول از نفس خویش شروع کن و از منکرات بازش بدار که اگر نفست اصلاح شد، این نشان دانش و خرد تو است و در چنین صورتی نصایح تو پذیرفته شده و پیشوا قرار گرفته و تعلیم تو سودمند میگردد.
-
تمسک به این شبهه باعث تعطیلی امر به معروف و نهی از منکر میگردد؛
براساس این این شبهه، کسی باید امر به معروف و نهی از منکر بکند که معصوم باشد و تمامی اوامر را انجام ئاداده و از همه منهیات دوری جوید و اینها شرایطیاند که غیر از پیامبران علیهمالسلام هیچ کس دیگری نمیتواند به این منزلت برسد و سرانجام، هیچ کس پس از پیامبران الهی به نیکیها امر نمیکند و کسی هم از منکرات باز نمیدارد.
امام مالک رحمهالله از ربیعه روایت میکند که شنیدم سعید بن جبیر رضیاللهعنه میگفت: «اگر کسی با این گمان که تا خودم از گناه پاک و منزه نشوم، دست از امر به معروف و نهی از منکر بردارد، هیچ کس امر به معروف و نهی از منکر نمیکند.»
حسن بصری رحمهالله برای مطرف بن عبدالله گفت: «همراهانت را وعظ کن. [مطرف گفت:] من میترسم چیزی بگویم که خودم انجامش نمیدهم. گفت: الله به تو رحم کند! کدام ما به آنچه میگوید عمل می کند! البته شیطان دوست دارد از این طریق بر ما پیروز شود که هیچ کس لمر به معروف و نهی از منکر نکند.»
علامه ابن حجر رحمهالله نیز مینویسد: «اما اگر کسی بگوید: کسی به معروف امر میکند که خودش پاک و بی عیب باشد و البته اگر مقصودش اولیت باشد که عالی است، وگرنه لازم میشود دروازه امر به معروف در صورتش عدمش بسته گردد.