در این بخش از زندگانی شمشیر خدا، حضرت سیدنا خالد بن ولید رضياللهعنه، پیرامون نقش او در غزوات و میادین جهادی زمان پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم بحث میکنیم.
آری، بعد از اینکه خالد مسلمان شد و جام شیرین صحابیت را نوشید و مورد اکرام و اعزاز خداوند متعال قرار گرفت، اکنون وقت آن رسیده است تا خالد استعدادهای جنگی و فکری خویش را شکوفا نماید و صلاحیتهای واقعی خویش را به ارمغان بگذارد.
خالد بعد از اسلام آوردن، گناهان گذشتهاش را چگونه جبران نمود؟ کفارۀ ضربههای محکمی را که به اسلام و مسلمانان وارد ساخته بود را چگونه ادا نمود؟
حضرت خالد رضياللهعنه بعد از اینکه به مقام رفیع صحابیت رسید، از خود دلیریهای بیشماری را در غزوههای عهد رسالت محمدی، جنگهای زمانۀ خلافت صدیقی و فتوحات عصر امارت فاروقی نشان داد و به همه ثابت نمود که او اکنون یک پیرو واقعی اسلام میباشد و از جاهلیت و عنعنات آن بهطور کلی بیزار و مبرّا میباشد؛ چنانچه نقش او در غزوۀ موته، فتح مکه، غزوۀ هوازن، غزوۀ طائف، غزوۀ بنی مصطلق، تبوک، واقعۀ نجران، شکستن بت عُزی و غیره شاهد بر این مدعا میباشد؛ لذا در این بخش فقط به دلیریهای او در عهد رسول الله صلیاللهعلیهوسلم اکتفاء مینماییم و واقعات دیگر را إنشاءاللهتعالی در بخشهای آینده مینویسیم.
غزوۀموته
موته، اولین غزوهای است که حضرت خالد بعد از اسلام در آن شرکت نمود.
سال هشتم هجری قمری، حضرت رسول مکرم اسلام صلیاللهعلیهوسلم، به نمایندگی از خویش، یکی از یاران جاننثارش بهنام: «حارث ابن عمیر» رضياللهعنه را جهت ابلاغ دعوت اسلامی، بهسوی بُصرَی فرستاد؛ ولی آنها به جای استقبال از این نمایندۀ مهم، در عوض احترامگذاشتن به سفیر یک مملکت و رعایتکردن قوانین امنیتی بین المللی، او را به شهادت رساندند، به محض رسیدن این خبر به پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم، غیرت اسلامی او را فرا گرفت و تصمیم گرفت تا از خون حضرت حارث انتقام جدی بگیرد و به اهل بصری بفهماند که مسلمانان ضعیف نشدهاند و به هیچ کسی اجازه نمیدهد که با نمایندگان ویژۀ آنها این چنین عملی صورت گیرد و این چنین ظلم و ستمی روا داشته شود؛ لذا ایشان تعدادی از مجاهدین جان برکف اسلام را بسیج نموده و به سوی منطقهای بهنام «موته» فرستادند.
تعیینسهامیرجهتفرماندهیسپاهاسلام
هنگام فرستادن لشکر اسلام، پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم، حضرت زید بن حارثه را به حیث فرماندۀ لشکر مقرر نمودند؛ سپس فرمودند که هرگاه زید شهید شد، جعفر بهجای او پرچم اسلام را به دست بگیرد؛ سپس اگر او نیز شهید شد؛ دراین صورت عبدالله بن رواحه فرماندهی سپاه اسلام را به عهدۀ خویش بگیرد، اگر او نیز به مقام رفیع شهادت نایل گشت، بعد از آن مسلمانان با هم مشوره کنند و یکی را از میان خودشان تعیین نمایند و او را به عنوان فرمانده قرار دهند.
رویاروییلشکرمجاهدینبالشکرکفاروشهادتامیرانمجاهدین
سپاه اسلام به حرکت در آمد و در منطقهای از مناطقِ بلقا به نام «موته» با سپاه عظیم هرقل، متشکل از روم و عرب روبهرو شدند، جنگ و مقابله دَر گرفت و لحظهبهلحظه شدیدتر میشد، در همین لحظاتِ حساس، حضرت زید رضياللهعنه به علت ازدیاد ضربههای نیزه شهید شد و جانش را به جانآفرین تسلیم نمود.
علامه بدرالدین عینی مینویسند: «هنگامیکه حضرت زید به شهادت رسید، حضرت جعفر طیار رضياللهعنه فرماندهی لشکر را به عهده گرفت، او نیز مردانه جنگید و جام شهادت را نوشید؛ حتی میگویند که جسد مبارک ایشان کاملاً دو نصف شده بود که فقط در یک نصف آن سی زخم برداشته بود.
سپس حضرت عبدالله بن رواحه رضياللهعنه زمام امور را به دست گرفت و تاحدی پیش رفت؛ ولی شهادت به استقبال او نیز آمد و شهید شد.