اولین غزوهایکه شمشیر الله، حضرت خالد بن و لید رضیاللهعنه در آن شرکت داشت، غزوۀ موته بود؛ چنانچه ما در بخش گذشته، رابطه به آن کاملاً بحث کردیم.
دومین غزوهایکه ایشان در آن شرکت داشت و از خود رشادتها و پیروزیهایی نشان داد، همان غزوهای است که تبدیل به فتح مبارک مکۀ مکرمه شد.
حصیله و چکیدۀ این مبحث این میباشد؛ هنگامیکه قریش و مشرکین مکه پیمانهایی که در صلح حدیبیه بسته بودند را نقض کردند، نبی مکرم اسلام صلیاللهعلیهوسلم توانستند با دلیل و مدرک به شهر مکه حمله بکنند و با یک تاکتیک و روش بهتری آنرا فتح نماید؛ لذا ایشان ده هزار نفر از مهاجرین و انصار را جمع نموده و آنها را به چهار گروه تقسیم نمودند که در رأس گروه اساسی و مهم، خودشان بودند که از طرف جلو به مکه داخل میشدند و گروه دوم به فرماندهی حضرت خالد رضیاللهعنه بود که از طرف راست، جهت پایین به شهر مکه داخل میشدند و گروه سوم به فرماندهی حضرت زبیر بن عوام رضیاللهعنه بود و در رأس گروه چهارم حضرت سعد بن عباده رضیاللهعنه بود، هریک از این بزرگواران مرکزیت یک سمت و طرفی را بهعهده داشتند.
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم به همه گفته بودند که از قتل و خونریزی جداً اجتناب کنید و تا زمانیکه کسی با شما درگیر نشده است؛ شما با کسی درگیر جنگ نشوید!.
از قضاء، مشرکین مکه یک گروهی را به سرکردهگی «صفوان بن امیه و عکرمه بن ابوجهل و سهیل بن عمرو» آماده ساخته و به طرف پایینی شهر مکه، منطقهای بهنام «خندمه» فرستادند. این همانجایی بود که حضرت خالد رضیاللهعنه مؤظف شده بود تا از آنجا بگذرد؛ لذا هنگامیکه او با یارانش به آنجا رسیدند، مورد تیراندازی مشرکین قرار گرفتند، او کوشش نمود تا آنها را از جنگ منصرف گرداند؛ ولی آنها قبول نکردند؛ در آنصورت او نیز شمشیر را از غلاف کشیده و به مشرکین حمله نمود و توانست بیستوهشت تَن از آنها را به قتل برساند و آنها را شکست بدهد و از این کارشان پشیمان گرداند، بعد از آن هیچ مشرکی جرأت جنگ با مسلمانی را پیدا نکرد.
بعد از آن مسلمانان با خیالراحت، سر را تراشیده و وارد حرم مکه شدند و توانستند طبق دستور پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم عمرۀ خویش را بجا آورند. این فتح عظیمی بود که الله متعال به دست رسول مکرم اسلام صلیاللهعلیهوسلم و یاران فداکارش نصیب مسلمانان تا قیام قیامت عنایت فرمودند و آرزوی دیرینۀ آنها را به حقیقت مبدل فرمودند.
مقدمه
گاهی اوقات الله متعال بهانهای را پیش میکند تا فتحعظیم و پیروزی بزرگی را شامل حال مسلمانان بگرداند، از آن جمله میتوان به فتح شهر مقدس مکۀ مکرمه اشاره نمود.
قضیه از این قرار بود که بعد از صلح حدیبیه، برخی از قبائل بهسوی اسلام گرایش پیدا کردند و برخی حیران بودند که در این میان چهکار کنند؟! و بعضی دیگر روزبهروز دشمنی و عداوتشان بیشتر میشد و تاب و تحمل اینرا نداشتند که پیروزیهای چشمگیر مسلمانان را ببینند؛ لذا آهسته آهسته پیمانهایی که در میان آنها و مسلمانان بودند را نقض میکردند.
هنگامیکه پیامبر مکرم اسلام صلیاللهعلیهوسلم این وضعیت را مشاهده نمودند که قریشیان و تختنشینان مکه معاهدات خویش را نقض میکنند و به هیچ قوانینی پایبندی نمیکنند، ایشان نیز تصمیم گرفتند که کار شهر مقدس مکۀ مکرمه را یکسره نمایند و برای همیشه شرک و بتپرستی را از آنجا بزدایند و آنرا مرکز اسلام و مسلمانان قرار دهند.
دقیقاً در تاریخ یازدهم ماه مبارک رمضان، سال هشتم هجری قمری، روز چهارشنبه، بعد از نماز عصر، نبی مکرم اسلام صلیاللهعلیهوسلم با لشکر بسیار عظیمی که بالغ به ده هزار نفر بود راهی مکۀ معظمه شدند.
فرماندهان فتح مبین
پیامبر مکرم اسلام صیاللهعلیهوسلم نمیخواستند که قتل و خونریزی در شهر مکه و مسجدالحرام صورت گیرد؛ ولی برخی از رؤسای قریش و قبائل دیگر باهم همپیمان شده بودند که هرگاه نبی مکرم اسلام صلیاللهعلیهوسلم به شهر مکه نزدیک شدند؛ آنها حملهور شوند؛ لذا آنحضرت صلیاللهعلیهوسلم ، جهت احتیاط، همراه با خودشان، سه نفر فرمانده از فرماندهان زیرک و تیزهوش خویش بنامهای «خالد بن ولید، سعد بن عباده و زبیر بن عوام» را انتخاب فرمودند.
امام مسلم رحمهالله تعالی از حضرت ابوهريره رضیاللهعنه روایت میکند که ایشان فرمودند: «كنا مع رسول الله صلىاللهعليهوسلم يوم الفتح، فجعل خالدَ بن الوليد على المجنبة اليمنى، وجعل الزبير بن العوام على المجنبة اليسرى، وجعل أباعبيدة على البياذقة وبطن الوادي» (همۀ ما در روز فتح مکه با پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم بودیم، آنحضرت صلیاللهعلیهوسلم خالد بن و لید را به سمت راست مکه، زبیر بن عوام را به سمت چپ مکه و ابوعبیده را به سمت درۀ داخلی مکه بنام (بیاذقه) قرار داد.)